26 اردیبهشت 1396, 22:51
معصومان(ع) و از جمله اميرمؤمنان علی(ع) معيار و شاخص حق هستند. از همين رو «قول و فعل و تقرير» آنان حجت است و می توان بر اساس آن، فلسفه و سبک زندگی را معين نمود و به سنت و سيره ايشان به عنوان «حق» استناد و در دنيا و آخرت به نفع خود استفاده کرد و خدا نيز بدان استناد کرده عليه کسانی که به اين حق عمل ننموده اند، احتجاج می کند.
می دانيم آموزه های قرآنی حق است. (محمد، آيه 2) بر اين اساس می توان بر آموزههای وحيانی قرآن استدلال و عمل کرد. همين قرآن، برخی از انسان ها را به عنوان «حق» مطرح می کند که در کنار قرآن قرار می گيرند. اينان همان قرآن ناطق هستند. اين گونه است که پيامبر(ص) ثقلين يعنی قرآن و عترت(ع) را به عنوان ثقل اکبر و اصغر مطرح می کند، نه قرآن و سنت را. به سخن ديگر، قرآن صامت و قرآن ناطق يعنی عترت(ع)، حق و حجت هستند؛ زيرا آنان از هر گونه پليدی فکری و عملی تطهير کامل شده اند و لذا می توانند معيار سنجش افکار و اعمال قرار گيرند.
پر واضح است که در قرآن تنها کليات بيان شده و جزئيات آن توسط معصومان(ع) در قالب قول و فعل و تقرير بيان شده است. اينکه چگونه نماز بخوانيم و چه مقدار و از چه چيزی زکات بدهيم و يا مناسک حج را چگونه به جا بياوريم؛ توسط معصومان(ع) بيان می شود. از اين رو، خداوند می فرمايد: وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ؛ آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است. (حشر، آيه ۷)
معصومان(ع) طبق آيات بسياری از جمله آيه 59 سوره نساء، آيات 3 و 55 و 67 سوره مائده و مانند آن، همانند پيامبر(ص) هستند که بايد از آنان جزئيات را آموخت. پيامبر(ص) به عنوان مصداق تمام درباره اميرمؤمنان علی(ع) به عنوان شاخص حق می فرمايد: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار؛ علی با حق و حق با علی است و حق بر دور علی(ع) می گردد هر جايی که علی(ع) گرديد.(الفصول المختاره، شيخ مفيد، ص 135) علت و چرايی اين دوران حق بر گرد اميرمؤمنان(ع) اين است که حق، يک قانون نوشته شده ای نيست که ما اعمال امير(ع) را بر آن تطبيق کنيم، بلکه افکار و اعمال معصومان(ع) همان قانون و شاخصی است که ما بر اساس آن حق را می شناسيم و بر اساس آن عمل می کنيم؛ زيرا آنچه در قرآن به عنوان يک قانون شاخص مطرح است تنها کليات است و اين معصومان(ع) هستند که اعمال و رفتارشان آن جزئيات را تبيين و روشن کرده و مفسران واقعی قرآن میشوند. پس دو شاخص اصلی يعنی قرآن و عترت درباره حق وجود دارد که اگر شاخص عترت ديده و فهميده نشود، اصلاً نمی توان به شاخص کلی قرآن تمسک جست و استفاده کرد. قرآن ناطقی لازم است تا قرآن صامت به سخن درآيد و شاخص شود. ما وقتی فلسفه و سبک زندگی را از معصوم(ع) می گيريم، در حقيقت همان قرآن را عمل کرده ايم. پس معصومان(ع) برای همان حق نازل شده، شاخص و معيار هستند.
روزنامه كيهان، شماره 21577 به تاريخ 15/12/95، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان