دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خطبه قاصعه بخش اول

اشاره: طولانی‌ترین خطبه نهج‌البلاغه، «خطبه قاصِعَه» است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است.
خطبه قاصعه بخش اول
خطبه قاصعه بخش اول

دکتر احمد مهدوی دامغانی - بخش اول

اشاره: طولانی‌ترین خطبه نهج‌البلاغه، «خطبه قاصِعَه» است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند. از موضوعات فرعی این خطبه، جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین، شجاعت امام در دوره جوانی و به خاک‌افکندن بزرگان عرب، نحوه تربیت پیامبراکرم(ص) از کودکی، قرابت امام با آن حضرت و تربیت شدنش تحت نظارت ایشان، حیله‌های ابلیس و بیان یکی از معجزات پیامبر(ص) در حضور بزرگان قریش است. از نکات اخلاقی این خطبه، فهرست‌وار می‌توان به مواردی از این دست اشاره کرد: نفی عصبیت و فخرفروشی، تحسین فروتنی، تقبیح تفرقه در اجتماع، صبر بر آزارها در راه محبت خدا و تحمل دشواری‌ها، آزمایش بندگان با بعضی از اموری که از آنها شناختی ندارند، حکمت عبادات، آزمایش مؤمنان با سختی‌ها، توصیف ساعات آغازین وحی در حراء و شنیدن بانگ نومیدی شیطان و…

از این خطبه روایت‌هایی وجود دارد که مرحوم سیدرضی بنا بر ذوق خود آن بخشهایی را که بلاغت بیشتری داشته، برگزیده است. خوشبختانه اخیراً مؤسسه پژوهشی «میراث مکتوب» به نسخه‌ای نویافته از میراث کهن حدیثی شیعه دست یافته که متن مفصل‌تر همین خطبه است به خط صدرالدین قونوی (م۶۷۳ق) که به همت آقای اکبر راشدی‌نیا تصحیح شده و استاد ارجمند آقای دکتر احمد مهدوی دامغانی پیشگفتاری بر آن نگاشته‌اند که از جهات متعدد حائز اهمیت است.

درآمد

خداوند منّان که مالک مفاتحالغیب است، درجات قرب عالم عارف کبیر و محدث بصیر خبیر، مؤلف کتاب مستطاب «مفاتیح‌ الغیب والوجود» را متعالی فرمایاد که همت و زحمتش موجب احیای یکی از مواریث و مآثر شیعه که منسوب به حضرت مولی الموالی (صلوات الله علیه) شده است و صدرالدین قونوی به خط شریفش آنچه را که «خطبه قاصعه» دانسته است، در دفتری ثبت و ضبط فرموده است و از خود به یادگار گذاشته است.

و نیز به این مرد فاضل دانشمند که اینک سالیان درازی است که همت و زحمتش را مقصور بر نشر و ترویج بعض مواریث مکتوب فرهنگ اسلامی که قرنها در محفظه کتابخانه‌های عالم در حجاب مانده بودند،‌ فرموده است یعنی جناب آقای دکتر اکبر ایرانی (حفظه الله تعالی و زاد فی توفیقه) که با درایت و امانت کامل مؤسسه «نشر میراث مکتوب» را که یکی از بنیاد‌های استوار و متینی است که به برکت انقلاب اسلامی ایجاد شده، به بهترین صورت اداره می‌کند، خدایش خیر دهاد.

و نیز به این مرد فاضل متتبع محقق که با دقت تحسین‌انگیزی آن مخطوطه گرانبها را به‌خوبی خوانده و آن را با مراجعه به دهها مرجع وثیق و مأخذ معتبر بازنویسی و سپس با تحریر مقدمه جامع و مستندی در شصت صفحه، آن را در یکصد و هفده صفحه به صورت مقبول و مطبوعی و با آراستگی به پاورقی‌های سودمند که از مراجع و مآخذ به‌دست آورده است، فراهم آورده و برای چاپ به مؤسسه مذکور سپرده است،‌ یعنی جناب حجت‌الاسلام آقای اکبر راشدی‌‌نیا (دامت افاضاته) جزای خیر مرحمت فرمایاد و این خدمت و زحمت ارزنده‌اش را منظور نظر مبارک حضرت

شاه مردان علی مرتضی (صلوات‌الله علیه) گرداناد.

فصاحت و صلابت الفاظ

در این که بسیاری از آنچه در این مخطوطه به عنوان «خطبه قاصعه» معرفی شده است، از سخنان دُرربار حضرت مولی‌الموالی (صلوات الله علیه) است، نمی‌توان تردید مستدل و مستندی کرد؛ زیرا اولاً فصاحت و صلابت الفاظ و کلمات آن و ثانیاً بلاغت و استواری مضامین آن و آرایه‌های ادبی آن، پیش از آنکه علم یا فن «بدیع» به ظهور رسد، از قبیل «تنسیق الصفات» و بیان متوالی مترادفات و رعایت سجاع مطلوب و دلنشین خالی از تعقید لفظی و جمع اضداد متناسب در مقام خود، و به خودی خود بر این که آن کلمات بر لسان مبارک آن که درباره او ائمه ادب متفقاً گفته‌‌اند که: «کلامهُ دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق» جاری شده است، شهادت می‌دهد.

اما طول کلام و انشاء و القاء در یک زمان و با موضوعات و مطالب متفاوت و مختلفی که پی ‌در ‌پی ایراد شده است نیز قرینه‌ای بر عدم انتساب آن نیست؛ چرا که اولاً قدرت بیان و سخن گفتن حضرت امیر (صلوات‌الله علیه) مسلم است، زیرا آن وجود مقدس همچنان که در کندن در قلعه خیبر فرموده است: «ما قَلعتُ بابَ خیبرَ بقوّه جسَدانیّه، بل بقوّه صمَدانیه» همواره از آن قوت صمدانیه بهره‌مند بوده است و مستمعان و حاضران در آن مقام نیز آن‌چنان مسخرّ و مجذوب آن سخنان شده بوده‌اند که گذر وقت، در استماع و فراگیری سخنان مولی (علیه‌السلام)، تأثیری بر آنان نداشته است. فراموش نباید کرد که وقتی که دختر نامدار بزرگوار او جناب ام‌کلثوم صغری (رضی‌الله عنها) پس از فاجعه کربلا در کوفه آغاز به سخن و شکوی می‌فرماید،‌ مورخان نوشته‌اند که مردمان آن‌چنان مجذوب آن سخنان شدند که «کأن علی رؤوسهمُ الطّیر» و «کأنّها تنطقُ بلسان ابیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام». پس طبیعی و عادی است که آنان که سعادت این را داشته‌اند که مخاطب حضرت امیر باشند، با کمال اشتیاق فرمایشات حضرت را به گوش تن و گوش دل بشنوند و بپذیرند و به خاطر بسپرند و سپس برای دیگران نقل کنند.

همچنین در نیمه دوم این خطبه در آغاز هر مطلب جدیدی، حرف تنبیه خطابی یعنی «ها» و «هی» آمده است، نشانه آن است که حضرت اندکی سکوت یا استراحت فرموده بوده است و سپس دنباله سخن را ادامه داده است؛ ولی در این که آیا بعضی از فقرات در همین نیمه دوم هم انشاء حضرت مولی الموالی باشد، بنده ناچیز از اظهارنظر قطعی عاجز است، خاصه آنکه سبک سخن در آن با قسمت‌های پیش از آن متفاوت است.

اما اینکه چرا این خطبه غرّاء شریفه به صورت کامل و یکجا در متون حدیثی و ادبی نقل نشده است و فقط بخشهای مختصری از آن در آن متون آمده است نیز دلیل مقنعی بر این که بسیاری از محتویات این مخطوطه انشاء حضرت نباشد، نیست؛ زیرا بعضی از قسمت‌های آن در مراجع مختلف قرون چهارم و پنجم آمده است که جناب آقای راشدی‌‌نیا آن را در پاورقی‌های صفحاتی که آن منقولات در «خطبة قاصعه» آمده است، بیان کرده‌اند و ثانیاً بسیار متحمل است که از باب آنکه ملاحم و پیشگوئی‌هایی که در این خطبه آمده است، عدم نقل و نشر تمامی آن در دوران پادشاهان اموی یا عباسی۱ شاید به سبب «تقیه» در نظر مبارک ائمه (علیهم‌السلام) و یا اصحاب بزرگوار آنان (رضوان‌الله علیهم) مرجح شمرده می‌شده است.

و ثالثاً آنکه چه بسا تمامی این خطبه در آنچه از آن مکرراً در کتب اربعه به عنوان «کتاب علی علیه‌السلام» یا «جامعه» ثبت و ضبط شده بوده است، و البته در این که «کتاب علی علیه‌السلام» یا «جامعه» یا «صحیفه» یا «مصحف فاطمه علیها‌السلام» وجود داشته و در نزد حضرت ولی‌الله الاعظم صاحب‌الزمان (عجل‌الله فرجه) موجود است، شیعیان شکی ندارند. امام‌صادق (علیه‌السلام) کتاب علی را در «قِراب» یعنی غلاف شمشیر حضرت امیر (علیه‌السلام) دانسته‌اند و مکرر فرموده‌اند: «کذا وجدناه فی کتاب علی علیه‌السلام یا مصحف فاطمه علیهاالسلام» آمده است و نیز فی‌المثل ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبیین» (ص۳۰۸) سخن حضرت صادق (صلوات‌الله علیه) را درباره اینکه محمد نفس زکیه را منصور عباسی خواهد کشت، می‌گوید: «… فقال (یعنی حضرت صادق علیه‌السلام): أرأیت صاحب الرّداء الأصفر (یعنی منصور عباسی)؟ قال: نعم، قال علیه‌السلام: فانّا والله نجدهُ یَقتُله».۲ و یا «کنتُ (جناب معلی بن خُنیس) عند ابی‌عبدالله (علیه‌السلام) اذ اقبل محمد بن عبدالله فسلم فرق له ابوعبدالله علیه‌‌السلام و دمعت عیناه، فقلت له: لقد رأیتک صنعتَ به ما لم تکن تصنع٫ فقال: رَقَقتُ له لأنّهُ یُنسبُ الی امر لیس له لم اجدهُ فی کتاب علی علیه‌السلام من خلفاء هذه الامّه و لا من ملوکها» (ریاض الساکین: ج۱، ص۱۱۷ به نقل از روضه کافی). یا «قال ابن مسعود: جاء رجل الی فاطمه علیهاالسلام، فقال: یا بنت رسول‌الله، هل ‌ترک رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) شیئاً تُطرفینه؟ فقالت: یا جاریه، هاتی تلک الجریده. فطلبتها فلم تجدها، فقالت: ویحک! اُطلُبیها فانّها تعدلُ عندی حسنا و حسینا! فطلبتها فاذا هی: قال محمد النبی صلی ‌الله علیه و آله: لیس من المؤمنین من لم یأمَن جارُه بَوَائقه… الخ» (التذکره الحمدونیه، ج۲، ص۲۲۹) و امثال این روایات فراوان است که در آن ذکر «کتاب علی علیه‌السلام» و «جفر» و «جامعه» و «مصحف فاطمه علیها‌السلام» آمده است.

این که آنچه در نهج‌البلاغه به نام خطبة قاصعه آمده است، فقط بخشهای مختصری از آنچه اینک آن را به عنوان «خطبه قاصعه» ملاحظه می‌فرمائید، می‌باشد نیز موجب تردیدی بر اصالت، اگر نه تمامی این مخطوطه، که بیشتر آن نخواهد بود؛ زیرا سید رضی (رضوان‌الله علیه) چند خطبه از خطب حضرت امیر (صلوات الله علیه) را که در «روضه کافی» موجود است و از آن جمله خطبه‌ای را به نام «الوسیله» و دیگری به نام «طالوتیه» و سه چهار خطبه دیگر را هم در نهج‌البلاغه نیاورده است. مضاف بر اینکه خود سید در مقدمه نهج‌البلاغه می‌فرماید: «و کنتُ قد بَوَّبتُ… محاسن ما نُقل عنه علیه‌السلام من الکلام القصیر فی المواعظ و الحکم و الامثال و الاداب دون الخطب الطویله و الکتب المبسوطه… و لا ادَّعی مع ذلک انّنی اُحیطُ باقطار جمیع کلامه علیه‌السلام حتی لا یَشذُّ عنی شاذٌ و لا یَندُّ نادّ». پس چه بسا که سید رضی این خطبه را ملاحظه فرموده بوده است، ولی نقل آن را در نهج‌البلاغه لازم نشمرده است.

آیا می‌توان تصور کرد که این خطبه قاصعه جزئی از «کتاب علی علیه‌السلام» یا «جامعه» بوده است که حضرت صادق (صلوات‌ الله علیه) آن را به «عبدالله بن جعفر الازهری» املاء فرموده است؟ و آیا سید رضی (رضوان‌الله علیه) تمامی این خطبه را دیده و خوانده است و سپس به همان مقدار از آن که در نهج‌البلاغه آورده است، در نقل از آن اکتفا فرموده است؟ یا تمام خطبه را ندیده است؟ و آیا ابن بابویه صدوق (رضوان‌الله علیه) که در التوحید (ص۳۴۱ـ ۳۴۲، چاپ بیروت) آنچه را که مربوط به «سُبَّخت» است و آن را مسنداً‌ از حضرت صادق روایت می‌کند، آیا به تمامی خطبه دسترسی داشته است؟ به هر صورت آیا این معنی که عالم بزرگ مشهوری که هم عارف کاملی بوده و هم محدثی بصیر، این خطبه را به خط خود بنویسد و در ابتدای آن بگوید: «حدَّثنا عبدالکریم قال حدَّثنا عبدالله بن جعفر الازهری عن ابیه عن جعفر بن محمد عن ابیه عن جده» مسلم‌الصدور بودن آن را از حضرت مولی‌الموالی علیه‌السلام مسلم و معین می‌سازد؟

خداوند متعال به آقای راشدی‌نیا مزید توفیق مرحمت فرمایاد که در مقدمه مفصل خود در این کتاب به حد کافی در‌این‌باره بحث کرده است. آنچه روشن است، این است که شیخ صدوق (رضوان‌الله علیه) آنچه را که از این خطبه به شرحی که عرض شد، مسنداً و به واسطه هفت راوی از حضرت صادق (سلام‌الله علیه) نقل می‌کند، دلیل آن است که در طول زمان حضرت صادق (علیه‌السلام) تا زمان شیخ صدوق، این خطبه در میان محدثان و راویان شیعی معلوم و معین بوده است و آن را سینه به سینه و یا به صورت مکتوب نگهداری می‌کردند.۳

این که از این خطبه در بعضی از تألیفات محدثان یا راویان قرون دوم تا چهارم امثال «قرب‌الاسناد» حمیری یا «الاشعثیّات» ابن الاشعث کوفی یا «المحاسن» أبی‌جعفر احمد بن خالد برقی یا «تحف‌العقول» ابن شعبه حرانی (رحمه‌الله علیهم اجمعین) نمونه و نشانی نیست، از آن است که ظاهراً قرب‌الاسناد و أشعثیات بیشتر حاوی مسائل اصول و فروع و احکام خمسه است و المحاسن و تحف العقول نیز متضمن احادیث سنن و فروع می‌باشد.

