نویسنده: علی خانی
مطابق آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع)، جلب رضایت الهی و تقرّب به حضرت احدیت، هدف نهایی خلقت انسان است و اساساً انجام واجبات و ترک محرمات و به طور کلی عبادت و اطاعت خدا، به منظور جلب رضایت الهی است، همچنانکه مولای متقیان علی(ع) میفرماید:
«رضی الله سبحانه مقرون بطاعته»؛
خشنودی خدای سبحان، همراه و مقرون به طاعتاوست».
کسی که در دنیا همت و تلاش خویش را در جهت کسب خشنودی خداوند مصروف دارد، در روز قیامت نیز از مواهب و رضوال الهی بهرهمند خواهد شد: «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی»؛ آنان که از خدا ترسیدند و پیروی از هوای نفس ننمودند، بهشت جای آنهاست»(نازعات/40و 41).
اما کسی که بدون توجه به رضایت الهی، تامین خواهشهای نفسانی و زودگذر دنیوی را، منتهای همّت خود قرار داده و سرمایه گرانبهای عمر خویش را صرف امور بیهوده نموده است، بی شک در روز قیامت مشمول غضب الهی خواهد بود و جایگاهش آتش دوزخ است:
«فاما من طغی و آثر الحیوه الدنیا فان الجحیم هی الماوی»؛
هر کس که سرکشی کرد و زندگی دنیا را برگزید جهنم جایگاه اوست»(همان/37-39).
امیرالمومنین علی(ع) با تحذیر نسبت به صرف سرمایه عمر در امور بیهوده و بیفایده، میفرمایند:
«اقصر همتک علی ما یلزمک و لاتخض فیما لایعنیک»؛
همت خود را محدود کن در همان که لازم داری و به کارت آید و وارد مشو در آنچه به کارت نیاید»
نیز میفرماید:
«دع ما لایعنیک و اشتغل بمهمک الذی ینجیک»؛
واگذار آنچه را به کارت نیاید و ربطی به تو ندارد و مشغول شو به کار مهمی که تو را نجات و رهایی بخشد».
در بیان دیگری میفرماید:
«من لم یکن همّه ما عندالله سبحانه لم یدرک مناه»؛
کسی که همت و هدفش چیزی جز از آنچه در پیشگاه خدای سبحان است باشد، به آرمان خود نرسد».
حضرت در تفسیر معنای «غفلت» فرمودند:
«کفی بالمرء غفله ان یصرف همته فیما لایعنیه»؛
در غفلت و بی خبری انسان همین بس که همّت خود را در کاری که به دردش نمی خورد صرف کند».
امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق به خداوند چنین عرضه میدارد:
«و عمرنی ما کان عمری بذله فی طاعتک فاذا کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک قبل ان یسبق مقتک الی او یستحکم غضبک علی»؛
خدایا، تا هنگامی که عمرم در طاعت تو صرف شود مرا زنده بدار و چون عمرم چراگاه شیطان شود مرا به سوی خود ببر پیش از اینکه خشمت به من برسد یا غضب تو درباره من شدت یابد».
آنچه مورد رضایت الهی است، دوری از هوای نفس و تقواست، چنانکه حضرت علی(ع) میفرمایند:
«ان الله تعالی اوصاکم بالتقوی و جعلها رضاه من خلقه فاتقوا الله الذی انتم بعینه و نواصیکم بیده»؛
به راستی که خدای تعالی شما را به تقوا سفارش فرموده و آن را سبب رضا و خوشنودی خود از خلق قرار داده ، بپرهیزید از خدایی که شما منظور نظر او بوده و زمام اختیار شما به دست اوست».
در بیان دیگری حضرت تقوا را منتهای رضایت خداوند بیان میدارند:
«ان التقوی منتهی رضی الله من عباده...»؛
به راستی که تقوا آخرین حدّ رضایت الهی از بندگانش میباشد».
از دیدگاه حضرت، پیروی از هوای نفس موجب هلاکت انسان: «طاعه الهوی تردی»، آفت عقل: «آفه العقل الهوی»، سبب تباهی دین: «سبب فساد الدین الهوی» و مرکب فتنه هاست: «الهوی مطیه الفتن». امیرالمومنین(ع)، در توصیف انسانهای جاهل و دور از سعادت، میفرماید:
«الجاهل من اطاع هواه فی معصیه ربه»؛
نادان کسی است که در راه نافرمانی خدا از هوای نفس خویش فرمان برد»
نیز میفرماید:
«اشقی الناس من غلبه هواه فملکته دنیاه و افسد اخراه»؛
بدبخت ترین مردم کسی است که هوای نفس بر او غلبه کند و دنیای او را در اختیار گیرد و آخرتش را تباه سازد».
در توصیف انسانهای عاقل نیز میفرماید:
«العاقل من عصی هواه فی طاعه ربه»؛
عاقل کسی است که در راه اطاعت پروردگار خویش از هوای نفس نافرمانی کند»
نیز میفرماید:
«العاقل من غلب هواه و لم یبغ آخرته بدنیاه»؛
عاقل کسی است که بر هوای نفس خویش غالب آید و آخرت خود را به دنیا نفروشد».
با توجه به روایات فوق، شایسته و بایسته است که انسان تمام همّت خود را صرف جلب رضایت الهی کند و بدیهی است که رضایت خداوند در رعایت تقوا و دوری از هوای نفس است.