حجتالاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی
شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶
روزنامه اطلاعات
محمدمهدی عاکف، مرشد سابق اخوانالمسلمین مصر، جمعه، اول محرم الحرام ۱۴۳۹رآخر شهریور ۱۳۹۶ در حالی که در ۸۹ سالگی، یکی از زندانهای رژیم کودتا را سپری میکرد، به رغم ابتلا به بیماری صعبالعلاج و ضرورت معالجه در خارج از زندان، رژیم کودتا به او اجازه خروج از زندان نداد و هنگامی به بیمارستان «قصرالعین» قاهره انتقال یافت که درگذشت و به رحمت حق پیوست. سخنگوی اخوانالمسلمین این برخورد غیرانسانی را «قتلی هدفمند و جنایتی تمامعیار» نامید.
عاکف ـ هفتمین مرشد اخوانالمسلمین ـ در دوازده ژوئن ۱۹۲۸ر۱۳۰۷ش در یکی از روستاهای دقهلیه مصر متولد شد و در همان جا به تحصیلات مقدماتی پرداخت. در سال۱۹۵۰ از دانشسرای تربیتبدنی فارغالتحصیل شد. آنگاه به دانشکده حقوق رفت و تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رساند. در همین زمان تحت تأثیر اندیشههای حسنالبناء قرار گرفت و به طور رسمی به اخوان پیوست و در سازماندهی نظامی و تربیت بدنی تشکیلات ویژه آنها حضور فعالی پیدا کرد.
عاکف در سال ۱۹۵۴ به اتهام فراری دادن سرلشکر خلبان عبدالمنعم عبدالرئوف از افسران برجسته سازمان نظامی اخوان که در سرنگونی و طرد ملک فاروق همکاری فعال و همهجانبه با افسران آزاد داشت، و در جریان سرکوب اخوان به دست ناصر، تحت تعقیب قرار گرفته بود، دستگیر و محکوم به مرگ شد؛ ولی پس از بیست سال آزاد شد و به فعالیت خود ادامه داد و به خارج از کشور رفت.
وی در سازماندهی اردوگاههای دانشجویان و جوانان اخوانالمسلمین در داخل و خارج، نقش عمدهای به عهده داشت و مدتی هم به عنوان مدیر مرکز اسلامی مونیخ مشغول به کار شد. او پس از شروع آزادیهای نسبی، به مصر بازگشت و به طور رسمی به عضویت «مکتب ارشاد» کمیته مرکزی سازمان انتخاب گردید. عاکف خود از تربیتشدگان سازمان سری اخوان (التنظیم الخاص، یا «الجهاز السرّی») بود و در این مرحله، در مبارزات مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر انگلیسی شرکت فعالی داشت. ایجاد انفجار در قطارهای حامل سربازان انگلیسی و یا مراکز نظامی و یا پادگانهای آنان در حومه شهر و باشگاه تفریحی آنان در قاهره و حتی انفجار هتل ملک جرج در قاهره از اقدامات سازمان سرّی اخوان بود. این سازمان در مبارزه پارتیزانی در اسکندریه و کانال سوئز زیر نظر شیخ محمد فرغلی ـ از علمای الازهر و عضو مکتب ارشاد اخوان ـ نقش عمدهای به عهده داشت و عاکف جزء افراد وابسته به آنان بود.
عاکف در سال ۱۹۹۶ در جریان تأسیس حزبالوسط توسط گروهی از جوانان اخوان، به سرپرستی «ابوالعلاماضی» به اتهام تحریک جوانان، دستگیر و به سه سال زندان محکوم گردید و در سال ۱۹۹۹ آزاد شد. پس از درگذشت مرشد ششم، محمد هلال ـ وکیل دادگستری، عضو ۸۴ساله اخوان و مسنترین عضوـ به عنوان رهبر موقت برگزیده شد؛ ولی به رغم حبس طولانی در دوران فاروق و ناصر چون هیچگاه مسئولیت عمده و مهمی برعهده نداشت، خود سمت رهبری را نپذیرفت و در ژانویه ۲۰۰۴ انتخاب عاکف را به مکتب ارشاد ـ کمیته مرکزی ـ پیشنهاد نمود که پذیرفته شد.
پس از پایان دوره نخست رهبری عاکف، باوجود اصرار اعضای مکتب ارشاد، از پذیرفتن مجدد مقام «المرشدالعام» خودداری کرد و او تنها مرشدی بود که چنین روشی را انتخاب نمود و بقیه رهبران انتخابی، مادامالعمر سمت مرشدی را حفظ کردند. عاکف با استفاده از تجربیات طولانیاش در میدان سیاست، از انعطاف خاصی برخوردار بود و با تأسیس حزب «الوسط» موافقت داشت، ولی در جناح سنتی اخوان، تأسیس حزب روش مطلوبی به حساب نمیآمد؛ اما هماینان پس از حوادث انقلاب، به تأسیس «حزب آزادی و عدالت» از طرف اخوانیها رضایت دادند، چرا که جمیعت اخوان، به عنوان جمعیت خیریه به ثبت رسیده بود و از لحاظ قانونی حق فعالیت سیاسی نداشت. از سوی دیگر، سلفیهای مصری نیز هرگونه «حزبگرائی» و «انتخابات پارلمانی» را جرم مطلق میدانستند؛ ولی پس از پیروزی مردم، همه حزبی مستقل تشکیل دادند و پس از ائتلاف با اخوان در پارلمان شرکت نمودند و بیشترشان پس از کودتای ژنرال سیسی با پشت پازدن به همه اصول و ارزشها، در کنار او قرار گرفتند.
پس از پیروزی انقلاب مردم مصر علیه رژیم حسنی مبارک که اخوانالمسلمین و نه در آغاز، به آن پیوسته بود، مکتب ارشاد با تعیین نامزدی اخوانی برای ریاستجمهوری موافق نبود و نظر عاکف این بود که با توجه به مشکلات تقریباً لاینحل مصر، به ویژه درباره مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، اخوان از پذیرفتن مسئولیت رسمی خودداری کنند و در همین رابطه، شخصیت برجستهای چون دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح را که خواستار حضور در انتخابات ریاستجمهوری بود، از مکتب ارشاد کنار گذاشت و خواستار موضع بیطرفی و عدم تعیین فردی از اخوان برای انتخابات ریاستجمهوری شد. اما چیزی نگذشت که اخوان برای حضور در «صحنه انتخابات» وسوسه شد و محمدمرسی به عنوان کاندیدا معرفی شد که ۵۱درصد آرا را به دست آورد و در عمل، با توجه به مشکلات عدیده و توطئه دشمنان، ریاستجمهوری وی با کودتای ژنرال سیسی پایان یافت.
دیدارها و دیدگاهها
در مصر سرهنگها، اخوانالمسلمین همواره به عنوان یک حرکت غیرقانونی خطرناک ضدحکومت معرفی شده بود و به همین دلیل فعالیت رسمی و علنیاش ممنوع بود؛ اما در دوران انورسادات برای مبارزه با ناصریهای چپگرا و گروههایی که با برچسب کمونیستی فعالیت داشتند، فعالیت اخوان آزاد شد و آنها به نشر مجله «الدعوه» و تشکیل جلسات در دفتر مرکزی سازمان پرداختند. با روی کار آمدن مبارک، باز فعالیتها محدودتر شد و در عمل سازمان از حرکت بازماند و اخوان «خط قرمز» رژیم محسوب شدند.
در شرایطی اینچنینی، من به عنوان نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در مصر برای حفظ روابط نیمبند و جلوگیری از فشار بیشتر به اخوان به اتهام ارتباط با ایران، ملاحظات ویژهای داشتم و از ملاقاتهای رسمی و علنی با رهبری اخوان خودداری میکردم؛ ولی به طور مخفیانه و از طرق خاصی و با ملاحظه مسائل امنیتی، با آنها مرتبط بودم و ملاقاتهایی داشتم که شاید از چند ده مورد آن، سازمان امنیت مصر با وجود تعقیب و مراقبتهای ویژه، یکی دو مورد بیشتر را نتوانست ردیابی کند.
در این ملاقاتها مواضع واقعی اخوان در قبال مسائل منطقه و ایران و مقاومت و جهاد اسلامی مورد بحث و نقادی قرار میگرفت و در کل به نظر میرسید که آنها اختلاف ریشهای با ما ندارند. علاوه بر مصطفی مشهود و مأمونالمحسینی ـ مرشدان قبلی اخوان ـ با عاکف نیز ملاقاتهائی داشتم که صریحتر و شفافتر از بقیه منتقدان بود و موضعگیریهای منطقی و اسلامی را بیان میداشت. او در موضوع برنامه هستهای، مدافع سرسخت ایران بود و در مصاحبهای رسمی هم آن را اعلام میکرد. در مورد مقاومت لبنان و حزبالله و حماس و جهاد اسلامی از پشتیبانی و یاریهای ایران، بسیار تقدیر و تمجید میکرد و میگفت رؤسای کشورهای عربی اصولاً مسئله فلسطین را فراموش کردهاند و یا به عبارت روشنتر، فلسطین را در قبال بقای خودشان، فروختهاند و به خواست دشمنان، به «ایران و شیعههراسی» به جای اسرائیل مشغول شدهاند.
نبرد حزبالله
او در یک ملاقات خصوصی به من گفت: مایه تأسف و شرمندگی ما شد که بعضی از علمای سلفی ضمن تکفیر شیعه، حتی دعاکردن برای پیروزی حزبالله را هم «تحریم» نمودند! ما در برابر آنها و طبق وظیفه اسلامی خود ضمن اعلام پشتیبانی کامل، گفتیم که حاضریم دههزار نفر از میلیشیای رزمنده و جوانان داوطلب اخوان مصری را به لبنان بفرستیم و بینی و بینالله من خود نیز با توجه به سوابق مبارزاتی و جهادی بر ضد نیرویهای اشغالگر و هجمه صهیونیستها به فلسطین، آماده بودم با وجود پیری در این نبرد دفاعی افتخارآمیز، شرکت کنم…
در همین دیدارها عاکف به نکات خاصی درباره این مسائل و موضوع شیعه و سنی اشاره کرد که ترجیح میدهم آنها را به نقل از رسانههای عمومی نقل کنم: در جریان نبرد مقدس حزبالله و مقاومت لبنان در برابر هجوم صهیونیستها گفت: «من بر این باورم که طی نبرد بینظیر مقاومت اسلامی در میدان جنگ، حزبالله برتری خود را نشان داد و همه مردم را شگفتزده ساخت و توانست توطئه طرح خاورمیانه جدید را خنثی سازد.»
عاکف در یک مصاحبه خطاب به حزبالله لبنان گفت: «شما همه ملل عرب و مسلمان را سربلند کردید و از عزت و کرامت و ارزشهای امت و سرزمین لبنان شرافتمندانه دفاع کردید و تاریخ هرگز این مقاومت و ایثار شما را فراموش نخواهد کرد.» این موضعگیری در هنگامی بود که ارتجاع عرب و علمای سوء وابسته به رژیم سعودی و مدعیان سلفیگری در ریاض و قاهره، به حرام بودن کمک و حتی دعا برای پیروزی حزبالله و شیعیان، «فتوا» داده بودند. البته در این راستا «صفوت حجازی»، عالم وابسته به جناح قطبی اخوان نیز در یک سخنرانی حماسی ضمن انتقاد شدید از فتوای علمای ارتجاع عرب، آنان را «گمراه» نامید که باید «توبه» کنند و سپس از نبرد مقدس حزبالله بر ضد دشمن صهیونیستی دفاع کرد و آن را مایه افتخار نسل جدید مسلمانان نامید.
عاکف مانند دیگر مرشدان اخوان و تربیتیافتگان مکتب شهید حسن البناء همچون: شیخ عمر تلمسانی، محمدحامد ابوالنصر، شیخ مصطفی مشهور، شیخ نامول الهضیبی خواستار تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت بین مسلمین بود و با لحنی انتقادی در برابر کسانی که از گسترش تشیع ابراز نگرانی میکردند، در مصاحبه با روزنامه النهار کویتی گفت: «چه اشکالی دارد که مذهب شیعه گسترش یابد؟ در سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی، دهها کشور سنی عضویت دارند، حالا چرا باید از تنها کشور شیعه جهان ترس و هراس ایجاد کرد؟» و در مصاحبه با شبکه الجزیره گفت: «اعتقاد به هر یک از مذاهب سنی و شیعی، انسان را به راه راست و بهشت هدایت میکند. مسلمانان باید درک صحیحی از دین اسلام داشته باشند و بین کسانی که به یکتایی خداوند و نبوت پیامبر اعظم(ص) باور دارند، فرقی نگذارند. شیعه و سنی یک امت واحده هستند، دینشان یکی و قبله و نماز و حج و قرآن، در میان آنها یکسان است.»
برادر «یوسف تدا» از رهبران قدیمی اخوانالمسلمین مصر و از شاگردان شهید البناء، در رسالهای که درباره «تشیع» و «شیعه» منتشر ساخت و در آن از وحدت واقعی این دو گروه اسلامی دفاع نمود و اباطیل و اتهامات دیرینه برضد شیعه را مردود دانست، مورد هجمه بعضی از عناصر سلفی و افراطی قرار گرفت. عاکف در پاسخ اینکه «آیا یوسف تدا خط قرمزها را زیر پا نگذاشته است؟» گفت: «مطالبی که او درباره شیعه نوشته، همان مطالبی است که ما براساس آن تربیت شدهایم، من با نگرش مثبت او نسبت به تشیع و شیعه، موافق هستم».
عاکف در قبال هجمات تروریستی تکفیریها برضد شیعیان و مراکز مقدس مذهبی گفت: «کسانی که در کربلا به انفجارهایی دست زدهاند، خیرخواه امت نیستند، بلکه جنایتکارانی هستند که برای اسلام و اصول انسانی هیچ ارزشی قائل نیستند و در واقع مزدوران رسمی آمریکا هستند… ما باید اولاد خود را برپایه اصول صحیح تربیت کنیم تا وحدت و همبستگی به وجود بیاورد نه آنکه امت واحده را متفرق گرداند. شیعه و سنی بیش از هزار سال بدون اختلاف در کنار هم زندگی کردهاند و در دهههای پیشین کوششهای ارزشمندی برای تقریب بین مذاهب اسلامی به عمل آمده که بزرگانی چون امام شهیدحسن البناء در ایجاد آن شرکت داشتهاند.»
مکاتبه اخوانی!
قبل از محمدمهدی عاکف، المستشار محمد مأمون هضیبی، مرشد عام سازمان اخوان بود و روابط صمیمانهای با او داشتم و در مراسم افطار ماه مبارک رمضان در کنار برادر محمود عزت و قائممقام مرشد، از او دعوت نمودم که به مناسبت تشکیل کنفرانس وحدت اسلامی در تهران که از سوی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی منعقد خواهد شد، به ایران سفر کند. او با مسرت دعوتم را پذیرفت به شرط آنکه رژیم مبارک اجازه خروج و سفر به ایران را بدهد؛ اما چندی نگذشت که به علت یک بیماری کوچک به بیمارستان مراجعه نمود و متأسفانه پس از بازگشت به منزل، به طور ناگهانی درگذشت. من در نامهای تسلیت خود را به محمد عاکف ابراز نمودم و او هم پاسخ داد. چندی بعد در نامهای از موضعگیریهای او در قبال مسائل مربوط به ایران و مقاومت حزبالله تشکر نمودم و آرزو کردم که در مسیر تحقق اهداف و ایجاد یک نظام اسلامی صحیح در کشور مصر موفق باشند… چندی نگذشت که پیک ویژه پاسخ مرشد کل را آورد که ترجمهاش چنین است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
سعاده السفیر المحترم الاخ الفاضل سیدهادی خسروشاهی
… نامه گرامی شما را دریافت نمودم و با درک احساسات پاک و راستین و آرزوهای مخلصانه و درودهای گرم، بینهایت خوشوقت و مسرور شدم. از خداوند متعال میخواهیم که همچنان مورد حسنظن شما و مردم قرار داشته باشیم و ما را کمک نماید که بار سنگین وظایف خود را برعهده بگیریم و در خدمت به دین و دعوت، ما را یاری دهد تا مردم باور کنند که تنها اسلام راه رهایی است و بر ایمان کسانی که ایمان آوردهاند، بیفزاید و نیروهای همه مسلمانان را در راه آزادی، قدرت، پیشرفت و وحدت متحد سازد…
محمد ساجدی عاکف، مرشد کل اخوانالمسلمین
قاهره ۲۱ ذیالحجه ۱۴۲۶ر ۲۱ نوامبر ۲۰۰۶
***
محمدمهدی عاکف در طول زندگی نود ساله خود، بارها دستگیر و زندانی شد و فقط در دوره حکومت دیکتاتوری سرهنگ ناصر، پس از آنکه نخست محکوم به اعدام گردید، در تجدیدنظر به ۲۵ سال زندان محکوم شد که بیست سال تمام آن را در زندان گذراند و در دوره سادات، از آزادی موقتی برخوردار گردید، ولی در دوره حکومت ژنرال حسنی مبارک باز مدتی به زندان افتاد و سرانجام در دوره ژنرال سیسی و پس از قتلعام سههزار نفر از اعضای اخوانالمسلمین در خیابانهای قاهره و مسجد «رابعه العدویه» و زندانی شدن بیش از ۴۰هزار نفر از اخوان، باز به زندان افتاد و به رغم عدم اثبات جرم و وخامت وضع جسمی، چهار سال در زندان ماند تا درگذشت. با توجه به دورههای طولانی و متعدد زندانی شدن، او را زندانی همه دورهها، اسطوره مبارزه و استقامت، شهید زنده، شیخالمجاهدین زندانیها، استوانه تبلیغ و جهاد و شاهدی بر همه عصرها و عناوین مشابه دیگر لقب دادهاند.