در دعای معروف به «ندبه» که علی المشهور انشاء حضرت امام هادی (سلام‌‌الله علیه) است، فقرات متعددی از آنچه در این خطبه هست وجود دارد، فی‌المثل: «… تَقضی دَینی و تُنجزُ عِداتی و انتَ غَداً علی الحوض خلیفتی… و شیعتک علی منابر من نور مُبیضّه وجوههم حولی و یکونون فی الجنّه جیرانی و انّ سلمک سلمی… و الایمان مُخالط لحمک و دَمک کما خالط لحمی و دمی و لو لا انت، لم یُعرَف المؤمنون بعدی».

جایگاه علمی قونوی

صدرالدین قونوی که از مشاهیر علمای حکمت و عرفان است و در علم و نقل حدیث هم علی‌القاعده دستی داشته است، زیرا که قطب‌الدین شیرازی و معین‌الدین پروانه کتاب «جامع‌الاصول» ابن‌اثیر را بر او قرائت کرده‌اند.۴ پس مسلم می‌نماید که صحت صدور این خطبه از حضرت مولی‌الموالی (صلوات الله علیه) بر او ثابت شده است. البته این بنده ناچیز را حد آن نیست که مقام صدرالدین را در حدیث مشخص سازد؛ ولی کمال‌الدین حسین خوارزمی ـ شارح مثنوی‌ـ از صدرالدین با عنوان «ملک المشایخ و المحدثین» یاد می‌کند.۵

فقها و محدثان شیعه متفق‌القولند که «مراسیل» حضرت ابن بابویه صدوق (رضوان الله علیه) در حکم مسانید است؛ ولی آیا می‌توان گفت این روایت مرسل یا منقطع صدرالدین را ـ با توجه به اینکه بسیاری از عبارات و جملاتی که در این خطبه است، در متون حدیثی شیعه به شرح و تفصیلی که فاضل گرامی آقای راشدی‌نیا در مقدمه و در پاورقی بعضی از صفحات یاد‌آور شده است، وجود دارد ـ می‌توان در حکم «حدیث مسند» شناخت؟ پاسخ این پرسش بر عهده فقها و محدثان و کارشناسان متبحر و دانشمندان محقق و مدقق است و این بنده را نرسد که قطعاً در این باره عرضی کند و نظری داشته باشد. محتمل است که صدرالدین این «خطبه» را از شیخش و «والد مقامی‌»اش یعنی «محیی‌الدین ابن‌عربی» تلقی و استماع کرده باشد و ابن‌عربی کسی است که درباره بعضی از احادیثی که به عنوان «حدیث نبوی صلی الله علیه و آله» در نزد عرفا و متصوفه شناخته شده است، می‌فرماید: «… هذا الحدیثُ إن لم یَثبت بطریق النقل، فقد ثبت بطریق الکشف…» و خداوند داناتر است.

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ من بنده ناچیز هیچ‌گاه از این غاصبان حقوق مسلمانان به عنوان «خلفاء اموی یا عباسی» یاد نکرده است و همواره حدیث و سخن پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در مقدّمه صحیفه سجّادیّه «ثم تدور رحی الاسلام علی رأس خمس و ثلاثین سنه… ثم مُلک الفراعنه» منظور نظر داشته و دارم.

۲ـ ضمیر فاعلی به منصور عباسی و ضمیر مفعولی به محمد نفس زکیّه راجع است.

۳ـ سیّد بن طاوس (رضوان‌الله‌علیه) آن را از کتابی که در سال ۲۰۸ نوشته شده است، نقل می‌فرماید. ص پنجاه و دو مقدمه کتاب حاضر.

۴ـ زندگانی مولانا جلال‌الدین، تألیف استاد اجلّ فروزانفر، ص 138.

۵ـ همان، ص 43.

شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷

روزنامه اطلاعات

مقاله

نویسنده دکتر احمد مهدوی دامغانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS