18 فروردین 1395, 21:31
واژه ملق به معناي چاپلوسي است. اين واژه در قرآن به شكل املاق براي بيان نداري و مشكل مالي آمده است؛ (مجمعالبيان، ذيل آيه 151 سوره انعام) اما اينكه چرا در قرآن به انسان ندار، نسبت املاق ميدهد از آن روست كه انسان ندار براي كسب درآمد به چاپلوسي و تملق رو ميآورد. هر انسان بيمايهاي براي رسيدن به مايه ميكوشد تا با تملق به آن برسد. از اين رو در توصيف اين دسته از افراد ندار عنوان املاق را به كار ميبرد؛ زيرا كساني كه از روي املاق (نداري) يا خشيه املاق (ترس از نداري) كودكان خويش را ميكشند، انسانهاي سست مايه از نظر مادي و معنوي هستند. (انعام، آيه 151؛ اسراء، آيه 31) . آيتا... جوادي آملي (مدظله العالي) ميگويد: اين املاق به معناي فقر نيست، چه اينكه فقر هم به معناي نداري نيست. آن كسي كه مال ندارد تهيدست است به او ميگويند فاقد نه فقير، فقير يعني كسي كه ستون فقراتش شكسته است. منتها ملت گرسنه كه دستش خالي است و قدرت ايستادگي ندارد به آن ميگويند فقير. كم كم اين كلمه فقير درباره كسي كه مال ندارد هم رايج شده وگرنه حقيقت اين لغت به معناي نداشتن مال نيست. پس يك، كسي كه ستون فقراتش شكسته است قدرت ايستادن ندارد؛ دو، ملتي كه دستش خالي است ستون فقرات اقتصادياش شكسته است؛ سه، قدرت ايستادگي (نه ايستادن)، ندارد؛ چهار، وگرنه فقير به معناي مالندار نيست چه اينكه مسكنت هم همينطور است، مسكين هم همين طور است اينها معانياي است كه بعد پيدا شده. فرمود: شما خزائن رحمت الهي را داشته باشيد دستتان بسته است اين ميشود تكاثري فكر كردن، اما كوثري انديشيدن اين است كه فرمود: «اذا املقتم فتاجرواالله بالصدقه » هر وقت مشكل مالي پيدا كرديد با خدا معامله كنيد. (نهج البلاغه، حكمت 852) به هر حال، در فرهنگ قرآني، واژه ملق كه به معناي چاپلوسي است به معناي نداري به كار رفته است؛ زيرا آدم ندار به چاپلوسي گرفتار و تملقگو ميشود. البته در قرآن همين مفهوم تملق و چاپلوسي، با واژه ديگري به كار رفته است. خداوند از افراط در حمد و ثنا به معناي چاپلوسي اشاره ميكند و از مردم ميخواهد تا از اين كار پرهيز كنند. چنانكه ميفرمايد: البته گمان مبر كساني كه بدانچه كردهاند شادماني ميكنند و دوست دارند به آنچه نكردهاند مورد ستايش قرار گيرند، قطعا گمان مبر كه براي آنان نجاتي از عذاب است كه عذابي دردناك خواهند داشت. (آل عمران، آيه 881) بخشي از مفاهيم مرتبط با اين آيه: مردم سه دستهاند: 1- گروهي كه كار ميكنند و انتظار پاداش يا تشكر از مردم ندارند. 2- گروهي كه كار ميكنند تا مردم بدانند و ستايش كنند. 3- گروهي كه كار نكرده، انتظار ستايش از مردم دارند. اهل تملق، انسانهاي خودباختهاي هستند كه تنها به يك رذيله اخلاقي دچار نيستند، بلكه تملق و چاپلوسي دربردارنده چندين رذيلت اخلاقي است. از جمله آنها ميتوان به رذيلت دروغ اشاره كرد. چاپلوسان اهل دروغ، رياكاري، توجيهگري، عذرتراشي، نقدگريزي، غلو و چند رذيلت اخلاقي ديگر هستند و بدتر از آن كه گناهي را مرتكب ميشوند، تملق شده را به گناه ترغيب و تشويق ميكنند و اجازه نميدهند تا حقيقت خود را بشناسد و به بازسازي افكار و رفتار خويش بپردازد. چاپلوسي و تملق، غرور ميآورد و مغرور به پند ناصحان گوش نميدهد و اگر اين حركت او با قدرت همراه شود، مردم را به سختي و بدبختي ميافكند. براين اساس، پيامبر گرامي اسلام (صليالله و عليه وآله) فرمود: « هرگاه برادرت را پيش رويش بستايي، چنان است كه تيغ بر گلويش نهادهاي. » فرد چاپلوس، افزون بر اينكه مرتكب دروغ، نفاق و ميدان دادن به ستمگران ميشود، به نسبت موقعيت ستمگران و آثار ناگواري که از تملق و چاپلوسي او پديد آمده، خود، يكي از عوامل فساد و شريك جرم زيانها و خسارتهاي وارد شده از اين ناحيه به شمار ميرود. هر كس به مقدار دخالت، همكاري، تاييد و تشويق خود از ديگران، در پيدايش فساد و ارتكاب جرمها و ظلم، سهيم و شريك است.
يكي از بهترين و مناسبترين روشهاي برطرفسازي رفتارهاي تملقآميز، اعتنا نكردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است كه در حيطه روانشناسي، «خاموشي» ناميده ميشود. بدينترتيب، اينگونه افراد، روش به ظاهر كارآمد خود را غير موثر و تحقيرآميز مييابند و به اجبار، با تجديدنظر در شخصيت خود، سعي خواهند كرد رفتارهاي مناسبي را جايگزين رفتار پيشين خود كنند. در مقابل، توجه و نيز پاسخدهي مثبت به رفتارهاي مناسب و اصلاح شده اينگونه افراد، روش مكمل براي تكنيك خاموشي است و اين تكنيك، در اصطلاح روانشناسان «تقويت مثبت» نام دارد. بدون ترديد، رشد و ترويج فرهنگ چاپلوسي و چاپلوسپروري در هر سازمان و محيطي، سبب آلودگي فرهنگي و اخلاقي محيط كاري ميشود و به مرور، افراد غير كارآمد سرپرستي امور را به دست ميگيرند كه كاهش ارتباط افراد سالم و كاردان و نيز پايين آمدن بهرهوري در نتيجه فروپاشي سازمان را منجر خواهد شد. هيچ فرد چاپلوسي جرات تملقگويي و دگرفريبي به خود راه نخواهد داد، مگر آنكه اطرافيان ضعيفالنفس و چاپلوس پرور، براي ارضاي حقارتهاي ذاتي خود، از او حمايت كنند. پيامبراكرم (صليالله و عليه وآله) ميفرمايند: «اگر مردمي با كارد برنده و تيزي به سراغ مردي بروند، براي او بهتر است از اينكه در پيش رو، مدحش را بگويند. (محمدرضا پورفلاحتي، نشريه طوبي، شهريور 6831، شماره21، صفحه99)
بيشتر افراد ضعيف و فرومايه كه چيزي بارشان نيست و بر اثر روابط و زد و بندها به مقام و موقعيتي دست يافتهاند، از مدح و ستايش اينگونه افراد لذت ميبرند و بساطشان را روز به روز گسترش ميدهند، ولي افراد بالياقت و شايسته كه نيازي به تعريف و تمجيد بيجا نميبينند، بهشدت با آنها مقابله ميكنند. امام علي عليهالسلام ميفرمايد: «زنهار پرهيز كن از چاپلوسي و تملق كه از خصلت ايمان نيست».
ناگفته نماند تملق و چاپلوسي، شخصيت گوينده را تخريب و مخاطب را مغرور ميسازد.
سرمايه جاودانه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان