یکی از فضیلتهای اخلاقی، عفو و گذشت از خطاها، اشتباهات و گناهان دیگران است. خداوند این فضیلت اخلاقی را از مصادیق احسان برشمرده و کسانی را که اهل عفو و گذشت هستند، به عنوان محسنان و نیکوکاران شناخته و معرفی کرده است.
همگان دوست دارند که اهل احسان و گذشت باشند، ولی به علل و عوامل درونی و بیرونی نمیتوانند این منش را بویژه در موارد خاص داشته باشند؛ چرا که خشم و لذت انتقام چنان آدمی را فرا میگیرد که دیگر به چیزی جز انتقام نمیاندیشد.
بارها شنیدهایم که گذشت از بزرگان است و عفو در هنگام قدرت، شیرین. با این همه، گفتن آن بسیار آسان و عمل بدان بسیار سخت است؛ چرا که شرایط به گونهای رقم میخورد که عفو و گذشت، امری ناشدنی و دور از دسترس به نظر میرسد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا تحلیل قرآن از عوامل و علل عفو و گذشت را بیان کند و زمینههای ایجادی و یا تقویت آن را روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
ارزش عفو و گذشت
هر کسی به طور طبیعی دچار خطا و اشتباهی میشود؛ چرا که عصمت تنها از آن شمار اندکی از انسانهای وارسته است و دست یابی به آن برای دیگران در یک فرآیند پیچیده و سختی امکان پذیر است. بنابراین همه ما به نوعی عفو و گذشت را تجربه کردهایم. این بدان معناست که همه ما به نوعی تجربه تلخ خطا و اشتباه و تنبیهات و مجازاتهای آن را داشته و به همان اندازه طعم شیرین عفو و گذشت را همانند مزه کودکی در خاطرهها داریم.
در هنگام خطاها و اشتباهات همان اندازه که از خود شرمگین هستیم، از دیگران امید عفو و گذشت را داریم. از این رو همواره از عفو به عنوان یک ارزش انسانی سخن میگوییم و اوج آن را زمانی میدانیم که گناهی بزرگ را مرتکب شده باشیم. در آن زمان است که عفو و گذشت به عنوان یک فضیلت خود را نشان میدهد؛ چرا که در این موارد است که گذشت دشوار میشود و احسان و نیکوکاری واقعی، رخ مینماید و مدعیان فضیلت عفو، از اهل احسان شناخته میشوند.
اوج این احسان را نیز میتوان زمانی تجربه کرد که گناه بزرگ را انسانی خرد و ناتوان در حق انسانی بزرگ و قدرتمند مرتکب شده باشد. این جاست که سلامت شخص و کمال شخصیت هر کسی معلوم میشود، چرا که گذشت در اوج قدرت در حق ناتوان ترین، بسیار سخت تر و دشوارتر است. از این رو عفو دولتمردان نسبت به خطا و اشتباه مردم همواره به عنوان یک تجربه نادر دانسته شده است؛ چرا که بیشتر این دولتمردان که در اوج قدرت هستند، جز به انتقام و مجازات رضایت نمی دهند و عفو و گذشت را حتی برای خود نشانه ناتوانی، خواری و ضعف میشمارند.
شاید کم تر برای ما اتفاق افتاده باشد که در پای چوبه دار، قاتل پدر و مادر، یا قاتل فرزند و برادر خود را بخشیده و از خون وی در گذشته باشیم. در چنین زمانی که خون خشم، دیدگان را فرا گرفته و قلب در اوج غیظ و ناراحتی است و جز به انتقام آرام نمیگیرد، شاید سخن گفتن از عفو و گذشت آسان باشد، ولی عمل بدان چنان سخت و دشوار است که بسیاری آن را ناشدنی میدانند. از این رو برخی از دادگاهها اجازه میدهند تا زمان محاکمه، مدتی طولانی شود و آثار کهنگی بر چهره قتل و واقعه بنشیند تا امکان درخواست عفو و گذشت شدنی باشد؛ چرا که نمی توان در اوج خشم و انتقام سخن از عفو بر زبان راند چه رسد که پذیرش عذر و پوزش را شدنی دانست.
البته از نظر قرآن، عفو و گذشت از سوی اولیای دم، بویژه در حال قدرت بر انتقام از قاتل و دسترسی به انجام قصاص، امری ارزشمند دانسته شده است؛ (بقره، آیه 178) چرا که عفو در چنین حالتی یکی از کارهای بسیار پسندیده و معروفی است که تنها از اهل رحمت برمی آید.(همان)
با آن که از نظر قرآن در حوزه مباحث و مسایل حقوقی، مقابله به مثل و قصاص به عنوان یک حق اثبات شده، ولی از آن جایی که روابط اجتماعی و انسانی را تنها حوزه حقوق و قوانین عقلانی، تعیین نمیکنند، بلکه مهمترین معیار در زندگی اجتماعی و تعاملات و روابط اجتماعی، احسان و عواطف انسانی است، از این رو قرآن به عفو و گذشت به عنوان یک معیار اخلاقی نه حقوقی تاکید میورزد و بر ارزشمندی آن پا میفشارد.
به سخن دیگر، جامعه انسانی هر چند که با قوانین عقلانی و حقوق میتواند قوام یابد و پایدار بماند، ولی هرگز نمی تواند جامعه کامل انسانی را ایجاد نماید و لذا قرآن هر چند بر حقوق به عنوان مبنای جامعه تاکید میکند ولی بر احسان به عنوان مبنای کمال جامعه انسانی تاکید بیش تری مینماید.
شاید خوانده یا شنیدهاید که مسایلی چون حقوق متقابل ملت و دولت، همسران و جوامع بارها مورد تاکید قرار گرفته و حتی رساله حقوق امام سجاد(ع) مجموعه کاملی از آن را شمارش و تبیین کرده است؛ ولی در همان فرهنگ قرآنی و اسلامی، مجموعه ای از قوانین نیز تبیین شده که از آن به اخلاق یاد شده است؛ چرا که آن چه خانواده را به عنوان نمونه به کمال میرساند، حقوق متقابل همسران نیست، بلکه عفو و احسان و ایثار و گذشتی است که ریشه در عواطف انسانی و مهر و محبت همسران دارد و ما از آنها به اخلاق و آداب همسری یاد میکنیم.
اولویت اصول اخلاقی بر اصول حقوقی
در جامعه نیز آن چه کمال جامعه انسانی بویژه قرآنی و ایمانی را میسازد، مجموعه اصول اخلاقی و آداب اجتماعی است که بر پایه عواطف انسانی سامان دهی شده است. این اصول اخلاقی و آداب، فراتر از حقوق با خاستگاه عقل و عقلاء است که روابط انسانی جامعه را سامان میدهد و آن را به سوی مودت، همگرایی، همدلی و احسان و ایثار در روابط اجتماعی سوق میدهد.
از این رو خداوند با آن که حقوق متقابل مردم را اثبات میکند و از حق قصاص و مقابله به مثل به عنوان یک حکم عقلانی و شرعی یاد میکند، ولی با این همه محور تعاملات انسانی و روابط اجتماعی را احسان و عواطف قرار میدهد و در همان جایی که از قصاص به عنوان یک حق سخن به میان میآورد، بی هیچ درنگی از عفو و گذشت به عنوان عمل اخلاقی مورد پسند و عرف شناخته شده زیبا و کامل سخن به میان میآورد و عفو و گذشت از قصاص را نشانه ای از رحمت و مهربانی انسانی میداند و خواهان عمل به آن میشود. (بقره، آیه 178)
خداوند به صراحت اعلام میکند که حقوق تنها به عنوان عامل حل اختلافات بغرنجی است که افراد حاضر نیستند تا براساس عواطف انسانی عمل کنند. از این رو لازم است برای حفظ بحران و انجام عمل سخت جراحی اجتماعی بر پایه احکام عقلانی عمل شود و حقوق متقابل از سوی افراد و دولت و ملت به مورد اجرا درآید تا غائله و بحران اجتماعی ختم به خیر گردد.
اما آن چه از نظر اسلام امری ارزشی است، مراعات اصول اخلاقی به جای اصول حقوقی است؛ چرا که این اصول اخلاقی است که انسان را به کمالات میرساند و جامعه را انسانیتر میکند. از این رو در آیه 34 سوره فصلت، برتری عفو و گذشت را نسبت به مقابله با بدیها و اجرای حقوق بیان میکند و خواهان آن میشود تا به جای مقابله به مثل، عفو و گذشت را مقدم دارند.
اصولا دین اسلام برای تکمیل مکارم اخلاقی بشر آمده است. به این معنا که اگر عدالت به عنوان حکم عقل و عقلاء لازم و بایسته است ولی انسان تا جایی که میتواند بهتر است از در احسان وارد شود و به خود و دیگران اجازه دهد تا تجربه دیگری فراتر از تجربه عقلانی عدالت داشته باشند. این جاست که اصول اخلاقی خود را تحمیل میکنند؛ چرا که تجربهای نادر ولی سخت است. به این معنا که اگر انسان در اوج خشم و کینه و انتقام جویی، از در احسان و گذشت درآید، نشان میدهد که تا چه اندازه انسانیت را تجربه کرده است. خداوند در آیه 85 سوره حجر، برخورد کریمانه، با عفو و چشم پوشی از خطا و گناه دیگران را به جای اجرای حقوق و اذیت و آزار دیگران، رفتاری شایسته و زیبا میداند و به صراحت با آوردن واژه «جمیل» بر کمال زیبایی آن تاکید میورزد.
گذشت، بهتر از مقابله به مثل
عمل به اصول اخلاقی به جای اصول حقوقی زمانی که در اوج اقتدار و قدرت انجام بگیرد بسیار زیباتر و دلنشین تر است. از این رو خداوند در آیه 60 سوره حج به مسلمانانی که از سوی دشمنان مورد ستم قرار گرفته اند، توصیه میکند که در صورت تمکن و قدرت مقابله به مثل، از انجام آن خودداری کنند و دشمنان ستمگر را مورد عفو و گذشت قرار دهند؛ چرا که از نظر خداوند همواره تحمل در برابر عمل ناشایست دیگران و عفو وگذشت از ایشان، بهتر از مقابله به مثل است (نحل، آیه 126 و مومنون، آیه 96 و فصلت، آیه 34 و شوری، آیه 40 و نیز تفسیر التبیان، ج 7، ص 393)
به هرحال عفو و گذشت به عنوان بنیاد تقویت روابط اجتماعی و کمالات انسانی، امری مورد پسند و تایید و تاکید خداوند است (نحل، آیه 126) و حتی به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا همواره مبنای روابط خود حتی با دشمنان را برپایه عفو و گذشت و عدم مقابله به مثل مگر در موارد خاص بگذارد. (مومنون، آیه 96 و فصلت، آیه 34) از این رو خداوند فرمان میدهد که مقابله نکن.اگر خواستی مقابله کنی به همان اندازه بکن و تعدی و تجاوز نداشته باش، ولی با این همه اگر صبر و شکیبایی کنی و از دیگران عفو و گذشت نمائی، این امر پسندیده تر است. (همان و نگاه کنید: تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 7، ص 289)
احسان، مقدم بر عدالت
از این جا دانسته میشود که از نظر خداوند و قرآن، همواره عواطف انسانی مقدم بر عقل انسانی در روابط اجتماعی است و عقل انسانی تنها زمانی به کار میآید که شخص فاقد عواطف قوی انسانی است و منش اخلاقی در وی تقویت نشده و فضیلتهای اخلاقی در جانش نفوذ و رخته نکرده است. دراین صورت است که برای ایجاد تعادل و حفظ نظام احسن اجتماعی لازم است تا اصول عقلانی و حقوقی برای حل مشکلات و بحرانهای اجتماعی به کار گرفته شود.
براین اساس در اسلام در حوزه روابط اجتماعی و بلکه در روابط با محیط زیست، احسان همواره برتر از عدالت است، هرچند که نظام هستی بر پایه آن بنیاد گذاشته شده است، چرا که روابط انسانی، تنها با احسان و دیگر فضایل اخلاقی است که به رشد و بالندگی تمام و کمال خود میرسد.
همین گرایش به فضایل اخلاقی و تقدم آن بر عدالت در تفکر و اندیشه اسلامی است که انسانها را امیدوار کرده تا خداوند با آنان به فضل و رحمت خویش معامله کند، نه بر پایه عدالت خویش؛ چرا که اجرای عدالت در حق بشر به معنای خروج همگان جز شماری اندک از دایره ورود به بهشت میباشد. (الهی عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک) راههای ایجاد و تقویت فضیلت احسان و عفو برای این که فضیلت اخلاقی احسان و عفو و گذشت را در خود ایجاد وتقویت کنیم لازم است شرایطی را برای بروز و ظهور آن فراهم آوریم که در آیات قرآنی بدان توجه داده شده است. البته انسان به طور فطری به فضیلتهای اخلاقی از جمله احسان و عفو گرایش دارد، ولی هر چه معرفت آدمی به این امور بیش تر شود، به همان اندازه محبت و گرایش به آن تقویت میشود. از این رو مبنای پاداشهای اخروی براساس معرفت است؛ بدین معنی که هرچه معرفت در آدمی نسبت به امری بیشتر شود، به همان اندازه عشق و محبت بدان افزایش مییابد و هرچه محبت به امری فزونی یابد، اراده انجام عملی که آدمی را به آن برساند قوی تر و عزم جدیتر میشود و در نهایت رشد فکری و عملی افزایش مییابد و به همان اندازه پاداشهای الهی نیز بهتر و بیشتر میشود.
1- توجه به قدرت و عفو الهی: مهم ترین عامل در ایجاد و تقویت فضیلت اخلاقی چون عفو و گذشت آن است که آدمی متوجه قدرت الهی شود. به این معنا که خداوند بر هر چیزی قادر و تواناست و این توانایی خداوند در کنار حکمت و ربوبیت الهی به انسان میفهماند که هیچ چیزی از دایره ربوبیت و قدرت الهی بیرون نیست و خداوند که مالک هر چیز و قادر بر هر کاری است، میتواند حق شخص را به تمام و کمال استیفا نماید. بنابراین نسبت به کسانی که بر او ظلم و ستمی روا میدارند، عفو و گذشت روا میدارد و او را به خدای قادر و توانا واگذار میکند. بنابراین حتی در حق دشمنان دین و ایمان از کافران نیز چشم پوشی میکند و اجازه میدهد تا خداوند به حکمت و قدرت خویش آنان را بگیرد و مجازات و یا عفو کند؛ بویژه آن که خداوند خود سفارش نموده است تا احسان کرده و مقابله به مثل نکند. (بقره، آیه 109)
اصولا یاد قدرت الهی و این که خداوند اصولاخود کم تر به عدل خویش مردم را در دنیا مواخذه میکند بلکه به عفو و گذشت با آنان مواجه میشود و از بسیاری از گناهان و خطاهای بشر میگذرد و آنان را بخاطر خطا و گناه به سرعت مجازات نمی کند، در مییابد که اصل عفو و احسان امری خوب و فضیلتی الهی است. از این رو خداوند در آیه 149 سوره نساء به عفو و قدرت خویش توجه میدهد و از مردم میخواهد تا ایشان نیز از خطاها و گناه دیگران از آشکار و پنهان بگذرند و اهل گذشت باشند، چرا که خداوند نیز این گونه است که در عین قدرت، اهل عفو و گذشت است.
در حقیقت آگاهی و شناخت آدمی از نوع معامله خداوند با خطاکاران در دنیا، به انسان میآموزد که برای متاله (خدایی شدن) میبایست همانند خداوند عمل کرد و در هنگام قدرت از خطای دیگران گذشت و از مجازات ایشان چشم پوشید. در حقیقت توجه آدمی به عفو الهی، خود عامل عفو از خطای دیگران میشود، چرا که آدمی دوست میدارد که متاله و خدایی شود و همانند خداوند باشد و همه صفات و اسمای الهی را در خود فعلیت بخشد. (نساء، آیه 149)
2- توجه به آخرت: عامل مهم دیگر در ایجاد و تقویت روحیه گذشت و فضیلت عفو آن است که آدمی متوجه به آخرت شود. به این معنا که عقیده به هدفداری خلقت و حکمت آفرینش در کنار ایمان به حتمی بودن قیامت، موجب میشود تا شخص نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشد، چرا که میداند قیامتی هست که در آن به همه کارهای ریز و درشت آدمی رسیدگی میشود و براساس عمل و باور، به او پاداش داده میشود. (حجر، آیه 85)
3- توجه به آمرزش خداوند: از دیگر عوامل ایجادی و تقویت کننده میتوان به توجه انسان نسبت به آمرزش و غفران خداوند اشاره کرد. خداوند در آیه 22 سوره نور بیان میکند که اگر کسی دوست داشته باشد تا مورد آمرزش و مغفرت الهی قرار گیرد و خداوند به او رحم کند، میبایست خود این گونه باشد و در حق دیگران رحم و گذشت داشته باشد. به سخن دیگر: ارحم ترحم؛ اگر دوست داری مورد رحمت خداوندی قرار گیری، خودت نیز اهل رحمت و گذشت و مهربانی باش. بنابراین چشم داشت آدمی به غفران خداوندی در حق خود، عامل مهمی در تحقق و تقویت گذشت و عفو نسبت به دیگران میشود.
4- نرم خویی و عواطف انسانی: البته روحیه نرم خویی و لطافت طبع آدمی خود از مهم ترین عوامل عفو و گذشت نسبت به خطاکاران است. از این رو خداوند با اشاره به عواطف قوی انسانی پیامبر(ص) و روحیه نرم خویی آن حضرت(ص) بیان میدارد که همین مسئله موجب شده تا ایشان از بسیاری از خطاهای دیگران چشم پوشی کند و مردم را دور خود جذب و جمع نماید. به سخن دیگر، عواطف قوی انسانی و روحیه نرمخویی موجب گذشت و نیز عامل جذب انسانها میشود.
5- نادیده گرفتن خطاهای کوچک: از دیگر عواملی که در ایجاد و تقویت روحیه گذشت و فضیلت اخلاقی عفو دخالت دارد، این که شخص از جرمهای کوچک در گذرد تا به گذشت از جرمها و خطاهای بزرگ عادت کند. البته گذشت آدمی از خطاهای کوچک دیگران موجب این نیز میشود تا خداوند از جرمها و خطاهای بزرگش بگذرد. به سخن دیگر، یکی از عوامل جذب رحمت دیگران و عفو و گذشت ایشان، نادیده گرفتن جرمهای کوچک آنان است که خود عامل این میشود تا دیگران نیز حتی از خطاهای بزرگش درگذرند و از آن چشم پوشی کنند.
یک استثناء
ذکر این نکته در پایان مقاله ضروری است که شناخت جایگاه و موقعیت و مناسبت عفو و گذشت بسیار مهم است. به این معنی که گذشت باید زمانی صورت گیرد که موجب تاثیرگذاری مثبت و تنبه و بازدارندگی شود و یا احتمال آن داده شود اما اگر عفو و گذشت از مجرم و خطاکار باعث شود که او در جرم و خلافها و بی ادبیهای خود جری تر و جسورتر شود و سوءاستفاده کند و یا عزت انسان را خدشه دار سازد و به عبارت بهتر گذشت و عفو، نتیجه عکس در برداشته باشد، در این صورت عفو، کاری غیرعقلانی و غیرشرعی خواهد بود.