28 فروردین 1396, 6:0
آیت ا... حسین انصاریان
در باب امتحان الهی، كليدهای غيب و حكمت در اختيار خداوند است، هدايت و تربيت عامه الهی نسبت به انسان كه به منظور فراخواندن او به نيك فرجامی و سعادت صورت میگيرد امتحان است؛ زيرا با اين برنامه وضعيت موجود كه آيا اهل سرای ثواب است يا سرای عقاب و كيفر، به مرحله ظهور و عينی میرسد. پس ما اگر بخواهيم موجودی را در مقصدی به كار ببريم، در مرحله نخست يك سلسله اعمالی بر روی آن پياده میكنيم تا صلاحيت يا عدم صلاحيت آن را دريابيم و ظرافت او را در رسيدن به كمال نهايی به دست آوريم. در نتيجه اصل هدايت و تربيت بشر و اعطای ابزار حركت و تلاش و بهشت و جهنم و قيامت، همه و همه در راه رساندن انسان به سرانجام نيك و عاقبت به خيری در دنيا و آخرت است.خداوند اين مقاصد را در چند آيه بيان فرموده است:وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَانَسَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعقِبَهُ لِلتَّقْوَی» «1». و خانوادهات را به نماز فرمان بده و خود نيز بر آن شكيبايی ورز؛ از تو رزقی نمیطلبيم، ما به تو روزی میدهيم و عاقبت نيك برای پرهيزكاری است.تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَايُرِيدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعقِبَهُ لِلْمُتَّقِينَ» «2». آن سرای [پرارزش] آخرت را برای كسانی قرار میدهيم كه در زمين هيچ برتری و تسلط و هيچ فسادی را نمیخواهند؛ و سرانجام [نيك] برای پرهيزكاران است.از ديدگاه قرآن و روايات اسلامی؛ ايمان، نماز، صبر، تسليم و رضای حق، تقوا، توبه، شهادت در راه خدا، نيكوكاری، گذشت، تربيت و هدايت مردم، انديشيدن، خدمت به مردم، دعای پدر و مادر، دوست و همسر خوب، سپاسگزاری، خيرات و مبرّات برای اموات از عوامل مهم نيك سرانجامی است و در منابع ديگر هم بر آن تأكيد شده است.علامه طباطبايی در فصل پانزدهم از گفتاری كه پيرامون روابط اجتماعی در اسلام دارد مینويسد:«دين حق سرانجام جهان را فرا میگيرد؛ و عاقبت، از آن پرهيزکاری است؛ زيرا نوع انسانی به موجب فطرتی كه در او به وديعه سپرده شده است در پی تحصيل سعادت حقيقی خويشتن است و سعادت واقعی او در اين است كه زندگی جسم و جان او هر دو تأمين شود و از دنيا و آخرتش هر دو بهرهمند گردد و اين همان اسلام و آيين توحيد است. اما انحرافاتی كه در حركت انسان به سوی هدفش و صعود او به اوج كمالش پيش میآيد؛ اين در حقيقت ناشی از خطا و اشتباه در تطبيق است، نه اينكه فطرت باطل باشد و هدفی كه دستگاه آفرينش دنبال میكند دير يا زود به ناچار تحقق پيدا خواهد كرد...» «3». امام صادق (ع) تفاوت اراده خداوند و حرف مردم در عاقبت انسان را، چنين بيان میكند:يُسْلَكُ بالسَّعِيدِ طَرِيقَ الأَشْقياءِ حَتَّی يَقُولَ النَّاسُ: ما أَشْبَهَهُ بِهِم، بَلْ هُوَ مِنْهُم! ثُمَّ يَتَدارَكُهُ السَّعَادَهُ. وَ قَدْ يُسْلَكُ بِالشَّقِیِّ طَريقَ السُّعَداءِ حَتَّی يَقولَ النَّاس ما أَشْبَهَهُ بِهِم بَلْ هُوَ مِنْهُم! ثُمَّ يَتَدارَكُهُ الشَّقاءُ. إِنَّ مَنْ عَلِمَهُ ا... تَعالی سَعِيداً وَ إِنْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إِلَّا فُواقُ ناقَهٍ خَتَمَ لَهُ بِالسَّعادَهِ. «4». گاه انسان خوشبخت راه زيانكاران را میپيمايد چندان كه مردم میگويند چقدر او شبيه نگونبختان است بلكه يكی از آنان است. اما سرانجام خوشبختی به سراغش میآيد و گاه انسان بدبخت راه سعادتمندان را میپيمايد تا آنجا كه مردم میگويند: چقدر شبيه رستگاران است بلكه از آنان است. اما سرانجام بدبختی او فرا میرسد. كسی كه علم خدا برخوشبختی او تعلق بگيرد اگر از عمر دنيا به اندازه فاصله بين دو دوشيدن شتر باقی مانده باشد، سرانجام خوشبخت میشود.حضرت علی (ع) روزی درباره شكافته شدن قبر و برانگيخته شدن در قيامت، به دوستانش فرمود:اگر پايان كارت با نيكبختی همراه شود، به سوی نعمتها خواهی رفت و تو پادشاه فرمانبردار خواهی شد و در امان و به دور از هراس خواهد بود، فرزندانی با جامهايی از چشمه خوشگوار و سفيد كه نوشندگان را لذت بخشد، چونان رشته مرواريد بر گرد شما بچرخند. «5» به اين منظور عمل فرد در نهايت، حقيقت امرش به خير يا شر تأثير به سزايی دارد. امام علی (ع) در اين باره میفرمايد:إنَّ حَقيقَهَ السَّعادَهِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَهِ، وَ إنَّ حَقيقَهَ الشَّقاءِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ. «6». حقيقت خوشبختی اين است كه كار آدمی به خوشبختی بينجامد و بدبختی حقيقی اين است كه كارش به سيه كامی پايان يابد.بنابراين عاقبت به خيری انسان به اين معناست كه پايان كار وی همراه با كرامت و شرافت انسانی و ايمان به خدا باشد. البته متأسفانه بعضی از مردم فكر میكنند عاقبت به خيری اين است كه كسی عمری را خوش باشد و در پايان عمر توبه كند و عمل نيكو انجام دهد، حال آنكه اين شيوه صحيح نيست؛ در حقيقت عاقبت به خير يعنی انسان زندگی جديدی را برپا كند و با نيت و عمل شايسته از دنيا برود.به ويژه هر گاه انسانی در دنيا از نظر مالی به ياری بندگان مؤمن بشتابد از كرامت و لطف و رحمت الهی خاصی برخوردار میشود. انفاق مالی به صورت صدقه و قرض از اسباب آمرزش گناهان، نجات از آتش دوزخ و بهرهمندی از نعمتهای فراوان بهشت است و اگر با قصد رضای الهی باشد سرانجام خيری مؤثر برای انسان در پی خواهد داشت.در روايتی آمده است كه پيامبر (ص) به يكی از مسلمانان فرمود:میخواهی تو را به موضوعی راهنمايی كنم كه با عمل به آن خداوند تو را به بهشت ببرد؛ او گفت: بلی ای رسول خدا (ص)!پيامبر (ص) فرمود: از آنچه خداوند به تو داده تو هم به نيازمندان بده. او گفت: اگر خودم نيازمندتر از او باشم چه كنم؟حضرت فرمود: مظلوم را ياری كن. او گفت: اگر خودم ناتوانتر از او باشم چه كنم؟فرمود: برای نادان كاری انجام بده، يعنی راهنمايیاش كن. عرض كرد: اگر خودم از او نادانتر بودم چه كنم؟حضرت فرمود: زبانت را به غير از خير خاموش نگه دار. آيا شاد نمیشوی كه يكی از اين خصلتها در تو باشد و به بهشت برده شوی.» «7». اين حكايت نشانگر اين است كه ياری رسانی مؤمن منحصر به كمك مالی تنها نيست؛ بلكه هر گونه حركتی كه سبب نجات شخصی از گرفتاری مالی و كاری و جانی، حتی مشكلات علمی و دينی گردد از شيوههای ختم به خير و كامروايی است.از سوی ديگر ترس از عاقبت سوء و شومی سرانجامی، دلهای اهل معرفت را جريحهدار ساخته و بر آن نالهها از سينه و اشكها از ديدگان برآمده است. گروهی از اهل عرفان از درك آن حالت ناتوان شدهاند و قدمهايشان لرزيده است. بنابراين اهل حق و سعادت، با دعا و ذكر و اشتياق به حق تعالی، طلب حسن عاقبت میكنند و تداوم بر اين حال را تا دم مرگ، خواستارند.مقام محب در نزد حبيب دارای ذوق و شوقی است كه تنها با حب و علاقه درك میشود. همان طور كه برای ذكر مراتبی است برای ذاكر هم به حسب جايگاه او درجاتی است كه در سلوك به معرفت حق و نيك عاقبتی برقرار گرديده است.پس ذكر برای انسان وسيلهای است برای دلدادگی به محبوب تا در حب ذات حق فانی گردد.سُئِلَ سَهْلٌ «8».: مَا الذِّكر؟ قالَ: الطَّاعَهُ. قُلْتُ: مَا الطَّاعَهُ؟ قالَ: الإِخْلاصُ. قُلْتُ:مَا الإِخْلاص؟ قالَ: المُشاهَدَهُ. قُلْتُ: وَ مَا المُشاهَدَهُ؟ قالَ: الْعُبُودِيَّهُ. قُلْتُ: مَا العُبُودِيَّهُ؟ قالَ: الرِّضا. قُلْتُ: مَا الرِّضا؟ قالَ: الإِفْتِقارُ. قُلْتُ: مَا الإِفْتِقارُ؟ قالَ:التَّضَرُّعُ و الإِلْتِجاءُ، سَلَّمَ ثُمَّ سَلَّمَ إِلَی المَمَاتِ. «9».از سهل پرسيده شد: ذكر چيست؟ گفت: فرمانبری، گفتم: فرمانبری چيست؟گفت: خالص گردانيدن، گفتم: خالص چيست؟ گفت: ديدن، گفتم: ديدن چيست؟ گفت: بندگی، گفتم: بندگی چيست؟ گفت: خشنودی، گفتم: خشنودی چيست؟ گفت: نيازمندی، گفتم: نيازمندی چيست؟ گفت: زاری و پناهندگی و تسليم سپس تسليم، تا مرگ.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان