عیسی آروان دانشجوی کارشناسی فقه و مبانی حقوق اسلامی - بخش دوم و پایانی
مادهی ۹ حقوق مدنی بینالمللی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز میگوید (هرکس حق آزادی و امنیت شخصی دارد) لازمهی امنیت شخصی این است که هرکس فقط مسئول اعمال خود شناخته شود و هیچ کس را نباید به خاطر جرم دیگران مجازات کرد، شایان توجه است که این اصل که در سازمان ملل متحد به تصویب رسیده بود از چهارده قرن پیش تاکنون در نظام کیفری اسلام حکمفرما بوده است.
مادهی ۷ قانون آئیندادرسی کیفری مصوب ۱۱ شهریور ماه سال ۱۲۹۰ هجری شمسی در ایران نیز مقدر میدارد(تعقیب امر جزایی و حفظ حقوق عمومی فقط نسبت به مرتکب جرم و کسانی خواهد بود که شرکت در آن جرم داشتهاند) که البته پس از ورود اسلام به ایران تا زمان تصویب این ماده فقها و قضات ولایات مختلف ایران که برمسند قضاوت بودهاند قاعده وزر را اجراء میکردهاند اما چون حقوق مدون و کاملی ترسیم نشده بود این قاعده در کتب حقوقی رخ ننموده ولی در کتب فقهی بسیار در اینخصوص بحث شده است.
لازم به ذکر است که اصل شخصی بودن مجازات با اصل مساوات در مقابل قانون و قاعده قبح عقاب بلابیان(قبیح است قبل از آنکه امری جرم و گناه اعلام شود کسی را مجازات نمود) در یک راستا قرار داشته و مکمل یکدیگرند چنانچه در اصل مساوات بین سیاه حبشی و سید قریشی کمترین تفاوتی نیست و اولویت آنها به یکدیگر فقط تقوی و عمل صالح است. اثبات این قواعد در فقه اسلام نیز خود دارای درجات مختلف است از جمله اینکه میبایست در منابع فقهی آن را روایت نمود که منابع فقهی عبارتند از قرآن کریم، سنت رسول اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)، اجماع و عقل که در ادامه وجود قاعده وزر را در منابع فقهی اسلامی بیان مینمائیم.
عقل: قاعده وزر یا اصل شخصی بودن مجازات یک قاعده عُقَلایی است و عقل سلیم یا پیامبر درونی انسان حکم میکند که بار هیچکس را نباید بر دوش دیگری انداخت چرا که اگر عملی از کسی صادر شد و آن عمل زشت و قبیح بود فرد دیگری که به آن عمل ارتباطی ندارد نمیبایست در آن قبح مجازات شود پس نتیجه این است که این قاعده از طریق عقل استنباط میشود، اگر این سؤال پیش آید که چرا در زمانهای گذشته به عقل رجوع نشده میتوان در جواب گفت: حکومتهای ظالم و حاکمان آنها اجازه کنکاش به مردم نمیدادند و جهت پایداری تاج و تخت خود و جلوگیری از بروز تحرکات علیه آنها اقدام به از بین بردن افراد خانواده و یا حتی فامیل مجرمان سیاسی مینمودند تا حس انتقام در آنها باقی نماند که خطری برای حکومتها باشد و از طرفی نبود متون حقوقی و اختصاصی بودن محکمهها نیز اجازه بررسی اصول حقوقی را فراهم نمیکرد و این مشکل تا ظهور اسلام و ندای آزادی پیامبر(ص) ادامه داشت حتی در کشورهای اروپایی که امروز ندای حقوق بشر سر میدهند تا هفت قرن پس از ظهور اسلام نیز در جهل و تاریکی حقوقی به سر میبردند، لذا اسلام وفقه مسلمانان از جمله فقهای بزرگ ایرانی مسلمان پای عقل را به استنباط مشکلترین قواعد حقوقی و فلسفی وارد نمود و عقل را جزء لاینفک از اثبات قواعد و اصول فقهی و فلسفی نمودند، حتی امروزه اگر کسانی به فقه و یا قاعده فقهی مسلمانان بخواهند ایرانی بگیرند وجود اثبات عقلی راه مقابله عقلگرایان را بسته و با رجوع افراد به عقل خود حتی قبل از رجوع به سایر ادله متوجه خواهند شد که آن موضو ع یا قاعده فقهی قاعدهای عقلانی و سازگار با شعور انسانی است.
اجماع: در اجماع که تعریف آن تأیید فقهای فِرَقِ مختلف اسلام بر روی یک قاعده و یا مسأله فقهی است این قاعده با عنایت به تأیید قرآن کریم و وجود روایات مختلف اعم از شیعه و اهل سنت، همه فقها به آن تمسک یافته و اجماع کامل بر قاعده وزر دارند.
سنت: ادله دیگر اثبات قواعد فقهی سنت است، سنت عبارت است از راه و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(س)، چنانکه حضرت رسول اکرم(ص) در حدیث ثقلین میفرمایند: دو چیز گرانبها در بین شما به امانت گذاشتهام که به آن تمسک جوئید و آن دو چیز کتاب و اهل بیت است. پس از رحلت پیامبر(ص) و کندوکاوی که دانشمندان اسلام در قرآن و سنت پیامبر(ص) نمودند اهمیت حدیث ثقلین روز به روز بیشتر میشد تا حدی که بزرگان و فقهای مسلمان از تمام راه و روش حکومتداری، نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، حقوق خصوصی و حقوق عمومی و حقوق بینالملل، حقوق مدنی و تمامی روشهای تحقق آرمانهای انسانی را از کتاب و سنت درک کرده و فقه اسلامی و فلسفه اسلامی را مانند خورشیدی تابان در تاریکی و جهل زمان سرآمد همه دانشها نموده و توانستند اسلام را با پشتیبانی اعتقادی مسلمانان از حجاز با وسعتی محدود به حدود نیمی از آسیا و اروپا رواج دهند، در بحث قاعده وزر یا اصل شخصی بودن مجازات در سنت به دو روایت استناد میکنم روایت اول در کتاب التفسیر المنیر نوشته الزحیلی آمده است، ابوداود از ابورمثه نقل میکند: همراه پدرم به سوی رسول خدا(ص) رفتیم. پیامبر(ص) به پدرم فرمود: این پسر توست؟ پدرم گفت: قسم به پروردگار کعبه، بلی، پیامبر(ص) فرمودند: حقیقتاً به آن شهادت میدهم، آنگاه تبسم فرمودند از اینکه شباهت من و پدرم چقدر زیاد است و پدرم بر آن سوگند خورد، سپس پیامبر(ص) فرمودند: ولی بدان که او جنایت تو را برعهده نمیگیرد و تو جنایت او را نمیتوانی برعهده بگیری و قرائت فرموند: «ولا تزر وازره وزر اخری». روایت دوم روایت مشهور ضربت خوردن حضرت علی(ع) در شب نوزدهم رمضان است.
امیرالمؤمنین پس از دستگیری ضارب «ابن ملجم مرادی» امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فرا خوانده و قبل از شهادت به آن دو امام بزرگوار فرمودند: (بدانید که نباید کس دیگری به جز قاتل من کشته شود)، این روایت نهایت عدالت را در حکومت عدل الهی توسط امیرالمؤمنین علی(ع) را به اثبات رسانیده و این پیام را دارد حتی در شهادت خلیفه مسلمین نیز قواعد محکم اسلامی متزلزل نمیشود و اصل مساوات در اسلام حتی در مورد قاتل خلیفه و امام مسلمین نیز اجراء میگردد.
کتاب: اولین روش و محکمترین روش در اثبات قواعد فقهی استنباط قاعده از قرآن کریم است این روش که به کتاب مشهور است روشی بسیار مستحکم در اثبات قواعد فقهی است، زیرا خداوند بارها در قرآن کریم فرموده است که تمام نیازهای بشری را در این کتاب برای شما فرستادهام اگر آنها را درک کنید، لذا مفسران و مترجمان بزرگ مسلمان در اولین قدم در زمان خلیفه سوم و به سرپرستی حضرت علی(ع) اقدام به جمعآوری کتاب قرآن نمودند و حافظان و کاتبان قرآن در سراسر جزیره العرب داشتههای خود را به هیئتی که حضرت علی(ع) سرپرست آن بود ارائه مینمودند و توانستند قرآن کریم را در یک کتاب کامل گردآوری نمایند، پس از آن حضرت علی(ع) اقدام به نقطهگذاری و صداگذاری قرآن کریم نمودند. از طرفی در هر گوشه از اسلام قرائتهای گوناگونی صورت میگرفت که این قرائتها نیز به هفت قرائت معتبر کوتاه شدند تا تفسیر قرآن و تلاوت آن در دنیای اسلام برای همه مسلمانان یکسان باشد، فلذا قرآنهای سراسر بلاد اسلامی گردآوری شده و قرآنی یکپارچه در یک کتاب با مهر خلیفه سوم به سراسر بلاد اسلامی ارسال شد و خطاطان از آن پس اقدام به نسخهبرداری از قرآن مذکور نمودند، پس از اینکه دانشمندان و متفکران ایرانی پای به عرصه تحولات اسلامی نهادند و توانستند فلسفه را از یونان به ایران آورده و فلسفه اسلامی را پایهریزی نمایند، بحث تفسیر قرآن و استنباط احکام الهی بیش از پیش توجه اندیشمندان را به خود جلب کرد.
۱ـ سوره انعام آیه ۱۶۴ میفرماید: «بگو ای پیغمبر آیا من کسی غیر خدا را به ربوبیت گزینم؟ در صورتی که خدا رب همه موجودات است و هیچ کس چیزی نیندوخت مگر به خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد بازگشت همه شما به سوی خداست او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهد ساخت»
تفسیر آیه: در تفاسیر مختلف تأکیدهای پی در پی و استدلالات گوناگون در این سوره در زمینه توحید و مبارزه با شرک شده است که بسیار حائز اهمیت است در این آیه از طریق دیگری منطق مشرکان مورد انتقاد قرار گرفته و خداوند میفرماید: به آنها بگو و از آنها بپرس آیا سزاوار است غیر از خداوند یگانه پروردگار دیگری را خداوند خود بدانم در حالی که او مالک و مربی و پروردگار همه چیز است و حکم و فرمان او در تمام ذرات این جهان جاری است و سپس به جمعی از مشرکان کوتاه فکر که خدمت حضرت رسول اکرم(ص) رسیده و گفتند: تو از آئین ما پیروی کن اگر بر خطا باشد گناه تو به گردن ما. پاسخ میفرمایند: هیچ کس جز برای خود عملی انجام نمیدهد و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد و در ادامه آیه خداوند میفرماید: «ثم إلی ربکم مرجعکم فینبئکم فیه تختلفون» و سرانجام همه شما به سوی خدا باز میگردید و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتید آگاه میسازد.
در ادامه مطلب نیاز است تا توجه داشته باشیم علم تفسیر قرآن و کشف احکام و رموز آن از علوم بسیار ظریف و نیاز به مطالعه در اکثر علوم دارد تا بتوان ریشه احکام را به دست آورده و پس از استخراج احکام بتوان سؤالات دوست و دشمن را پاسخ گفت در آیه فوق ابتدای قرائت اصل حکم بسیار واضح است چون خداوند بسیار صریح میفرماید: هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، عالمان و دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان سؤالاتی را در این خصوص مطرح کردهاند که به اختصار دو مورد مهم از آنها را بررسی میکنیم.
از ابتدای فلسفه اسلام گرایش دانشمندان غیرمسلمان به شناخت قرآن و احادیث و احکام و فلسفه اسلامی جهت کنکاش و ایراد به دین اسلام آغاز شد و تا امروز نیز ادامه دارد و چه بسیار دانشمندان غیرمسلمان که فقط در خصوص قرآن و احکام اسلامی تحقیق کنند و قصد آنها فقط تولید تضاد و دوگانگی در احکام و اثبات اشتباه بودن تفاسیر عالمان مسلمان بوده و هست و امروزه در جنگ نرم که جنگی علمی و فرهنگی است باز هم سعی دارند تا ستونهای دین اسلام را با کنکاش فراوان مورد هدف قرار دهند تا خدشهای بر احکام باصلابت الهی وارد نمایند که بحمدالله تاکنون این امر ممکن نبوده و بر عالمان دینی لازم است بیش از پیش در تکاپوی نشر قرآن و احکام بوده و این دین زیبا را از زوایای مختلف به مسلمانان و کل دنیا ارائه دهند.
در خصوص آیه فوق عالمان به آیه ۲۵ سوره نحل اشاره کرده و میگویند خداوند در این آیه میفرماید: آنها در روز رستاخیز بار سنگین گناهان خویش را باید بر دوش بکشند و همچنین بار گناهان کسانی را که با بیخبری و جهل خود گمراه کردهاند و آنها این آیه را با آیه ذکر شده در تضاد میدانند و از طرفی سؤال دیگری مطرح نموده که اگر اینگونه باشد اعمال نیک دیگران نیز برای ما مفید نیست و در نتیجه کارهای خیر به نیابت ثواب و هدیه برای اموات نمیتواند مفید به حال آنها بوده که در جواب باید گفت: در خصوص آیه ۲۵ سوره نحل خداوند میفرماید: بار گناهان کسانی را که با بیخبری و جهل خود گمراه کردهاند یعنی مسبب گمراهی دیگران نیز شدهاند و متن آیه مشخص است که میفرماید: بیجهت و بدون ارتباط گناه کسی بر دوش کسی نیست مگر وی باعث و مسبب به گناه افتادن دیگران شده باشد و به اصطلاح از طریق تسبیب در انجام عمل دخالت داشته در نتایج آن هم شریک خواهد بود و در حقیقت عمل خود او محسوب میشود زیرا پایه و اساس آن به دست وی گذارده شده است بدون آنکه گناه دیگران از بین برود، این مطلب را چنین میشود آشکارا بیان کرد که مثلاً فردی بدعت بیاورد که اگر در شراب نمک بریزیم حلال است و افراد دیگری بدون اینکه در این خصوص مطالعه کنند و یا از متخصصان امر پرسش نمایند آن کار را انجام دهند واضح است که همه افراد دچار گناه شرب خمر شدهاند و حتی اگر فرد اول از آن مایع نخورده باشد اما چون مسبب امر بوده در گناه همه افرادی که از او پیروی کردهاند شریک است و میبایست پاسخگو باشد.
اما در خصوص پرسش دوم که در خصوص رسیدن ثواب کار خیر به اموات یا زندگان است و در جواب میباید گفت: پاداشهایی که خداوند به افراد میدهد بر دو گونه است یکی آنکه به خاطر انجام عمل نیک روح و جان آن فرد آنقدر ترقی میکند که شایستگی زندگی در عوالم بالاتر را پیدا میکند و مسلماً این آثار فقط متعلق به شخص عملکننده است و قابل واگذاری به غیر نیست ولی از آنجا که هر کار نیک اطاعت فرمان خداست و هر فرد مطیع مستحق پاداش است، پاداش و ثوابی که خداوند به آن فرد عطا میکند میتواند به میل خود به دیگری هدیه دهد چه آن فرد دیگر زنده باشد و یا در قید حیات نبوده و این ثواب در عالم دیگر به او برسد، این نکته و پاسخ را اینگونه واضحتر میکنیم که اگر فردی کارگر است و از صبح تا غروب در خدمت فرد دیگری با تمام توان کار کرده است به غیر از قدرت و توانایی جسمی و یا حتی خستگی که از آن کار به او رسیده است و روح و روان او را صیقل زده و در جامعه سربلند است در پایان روز مزد دریافت میکند این فرد مختار است که مزد خود را تماماً نزد خود نگاهدارد یا اینکه مقداری از آن را به دوست یا برادر خود که بیکار بوده و توان انجام کار ندارد هدیه دهد و هیچکس نمیتواند وی را از این کار منع کند البته لازم به ذکر است که این پاداشها نمیتواند سعادت آن فرد را کامل کند مگر ایمان و عمل هر فرد باعث رستگاری وی شود، لذا نتیجه میگیریم که آیه ۱۶۴ سوره انعام به وضوح اصل شخصی بودن مجازات را به پیروان اسلام و تمامی انسانهای کره زمین ابلاغ نموده است.
۲ـ آیه پانزدهم سوره اسراء: «من اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و لاتزر وازرة وزرأُخری و ما کنا معذبین نبعث رسولا»
«هرکس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود یافته و هرکه به گمراهی شتافت آن هم به زیان و شقاوت خود شتافته و هیچ کس بار عمل دیگری را به دوش نگیرد و ما تا رسول نفرستیم و بر خلق اتمام حجت نکنیم هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد»
در این آیه هدایت و گمراهی کاملاً مشخص شده است بدین معنا که آثار هدایت و ضلالت هرکس فقط به خود او باز میگردد و هر فرد گمراهی نتایج گمراهیاش جز به خودش، به دیگری صدمه نمیزند و هر فرد سر به راه و هدایت شدهای گرفتار عواقب گمراهی دیگران نمیشود.
اگر آیات قبل از این را مطالعه کنیم متوجه میشویم که در خصوص کارنامه اعمال سخن گفته شده است و هرکس در قیامت نامه اعمالش که در این دنیا پوشیده بوده و در آن دنیا باز است در دست دارد و به او گفته میشود «بخوان» و هرکس فقط نامه اعمال خود را میخواند و اعمال دیگری به او ارتباطی ندارد و اگر گناهی کرده باشد فرد دیگری به جز خودش متحمل مجازات نخواهد شد. در ادامه همین آیه خداوند میفرماید: «و ما کنا معذبین نبعث رسولا» یعنیما هیچ قومی را مجازات نخواهیم کرد مگر اینکه پیامبری برای آنها مبعوث کنیم تا وظایفشان را کاملاً تشریح و اتمام حجت کند و منظور از معذبین همه عذابهاست چه دنیایی و چه اخروی، منظور این است که خداوند پیامبران را مبعوث میکند تا نیک و بد را به مردمان بگویند، پس از ارشاد آنها عقوبت و مجازات برای گناهان در نظر میگیرد که نمونه واضح آن قانون کشورهاست که ابتدا وضع شده و اطلاعرسانی عام میشود و سپس در هر نوع جرم مجازات مخصوص انجام میشود.
۳ـ آیه هجدهم سوره فاطر: «ولا تزرو وازره وزرأخری و ان تدع مثقله الیحملهالایحمل منه شیء ولوکانذالقربی انماتنذر الذین یخشون ربهم بالغیب و اقاموالصلوة و من تزکی فانما یتزکی لنفسه والی اللهالمصیر».
«هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید و اگر شخص سنگینباری، دیگری را برای حمل بار گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت هرچند از نزدیکان او باشد و تو ای رسول تنها آنان را که در خلوت و پنهانی از خدای خود میترسند و نماز بهپا میدارند توانی خداترس و پرهیزگار گردانی و هر کس خود را از کفر و گناه پاک و منزه ساخت سود و سعادتش بر خود اوست و بازگشت همه بهسوی خداست».
در این آیه به صراحت بیان شده است که گناه هیچکس بر عهده دیگری نمیباشد حتی اگر از نزدیکان باشد و این آیه در زمانی نازل شده است که متمدنترین امپراطوریهای جهان اقوام و وابستگان مجرمان را نیز مجازات میکردند، از این آیه میتوان چنین نیز برداشت نمود که خداوند پس از فرستادن پیامبران و ارشاد و راهنمایی بندگان با عنایت به عدل الهی در پایان زندگی دنیایی و ورود به عالم آخرت، پاداش خوبان را به آنها عطا میکند و مجازات گمراهان را نیز به آنها میدهد و در این بین همان عدل الهی ایجاب میکند بندهای که در دنیا راه راست پیموده مستحق پاداش است و بنده گمراه مستحق مجازات و بار هیچکدام بر عهده دیگری نیست حتی اگر از نزدیکان باشد، اصل شخصی بودن مجازات و وجود عدالت در مجازاتها و اجرای قوانین در این آیه بسیار روشن است.
۴ـ آیه هفتم سوره زمر: «اگر همه کافر شوید خدا از طاعت همه شما البته بینیاز است ولیکن کفر و شرک را هم از بندگانش نمیپسندد و اگر طاعت و شکرش به جای آرید از شما آن پسند اوست و هرگز بار گناه کسی را دیگری به دوش نخواهد گرفت و پس از این بازگشت همه به سوی خداست و او شما را به هر چه در دنیا کردهاید آگاه میسازد که او از اسرار دلهای خلق به خوبی آگاه است» در ابتدای سوره مبارکه زمر خداوند متعال از آفرینش انسان و جهان میفرماید و بندگان را چنین رهنمون میدارد که شما چگونه آفریده شدهاید و خداوند هیچ نیازی به شما ندارد و شما هستید که به خداوند نیازمندید، خداوند در این آیات انسان را به مقام مشاهده این آثار بزرگ توحیدی میرساند سپس به ذات مقدسش اشاره میکند و این آثار را دلیل بر ذات پاک خداوند میفرماید و هنگامی که خالق اوست، مالک و مربی اوست، حاکمیت در سراسر هستی نیز تنها برای اوست پس گمراهی خطایی نابخشودنی است و در همین آیه به مسأله شکر و کفران پرداخته و جوانب آن بررسی میشود که اگر شکر نعمت بجا آرید یا کفران بورزید نیازی به آنها نیست ولی خداوند کفران را برای بندگانش با این همه دلیل و برهان روشن نمیپسندد و در اینجاست که هر کس مسئول عمل خویش است چرا که دلایل واضح در مشاهده همگان است و اگر کسی شکر یا کفران کند از جایی که تکلیف بدون کیفر و پاداش معنایی ندارد همان فرد مستحق پاداش یا مجازات است و در ادامه از معاد و رستاخیز میگوید و رازهایی که خداوند از آن آگاه و پنهان نمیماند، این آیه را میتوان با حقوق امروزه چنین تعبیر کرد؛ با توجه به حقوق شهروندی موجود در قوانین که برای همه یکسان است آیا کسانی که در برابر قانون مدارا میکنند و یا کسانی که قانونشکنی مینمایند جزای آنها یکی است، البته چنین نیست و قانونشکنان بار جرم خود را بر دوش میکشند و هیچ فرد دیگری مگر شریک جرم باشد با آنها مجازات نخواهد شد و روز رستاخیز را میتوان به محکمه عدالت تشبیه کرد که عملکرد مجرمان نه در حد محکمه الهی ولی بر مبنای تحقیق آشکار میشود و آن زمان است که شخص مجرم در برابر قانون ایستاده و مجازات عمل خود را در برابرش میبیند.
این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم کتاب آسمانی قرآن در همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی بهترین و مطمئنترین راهکارها را جهت رسیدن به عدالت که از صفات پاک الهی و موجود در فطرت انسان است را به جامعه آموزش داده و در این آیه طریقه ایجاد محکمههای قضایی و استناد به دلیل و مدرک با استفاده از تحقیق و بررسی و شخصی بودن مجازات و برابری انسانها را در پیشگاه عدالت بسیار روشن و واضح شرح داده است، اگر در آن تفکر کنیم…
۵ـ آیات سی و شش تا چهل سوره نجم: «ام لم ینبا بما فی صحف موسی* و ابراهیم الذی و فی* الاتزر و ازره وزراخری وان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری»
«آیا از آنچه در صحیفه موسی است آگاهش نکردهاند و ابراهیم که به عهد خود وفا کرد که هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را بر ندارد و اینکه هیچ چیز برای انسان نیست مگر آنچه کوشیده است و حاصل کوشش خود را بهزودی خواهد دید».
این آیات و ترجمه آنها چنین است که اصولی در مکتب ادیان الهی مکتوب بوده است که یکی از آنها اصل شخصی بودن مجازات و پاداش است، در خصوص شأن نزول آیه مفسران شأن نزولهایی نقل کردهاند که معروفترین آنها این است که شخصی از صحابه اموال فراوانی داشت و از اموال خود انفاق مینمود یکی از بستگان او گفت: اگر چنین ادامه دهی دیگر چیزی برای تو باقی نمیماند، آن صحابی گفت: گناهی دارم که میخواهم بدینوسیله رضا و عفو الهی را جلب کنم و آن فرد گفت: اگر شترسواریات را با جهازش به من بدهی من تمام گناهانت را به گردن میگیرم و آن صحابی نیز چنین کرد و بر این کار گواه گرفت و دیگر انفاق نکرد که این آیات نازل شده و شدیداً آن کار را نکوهش کرده و این حقیقت را روشن ساخت که هیچ کس نمیتواند بار گناه دیگری را بر دوش گیرد و نتیجه سعی و تلاش هر کس به خود او میرسد. در این آیه ذکر شده است که در کتابهای الهی نیز این مکتوب بوده است و چنان که صحف «جمع صحیفه» در اصل به معنای هر چیز گستردهای است به صفحات کتاب نیز اطلاق میشود و منظور از صحف موسی همان تورات است، جالب توجه آن است که در تورات کنونی در کتاب «حزقیل» نیز مضمون آیه مورد بحث آمده است و چنین میخوانیم (جانی که گناه ورزد خواهد مرد، پسر بار گناه پدر را نخواهد کشید و پدر بار گناه پسر را نخواهد کشید) البته کتب انبیای پیشین بهطور کامل در دسترس نیست اما میتوان به قربانی کردن فرزند توسط ابراهیم نبی نیز اشاره کرد که ثمره اجرای امر الهی این پیامبر بزرگ به خود او میرسد و کسی جز ایشان از پاداش آن بهره نمیگیرد که همانا رسیدن به مقام والای پیامبری و قرب الهی است.
با ذکر آیات فوق و بررسی اجمالی آن میتوان نتیجه گرفت که قاعده وزر یا همان اصل شخصی بودن مجازات چندین بار مؤکد در قرآن ذکر شده است تا این قاعده در حقوق مستحکم اسلامی مورد استفاده قرار گیرد و منشأ عدالت و پاککننده ناعدالتیها باشد، البته استثنائاتی مانند وجوب دیه بر عاقله و یا مسئولیت جبران خسارت ناشی از خطای قاضی توسط بیتالمال در این قاعده بیان شده است که آن هم به صورت تخصصی نیاز به بحث بیشتری دارد و دلایل آن نیز واضح و در راستای اجرای دقیق عدالت است، اما چیزی که مورد بحث و نگارش است اصل شخصی بودن مجازات است که عالمان اسلامی با استفاده از قاعده وزر و استخراج از منابع فقهی این اصل را از اصول پایه حقوق اسلامی نهادهاند تا عدالت فراگیر شود.
خداوند متعال با بعثت پیامبر اعظم(ص) و نزول قرآن کریم حجت را در تمام ابعاد بر بندگان تمام کرده است و چه زیبا در قرآن کریم حتی ریزترین مشکلات بشر در تمامی ابعاد مدنظر بوده و بررسی کلی شده است تا هیچ راهی مسدود نماند و هدایت کامل شود، میبایست برخود ببالم که با چنین دین و آئین زیبایی پا به عرصه هستی نهادهایم و با تمام تلاش بکوشیم در عصر حاضر که تمام هجمهها به علت جمود عقلی بعضی از افراد دین مقدس اسلام را نشانه گرفته است با نشر صحیح عقاید و قواعد اسلامی به تمامی جهانیان اثبات کنیم که حقوق بشر و پایه و اساس حقوق انسانی به صورت صحیح و بر مبنای عدالت از صدر اسلام آغاز شده و تاکنون ادامه دارد و این فلسفه اسلام و دانشمندان اسلامی و در صدر آنها فلاسفه بزرگ ایرانی بودهاندکه در عصر ترجمه و عرضه فلسفه اسلام به دنیا، همگان را با علوم مختلف از جمله حقوق در تمامی جنبهها آشنا کردهاند، امیدوارم با علم اندک خود توانسته باشم مخاطبان عزیز را در حد توان با این قاعده فقهی و اصل حقوقی آشنا سازم.
به راستی اگر چشم بینایی باشد خداوند را در پشت این آثار به خوبی تماشا میکند، چشم سَر آثار را میبیند و چشم دل آفریننده آثار را.
«با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را»
دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۷
روزنامه اطلاعات