17 آذر 1397, 4:27
جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب
شیرینی و راحتی زندگی با حسن خُلق و قناعت
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 2 اردیبهشت ماه 1397
فیِ الکافیِ، عن الصادق (علیهالسلام) قال لحُمران بن أعینِ:... و لا عَیشَ أهنأَ من حُسن الخُلق، و لامالَ أنفع من القنوعِ بالیسیر المُجزی، و لاجَهل أضَرّ منِ العُجب.[1]
[امام صادق(ع) فرمود: هیچ زندگیای گواراتر از خوشخلقی نیست و هیچ مالی سودمندتر از قناعت به اندکی - که کفایت زندگی کند - نیست و هیچ نادانی و جهلی زیانبارتر از عجب و خودبینی نیست.]
هیچ زندگیای گواراتر از آن زندگیای که با حسن خلق همراه باشد، نیست؛ وجهش هم علیالظاهر این است که انسانی که دارای خوش اخلاقی با مردم، تواضع با مردم، رفتارگرم و خوشایند با مردم است، زندگی برای او آسان و شیرین است؛ چون در محیط اجتماعی، ارتباطات و برخوردها متقابل و متبادل است.
شما اگر در مقابل دیگرانِ تواضع کنید، دیگران با این چشم به شما نگاه میکنند که: انسانِ متواضعی است. اگر تکبر بورزید، با این چشم نگاه میکنند که: انسان متکبرّی است. معلوم است که همۀ آدمهای عالم از انسان متواضع بیشتر خوششان میآید تا انسان متکبرّ. اگر خُلق را به معنای وسیعِ آن بدانیم، یعنی اخلاق حسنۀ انسانی مثلاً: آدمِ صبوری باشد، آدم شکوری باشد، آدم کریم و بخشندهای باشد و هلمّ جرّا [به همینترتیب]، اگر به این معنا هم بگیریم نیز همینطور است.
کسی که از او خیر میتراود، از او متانت و وقار، صبر و سکینۀ در امور، در تلاطمها به چشم میآید و از این قبیل، طبعاً در چشم مردم، انسانِ محترم و مبارکی است، در نتیجه زندگی برای چنین انسانی، زندگیِ گوارایی خواهد شد.
پول در همۀ امور گره گشاست، انسان پولدار، هم در راههای حلال، هم خدای نکرده- اگر اهلش باشد - در راههای حرام، دستش باز است، خیلی کارها میتواند بکند.
پس پول، به حسب نگاه سطحیای که انسان دارد یک چیز نافعی است، اما میفرماید: هیچ مالی نافعتر از قناعت نیست، انسان قانع باشد بالیسیر المُجزی، همان قدری که در زندگیِ او کفایت کند. کفایت یعنی: محتاج این و آن نباشد، بتواند زندگیِ متعارف خودش را پیش ببرد ولو کم باشد. این، از همۀ اموال انفع است؛ چون آن نفع واقعیای که انسان از این مال میبرَد، همان بهرهای است که از مال میبرد؛ و بیشترین بهره را آن کسی میبرد که دارای قناعت است؛ چون آن دغدغه و ناراحتی و نگرانی؛ به کی بدهم؟ چطوری نگهدارم؟ اینها را ندارد. لذا در روایات دارد که از خدا بخواهید به قدر کفایت به شما بدهد. لذا میبینید کسانی را که مقامات بالاتری دارند و مراحلی طی کردهاند، به استقبال برخی از سختیها میروند. این، برای افراد معمولی امثال ماست که اگر قناعت داشته باشند، زندگی راحت خواهد بود؛ همۀ جهلها زیانبار است، اما آن جهلی که انسان خودش را بزرگ ببیند و بزرگ بداند، این از همۀ جهلها ضررش بیشتر است.
عُجب؛ مضرترین جهل
بله، جهل به یک واقعیتی، ممکن است برای انسان ضرر داشته باشد، هرچه انسان علمش بیشتر باشد، برایش بهتر است، ضررش کمتر است. اما از همۀ جهلها زیانبارتر، جهلی است که در عجب وجود دارد. عُجب یعنی خودشگفتی، از وضع خودش، از فضائل خودش به شگفت بیاید، خودش را بزرگ ببیند، هیچ جهلی از این مضُرتر نیست. این آدم، طبعاً توقعاتش هم از مردم زیاد است. به مجردی که یک نفری گفت بالای چشمت ابروست، به او برمیخورد! میگوید: این، درست نمیفهمد، مقامِ من را درک نمیکند. امام سجاد(ع) در آن دعای مکارمالاخلاق میفرمایند: «و لاترَفعنی فی الناس درجةً الاّ حطتتنی عند نفسی مثلهَا یا بقِدرِها»، اگر انسان در بین مردم، در چشم مردم عزّتی پیدا میکند، شأنی پیدا میکند، در دل خودش دچار این اشتباه نشود که این شأنی که من در بین مردم دارم، حقّم هست.
این،اشتباه است، توجه کند به درون خودش که چه ضعفهایی دارد، ضعفهای خودش را نگاه کند؛ «بل الانسان علی نفسه بصیرةً». انسان ممکن است صدها ضعف داشته باشد که مردم نمیدانند و نمیبینند، اماّ خود ما میبینیم، انسان اگر به نواقص و عیوب خودش توجّه بکند، هیچگاه دچار عجب نمیشود.
__________________
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 31/2/92 به نقل از مشرق.
[1] - الشافی، ص 851.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان