خداوند در قرآن پيامبر مکرم و معظم اسلام (ص) را به عنوان پيامبر رحمت ستوده است. نويسنده در اين مطلب پيرامون چيستي رحمت و شاخصه رحمت نبوي سخن گفته است.
پيامبر(ص)، مظهر رحمةً للعالمين
خداوند در قرآن پيامبر اکرم(ص) را به عناوين و نامهايي چند ستوده و صفات بسياري را براي او برشمرده است. در يک کلمه همه نامها و صفاتي که براي خدا در قرآن بيان شده، براي پيامبر اعظم(ص) نيز بيان شده است؛ زيرا از نظر قرآن، پيامبر(ص) مظهر اتم و اکمل اسماء و صفات الهي است. پس همه صفات و نامهاي نيک خدا در پيامبر(ص) ظهور و تجلي يافته است. بر همين اساس است که خدا پيامبرش را به «خلق عظيم»(قلم، آيه 4) ستوده است؛ زيرا عظيم، مقام عظمت است که بيانگر همه صفات جمالي و جلالي است. پس همه کمالات الهي در پيامبر(ص) به عنوان مظهر کمال الهي تحقق دارد و خلقت و خوي آن حضرت(ص) را شکل داده است.
البته در اين ميان برخي از صفات به شکل خاص مورد توجه و عنايت الهي بوده و در آيات قرآن پيامبر(ص) بدان توصيف و ستوده شده است. از جمله اين صفات ميتوان به صفت رحمت اشاره کرد. خدا در توصيف پيامبر(ص) ميفرمايد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (انبياء، آيه ???)
از اين آيه به دست ميآيد که ايشان مظهر تمامي رحمت الهي است. بر اين اساس، هم رحمت رحماني و هم رحمت رحيمي، همچنين رحمت دنيوي و رحمت اخروي و نيز هر نوع رحمتي ديگر اگر فرض شود براي حضرت(ص) ثابت است. ايشان نه تنها رحمتي براي انسانها بلکه رحمتي براي جنيان و حتي ديگر مخلوقات الهي است. رحمت ايشان به شکل عام دربرگيرنده همه هستي و به طور خاص مخصوص مؤمنان از انسان و جنيان در دنيا و آخرت است.
معناي رحمت
واژه عربي رحمت، به معناي نرمى و نرمخويى است كه نيكى كردن به مورد رحمت را اقتضا مىكند. اين واژه عربي گاهى درباره مهربانى و نرم دلى به طور مجرّد و گاهى ديگر در معناى احسان و نيكى كردن كه مجرّد از رقّت است به كار مى رود. هرگاه خداى متعال با اين واژه وصف شود چيزى جز احسانِ مجرّد و بدون رقّت و رحم دلى نيست. (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 347، «رحم».)
از نظر راغب اصفهاني، فرهنگ شناس قرآني، رحمت، نوعي رقت و حالت قلبي است که احسان و نيکي به شخص مورد دلسوزي را در پي دارد؛ اما در کاربردهاي قرآني، رحمت گاهي به دلسوزي قلبي بدون احسان و گاهي ديگر به احسان بدون حالت قلبي رقت و دلسوزي به کار رفته است. بر اين اساس نميتوان گفت که رحمت همواره با دلسوزي و رقت قلبي يا همواره با احسان همراه است؛ زيرا در برخي از موارد احسان است بيآنکه دلسوزي و رقت قلبي باشد؛ و گاه ديگر دلسوزي و رقت قلبي است بيآنکه احساني در کار باشد.
به نظر ميرسد که رحمت در دو معناي اصلي: 1 - مهرباني و دلسوزي؛ 2 - بخشايش و عفو به کار رفته است. پس بايد دو معناي اصلي اين کلمه را رقت قلبي و احسان عملي دانست.
البته برخيها رحمت را نقيض غضب دانستهاند که بايد در اين باره تأمل بيشتري کرد؛ زيرا گاه غضب موردي در چارچوب رحمت است؛ چنانکه عذاب الهي نسبت به ظالمان از مقام رحمت الهي است؛ چرا که رحمت در انسان به معناي دل نازک بودن و در خداوند به معناي احسان، عفو و بخشش، روزي دادن و مانند آن است؛ چرا که رقت و نازک دلي درباره خدا معنا ندارد. (طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، واژه «رحم»، ج?، ص???-???)
خداوند متعال، خود را در قرآن کريم با صفات زيادي به بندگان خويش معرفي کرده است؛ صفاتي که هر کدام جلوهاي از جمال و جلال الهي را به نمايش ميگذارد. صفت رحمت يکي از اين صفات است که در بيش از 500 آيه از آن سخن به ميان آمده است. خدا در قرآن، بارها خود را به دو صفت و نام اصلي رحمن و رحيم ستوده است. بر اساس بررسيها واژه «رحمن» در سراسر قرآن کريم 157 مرتبه، و واژه «رحيم» جمعاً 166 مرتبه تکرار شده است.
بايد توجه داشت که خدا در قرآن کريم صفت رحيم را در بيشتر موارد به عنوان صفت الهي مطرح کرده است؛ اما در آيه 128 سوره توبه اين کلمه رحيم در وصف پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم به کار رفته است. خدا ميفرمايد: لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَوُفٌ رَحِيمٌ؛ قطعاً براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به هدايت شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز و بسيار مهربان است.
بهرهمندان از رحمت خاص
از نظر قرآن، پيامبر(ص) جلوه رحمت الهي است. رحمت الهي فراگير و همواره بر غضب پيشي ميگيرد به طوري که حتي در هنگامه خشم و غضب اين رحمت است که خودنمايي و تجلي ميکند، هر چند که به ظاهر غضب است. همچنين پيامبر(ص) به عنوان مظهر تمامي صفات و اسماي الهي اين گونه است. پس اگر خداوند درباره رحمت واسع خويش بر هستي ميفرمايد: وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ؛ و رحمت من هر چيزي را در بر گرفته است.(اعراف، آيه 156؛ و نيز غافر، آيه 7) و يا درباره پيشي گرفتن رحمت بر غضب خويش فرموده است: وَلَوْلَا كَلِمَةً سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ؛ و اگر نبود کلمهاي که از سوي پروردگارت سبقت گرفته هرآينه پايان کار آنان بود. (هود، آيه 110؛ فصلت، آيه 45) اين کلمه، رحمت الهي است که موجب شده تا غضب الهيگريبانگير آنان نشود.
اميرمؤمنان علي(ع) درباره سبقت رحمت الهي بر غضبش ميفرمايد: يا مَن سَبقت رَحمتُهُ غَضبَهُ؛ اي کسي که رحمتش بر غضبش پيشي گرفته است.(مصباح المتهجد، ص 696)
بر اساس آموزههاي قرآن، نه تنها رحمت الهي از نظر کميت و کيفيت بيشتر از غضب الهي است؛ بلکه همان غضب الهي نيز بر اساس حکمتي است که در چارچوب رحمت سامان يافته است؛ پس اگر غضبي از سوي خدا نسبت به کسي روا داشته ميشود، بر اساس رحمت است. در حقيقت اين رحمت است که نقشه ميکشد و مهندسي ميکند تا غضب را در کجا به کار گيرد. پس مهندس غضب الهي همان رحمت الهي است. از اين رو خدا به نام رحمان اهل دوزخ را به دوزخ ميبرد و عذاب ميکند؛ و يا خداي رئوف و مهربان به رافت خويش بر جامعه انساني فرمان ميدهد تا به زناکار تازيانه زده شود (نور، آيه 2)؛ زيرا اين غضب و عذاب در چارچوب مهندسي حکيمانه رحمت الهي است.
پيامبر اکرم(ص) به عنوان مظهر اتم و اکمل صفات الهي از جمله صفت رحمت، اين گونه است. بنابراين، اگر پيامبر(ص) رحمت براي جهانيان است، بر اساس مهندسي رحمت، گاه لازم است تا با افراد به غلظت و درشتي رفتار شود و مرگي براي ظالمان و ستمگران مستکبر رقم بخورد: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛ محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند.(فتح، آيه 29)
پيامبر(ص) با اينکه بر اساس مهندسي رحمت گاه لازم ميدانست سختگيري عليه دشمنان داشته باشد، ولي در همان حال خود را به رنج ميافکند تا آنان ايمان آورده و از آتش خشم الهي و دوزخ رهايي يابند. از اين رو خدا درباره اين حالت آن حضرت(ع) چنين گزارش ميکند و ميفرمايد: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمى آورند، جان خود را تباه سازى. (شعراء، آيه ?)
در جايي ديگر ميفرمايد: فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا؛ شايد اگر به اين سخن ايمان نياورند، تو جان خود را از اندوه در پيگيرى كارشان تباه كنى. (کهف، آيه ?)
آن حضرت(ص) بر پايه رحمت الهي خويش حريص بود تا همگان ايمان آورند، در حالي که اين امر، شدني نبود؛ زيرا حرص به معناي زيادت بر استحقاق است و آن حضرت(ص) دوست ميداشت تا ديگران نيز مستحق ايمان و رحمت الهي و بهشت شوند؛ در حالي که غيرممکن بود.خدا درباره حرص مثبت پيامبر(ص) نسبت به مخلوقات ميفرمايد: إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ؛ اگر چه بر هدايت آنان حرصورزى؛ ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است، هدايت نمىكند و براى ايشان يارى كنندگانى نيست. (نحل، آيه ??)
رحمت پيامبر(ص) به گونهاي بود که نسبت به همگان به ويژه مؤمنان با نرمي برخورد ميکرد و از در کرامت وارد ميشد و بالهاي رحمت خويش را چون مرغ مادر براي همگان باز ميکرد تا تحت رحمتي کامل قرار دهد: وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند بال خود را فرو گستر. (شعراء، آيه ???)
اين رحمت الهي پيامبر(ص) با قلبي نرم و رفتاري بسيار نيک همراه بود و با آنکه بر هستي آگاه و از علم غيب الهي برخوردار بود، با اين حال با مردم مشورت ميکرد. خدا درباره ريشه رفتارهاي نيک پيامبر(ص) که همان رحمت واسع است ميفرمايد: پس به بركت رحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهر شدى؛ و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن؛ و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد. (آل عمران، آيه ???)
آن حضرت درباره خودش فرموده است: «ايّها النّاس انّما انا رحمةً مهداةٌ؛ مردم! من فقط رحمت هدايت يافته ام.» (ميزانالحکمه، محمدي ري شهري، دارالحديث، بيروت، 1419 ج 7، ص 3201، و الطبقات الکبري، ج 1، ص192). پس آن حضرت رحمتي براي مردم است تا همگي از دريچه رحمت الهي ايشان به هدايت دست يابند.
بارها حضرت توسط دشمنان خشونت طلب سنگباران و مورد اهانت قرار گرفته بود، گاه مجبور ميشد مکه را ترک کرده و به کوههاي اطراف پناهنده شود، خديجه همسر مهربانش به دنبالش راه ميافتاد تا او را پيدا ميکرد و در آن لحظه که زخمهاي پاي او را پانسمان ميکرد اين جمله را از او ميشنيد: «الّلهمّ اغفر لقومي فانّهم لايعلمون؛ خدايا قومم را (بخاطر اهانت و سنگباران من) ببخش زيرا آنها (از مقام ربوبيّت و رسالت) آگاهي ندارند.»
(ميزان الحکمه، همان، ج 7، ص3228، روايت 19975).
در روايت است که مردي يهودي در مدينه، مرکز قدرت و حکومت پيامبر اکرم(ص) روزي سر راه پيامبر اسلام را گرفت و مدعي شد که از پيامبر طلبکار است و اصرار کرد بايد در همين کوچه و محل، طلب او را بپردازد. پيغمبر اکرم فرمود: اولاً شما از من طلبکار نيستي، و ثانياً: اجازه بدهيد که بروم منزل، چون پول همراه ندارم. يهودي گفت: يک قدم نميگذارم برداريد، هر چه پيامبر بيشتر با او نرمش نشان دادند، او بيشتر خشونت نشان داد، تا آنجا که عبا و رداي پيامبر اکرم را گرفت و بدور گردن حضرت پيچيد و کشيد، به گونهاي که اثر قرمزي آن بر گردن مبارک حضرت مشهود بود، از آن طرف مسلمانان منتظر بودند که نماز جماعت اول وقت را با آن حضرت برگزار کنند، هر چه منتظر ماندند ديدند حضرت نيامد، عدهاي بيرون مسجد آمدند با تعجب ديدند مرد يهودي او را نگهداشته، مسلمانان خواستند با اجبار و يا با ضرب و شتم، حضرت را از دست او رها کنند، پيامبر اکرم(ص) فرمود: نه شما به اين مرد کاري نداشته باشيد من بهتر ميدانم با او چه گونه رفتار کنم، حضرت آنقدر ملايمت و نرمي نشان داد که يهودي در همان جا گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه واشهد انّک رسول اللّه» شما با اين همه قدرتي که (در مدينه) داريد، اين همه تحمل و نرمي نشان ميدهيد، اين تحمّل، تحمّل يک انسان عادي و معمولي نيست بلکه نشان از آن دارد که شما مبعوث شده از طرف خداوند هستيد.»(سيره نبوي، همان، ص 139).
اگر انسان بخواهد از رحمت الهي خدا و پيامبر(ص) بهره گيرد بايد در زندگي، اصولي را رعايت کند که موجب جلب رحمت خاص الهي ميشود. از جمله اين اصول ميتوان به ايمان و اطاعت از خدا(بقره، آيه 218؛ آل عمران، آيه 123؛ توبه، آيه 71؛ حجرات، آيه 14)، اطاعت از پيامبر(آل عمران، آيات 31 و 32 و 132)، تقواي الهي (نساء، آيه 129؛ انعام، آيه 155)، اصلاح مفاسد(سباء، آيه 129؛ بقره، آيه 182؛ آل عمران، آيات 86 و 89)، استماع قرآن و عمل بدان(اعراف، آيه 204)، استغفار(بقره، آيه 199)، استرجاع و صبوري در هنگام مصيبت (بقره، آيات 155 تا 157)، مراعات ادب و اخلاق(حجرات، آيات 4 و 5)، پرهيز از غيبت و بدگماني و تجسس در احوالات ديگران (حجرات، آيه 12) و مانند آنها اشاره کرد.
رسول عليجاني
تاريخ انتشار: سه شنبه 14 آذر ماه