19 فروردین 1395, 11:56
چند دستورالعمل حضرت آيتا... بهجت براي جويندگان كمال: 1. جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت ميكنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوئيم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست. و اگر بگويند كلمهاي ميخواهيم كهام الكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند. غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/56) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح. و ترك معصيت، حاصل نميشود بطوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحانالله و الحمد لله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه». ما امام زمان (عج) را دوست ميداريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما ميرسد؛ و او را پيغمبر صلواتالله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اينكه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست. پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبي و وصي، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم. پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم. 2. كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقادات و عمليات. آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود. 3. جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله: 1. نصيحت در جزئيات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزئيات؛ ناشناسها همديگر را نصيحت نميكنند. 2. «من عمل بما علم ورثهالله علم ما لم يعلم»؛ «[ من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا) . آنچه ميدانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نميدانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن نشد، بدانيد كه بعضی معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيدهايد و ميدانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد. 3. همه ميدانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نميتوانند بگويند: «ما نميدانيم چه بكنيم و چه نكنيم». 4. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه ميكنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نميكنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راههاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إليالله بغير ألسنتكم»؛ مواعظ عمليه، بالاتر و موثرتر از مواعظ قوليه است. 5. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات و غيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول (صليالله و عليه وآله) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل ميشوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب ميشود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد: «جالسوا من يذكركمالله رويته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »4. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بينياز ميكند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است: (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.) عبوديت ترك معصيت در عقيده و عمل. بعضي گمان ميكنند كه ما از ترك معصيت عبور كرده ايم!! غافلند از اينكه معصيت، اختصاص به كبائر معروفه ندارد، بلكه اصرار بر صغائر هم، كبيره است؛ مثلاً نگاه تند به مطيع، براي تخويف، إيذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصي، براي تشويق، اعانت بر معصيت است. محاسن اخلاق شرعيه و مفاسد اخلاق شرعيه، در كتب و رسائل عمليه، متبين شدهاند. دوري از علما و صلحا، سبب ميشود كه سارقين دين، فرصت را غنيمت بشمارند و ايمان و اهلش را بخرند به ثمنهاي بخس و غير مبارك، همه اينها مجرب و ديده شده است. از خدا ميخواهيم كه عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترك معصيت» قرار بدهد كه مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است، تا اينكه ملكه بشود ترك معصيت؛ و معصيت براي صاحب ملكه، به منزله زهر خوردن براي تشنه است. البته اگر اين راه تا آخر، مشكل بود و به سهولت و رغبت، منتهي نميشد، مورد تكليف و ترغيب و تشويق از خالق قادر مهربان نميشد. 5. هيچ ذكري، بالاتر از «ذكر عملي» نيست؛ هيچ ذكر عملي، بالاتر از «ترك معصيت در اعتقاديات و عمليات نيست.» و ظاهر اين است كه ترك معصيت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائميه»، صورت نميگيرد. 6. من كلام علي عليه السلام: «إعلم أن كل شيء من عملك تبع لصلاتك: بدان كه هر چيزي از عمل تو تابع نماز توست»؛ عليكم بالمحافظة علي الصلوات الخمس في اوائل أوقاتها و بالإقبال بالكل إليه تعالي فيها، لا تفوتكم السعادة إن شاءالله تعالي: بر شما باد به محافظت بر نمازهاي پنجگانه در نخستين وقتهاي آنها؛ و بر شما باد به روي نمودن و توجّه با تمام وجود به سوي خداي تعالي؛ { در اين صورت } سعادت را از دست نخواهيد داد.
انسان در پرتو ادب نوعي پيراستگي از خطا و اشتباه در گفتار و رفتار و حفظ حدود موقعيت افراد را به دست ميآورد و ادب همچون گوهري روشني بخش در مسير زندگي است. حضور ما در جامعه، آن هم با ارتباطات گوناگون و تاثيرگذار نياز بهابزارهايي براي حفظ و بالندگي شخصيت انسان دارد. يكي از بهترين ابزارهاي اين مهم بهرهگيري ازادب است كهارمغاني الهي در مسير بالندگي و بزرگي محسوب ميشود. در پرتو ادب بركات بسياري نصيب انسان ميشود. نوعي عصمت يا پيراستگي از خطا و اشتباه در گفتار و رفتار و حفظ حدود و حريم مقام و موقعيت افراد پديد ميآيد كه چون گوهري روشني بخش در مسير زندگي باعث سعادت آدميميشود. آثار بسيار ادب زمينهسازنگرش انديشمنداني گرديده كه قرآن را كتاب ادبسازالهي دانستهاند، دبستان را خلاصهادبستان تفسير كردهاند و آفرينش را مدرسهاي گسترده و بيكران براي ادب آفريني و تربيت آموزي لقب دادهاند. برترين معيار عقل گرايي و بهترين همراه و همنشين خردورزي در زندگي، ادبآميزي و ادب آموزي افراد دانسته شده است. پروردگار حكيم تاثير ادب را در پيشروي رسالت رسولان بدانجا ميرساند كه موسي و هارون (ع) را در دعوت فرعون به صراط هدايت به نرمش در گفتار و سنجش در رفتار فرا ميخواند و آيه 44 سوره طه ميفرمايد: با او سخن نرم و مودبانه بگوييد، شايد بپذيرد يا بهراسد. همچنين خداوند درباره پيامبر اسلام (ص) ميفرمايد كه همانا تو داراي ادب و اخلاق عظيميهستي.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان