نویسنده: خلیل منصوری
فلسفه روزه دست یابی به اهدافی است که بستر خدایی شدن انسان را فراهم میآورد. بسیاری از مردم تلاش میکنند تا در ماه رمضان به این فلسفه روزه دست یابند، ولی وقتی از دوره فشرده انسان بودن بیرون میآیند، دچار غفلت میشوند و به عنوان اینکه قله بزرگی را فتح کرده و پرچم افتخار روزه دار بودن را برآن افراشتند، با تصویری از این موفقیت، از قله فرود میآیند و به کارهای روزمره خود میپردازند.
این درحالی است که براساس آموزههای قرآنی، رسیدن به قله پرافتخار روزه دار بودن، تنها زمانی آثار خود را در زندگی بشر به جا خواهد گذاشت که با رسیدن به قله، از آن جا آماده پریدن به افقهای دور دستی شوند که بندگی، گام نخست خدایی شدن در مقام خلافت است. نویسنده دراین مطلب برآن است تا با مراجعه به آموزههای قرآنی، اهداف رمضانی بودن پس از درک مقام پرفیض رمضانی شدن را تبیین و به گوشه ای از راهکارهای رمضانی ماندن اشاره کند. با هم مطلب را از نظر میگذرانیم.
فلسفه رمضانی شدن
آموزههای قرآنی، به دنبال بیان حقیقتی هستند که از آن به متاله، خدایی و ربانی شدن انسان یاد میشود؛ زیرا خداوند انسان را برای هدف والای خلافت الهی آفریده است. (بقره، آیه 30) خداوند در همه فرزندان آدم (ع) این ظرفیت خدایی و ربانی شدن را قرار داده است. برای رسیدن به این مقام والا، خداوند فرصت استثنایی در بهشت نخستین بودن را نیز به انسان داد تا به دور از هر گونه مشقتهای بیرونی چون تشنگی، گرسنگی، آفتاب سوزان و عریانی (طه، آیات 118 و 119) در محیطی مناسب، خلافت الهی را به عهده گیرد، ولی به دلیل فقدان عزم جدی درگام نخست (طه، آیه 115) بی تقوائی نسبت به میوه درخت ممنوع پیشه کرد و در اثر وسوسه ابلیس، این دشمن سوگند خورده، از آن میوه خورد و به شقاوتی که خداوند از آن بیم داده بود، به هبوطی از آن بهشت گرفتار آمد و دچار رنج و مشقتهای پیش گفته شد.(طه، آیات 116 تا 120؛ بقره، آیه 30 تا 37 و آیات دیگر)
با این همه خداوند به سبب توبه حضرت آدم(ع) با بهره گیری از کلمات تامات الهی (بقره 37) یعنی اهل بیت(ع)، از نفرین و لعن خداوندی به دور ماند و تنها دچار هبوط از آن محیط آسایش شد؛ هرچند که ابلیس به سبب عدم توبه،گرفتار هبوط و لعن شد. (نحل، آیه 98، بقره، آیات 30 تا 38 و آیات دیگر)
خداوند پس از هبوط آدم(ع) راه بازگشت و رسیدن به خدایی و ربانی شدن را درشکل جدیدی به عنوان هدایت وحیانی (بقره، آیه 38، طه، آیه 124) ارائه میدهد تا انسان در شرایط جدید نیز بتواند مسئولیت اصلی خود را به عهده گیرد و بر کائنات به عنوان خلیفه الهی حکومت کند.
آنچه در آموزههای وحیانی کتب آسمانی بویژه قرآن بیان شده راهنمایی فعلیت بخشی به اسماء و صفات الهی است که در انسان سرشته شده است. انسانها میتوانند با بهره گیری از دو پیامبر باطنی (عقل و فطرت)و پـیامبر ظاهری، مسیر فعلیت بخشی اسمای الهی را از طریق عبودیت و اطاعت بپیمایند و با خدایی شدن، مظهر پروردگاری و ربوبیت خداوند شده و خلافت را به عهده گیرند.
از آن جایی که مهم ترین بلای جان آدمی، بی تقوایی است، بسیاری از آموزههای قرآنی با محوریت تقوا سازی بیان شده است. از این رو تقوا در آیات قرآنی از واژگان کلیدی است و بسیاری از اعمال و مناسک به قصد تحقق یا تقویت تقوا در انسان وارد شده است؛ چنانکه احکام تحریمی و یا مصادیق گناه، بیانگر مواردی است که انسان را به بی تقوایی میکشاند و انسان را از فعلیت بخشی اسمای الهی در ذات باز میدارد.
خداوند افزون بر راهکارهای معمولی و عادی حفظ و تقویت تقوا، راهکارهای خاصی را نیز معرفی کرده است که از آن جمله میتوان به دوره کوتاه مدت ماه رمضان اشاره کرد که در طول هر سال یک ماه برگزار میشود تا بستری برای تقواگرایی بشر باشد.
در این دورههای کوتاه مدت و فشرده، دشمن بیرونی و سوگند خورده یعنی ابلیس و شیاطین هم پیمان وی، در بند میشوند. شیاطین در طول مدت یک ماه رمضان اجازه ندارند تا بشر را در شرایط توفان وسوسهها قرار دهند. این گونه است که هر انسانی در شرایطی چون روزهای طولانی و گرم و توانفرسای تابستان، میتواند روزه بگیرد بی آن که فشار مضاعفی را تحمل کند. در طول این دوره، فرشتگان به محافظت و حمایت خاص از روزه داران میپردازند و این امکان فراهم میآید که تقوا یعنی پرهیز از گناهان بلکه حتی مباحات را بیاموزند و از مهم ترین عناصر تحریکی بشر یعنی خوردن و نوشیدن و لذات جنسی، به دور باشند. لذا هر کسی در بستر مناسب ماه رمضان میتواند تجربه ای از تقوای الهی را داشته باشد.
خداوند درباره فلسفه رمضانی شدن انسان میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند مقرر شده بود، شاید که پرهیزگاری پیشه کنید. (بقره، آیه 183)
در این آیه به صراحت هدف از روزه داری در ماه رمضان را دست یابی به تقوا بیان میکند. تاکید بر واژه لعل (شاید) و آوردن فعل مضارع (تتقون) برای این است که این روزه داری در ماه رمضان تنها بسترسازی است تا شما تقوا را پیشه خود سازید و این تقوایی که در ماه رمضان از طریق روزه داری به دست میآورید در ماههای دیگر سال ادامه دهید.
در این آیه بیان نشده که انسان با روزه داری متقی میشود و اسم و عنوان متقی بر چنین شخصی صادق است؛ زیرا عنوان اسمی متقی زمانی صادق است که شخص هرگز در هیچ مکان و زمانی هیچ یک از عوامل تقواشکن را انجام ندهد و همواره خود را در دژ تقوا از گناهان و محرمات و زشتیها و ناپاکیها در امان نگه دارد. اما روزه داری در ماه رمضان این فرصت استثنایی را به بشر میدهد که تقوا پیشه کردن را تمرین کند؛ زیرا شرایط ماه رمضان بسیار استثنایی است. از جمله شرایط مطلوب و مناسبی که در این ماه برای تقواسازی وجود دارد، فرمان وحیانی الهی برای شناخت مصادیق تقوا و راه رسیدن به آن است که در این ماه نازل شده است. همچنین در این ماه فرقان (قدرت تشخیص حق و باطل) به انسانها داده شده است؛ چنانکه در این ماه با محدودسازی شیاطین و ابلیس اجازه وسوسه گری به آنان داده نمی شود؛ چنانکه در این ماه به ویژه شب قدر که ارزش و منزل آن برای مردم همچنان ناشناخته خواهد ماند، روح و فرشتگان فرود میآیند و زمینه و بسترهای کمال یابی بشر را رقم میزنند.
خداوند در آیه 185 سوره بقره در مقام منزلت ماه رمضان میفرماید: «ماه رمضان، همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد.»
در آیات سوره قدر و نیز آیات نخست سوره دخان، مقام و منزلت ماه رمضان و آثار و برکات آن در تقواسازی بشر و رسیدن به هدایت الهی و دست یابی به مقامات انسانی و الهی بیان شده است.
از این آیات و نیز روایات معتبر این معنا به دست میآید که هدف از رمضانی شدن، آمادگی برای حرکت در مسیر تقوایی است که نهایت آن فعلیت یابی اسمای الهی و قرار گرفتن در مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت در مقام فنا و لقای الهی است. تلاشی که انسان در ماه رمضان با امساک و خودداری از گناهان و حتی مباحات انجام میدهد، میوه ای شیرین دارد که نخستین آثار آن میوه تقوا است و کامل ترین میوه آن فنا و لقای الهی (نجم، آیه 39) و رسیدن به مقام رضوان الله (فجر، آیات 27تا 29؛ توبه، آیه 72) و قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه 9) میباشد.
منتهای رمضانی شدن
چنان که گفته شد، رمضانی شدن به معنای قرار گرفتن در مسیری است که از آن به متقی شدن یاد میشود؛ زیرا انسان به طور طبیعی و فطری به سوی کمال میرود، ولی موانعی در سر راه انسان قرار میگیرد که اجازه نمی دهد تا این سیر طبیعی تحقق یابد و اسمای الهی در انسان فعلیت پیدا کند و انسان خدایی (متاله) شود.
از این رو مساله تقوا به معنای پرهیزگاری و دوری و اجتناب از موانع مطرح میشود تا آدمی به دور از هرگونه موانع بتواند مقتضی خدایی شدن را فعلیت دهد. پس تقوا نقش کلیدی در خدایی (متاله) شدن انسان دارد.
با نگاهی به گزارش قرآن درباره هبوط آدم از بهشت آغازین به خوبی این معنا دانسته میشود که تقوا تا چه اندازه در مسیر کمال یابی انسان نقش دارد؛ زیرا لاتفعل (انجام ندادن) و پرهیز از برخی از چیزها که مانع جدی بر سر راه خدایی شدن انسان میباشد، به انسان کمک میکند تا خلافت را بی رنجی به دست آورد. رنج انسان تنها خودداری و اجتناب است؛ چرا که پرهیز از پلیدی و رجس، خود به معنای کار افتادن دستگاه کمال گرایی بشر خواهد بود.
هر انسانی باید با پرهیز و اجتناب از محرمات و انجام ندادن و نزدیک نشدن به برخی از امور که بازدارنده و مانع جدی در سر فعلیت یابی اسمای الهی در انسان میباشد، خود را به مقام خلافت برساند.
پس فلسفه رمضانی شدن، متقی شدن است که خداوند با عنوان لعلکم تتقون در آیه 183 سوره بقره بر آن تاکید دارد و آن را علت وجوب روزه داری بر انسانها در همه شرایع دانسته است. این گونه است که انسان در مسیر عروج به کمالات تنها لازم است خود را از محرمات و مکروهات باز دارد تا اجازه دهد واجبات و مستحبات فعلیت یابد؛ زیرا مقام خلافت الهی خود به خود مقتضی احسان، ایثار و کارهای نیک و صالح است.
به سخن دیگر، براساس آموزههای وحیانی قرآن، حقیقت هر انسانی، پاکی و نیکی است و تنها عوامل بازدارنده بیرونی و درونی اجازه نمی دهد تا این حقیقت بروز و ظهور کند، پس لازم است تا با تقوا و اجتناب از آن موانع، اجازه داده شود تا حقیقت، خودنمایی کند. این جلوه گری حقیقت باطنی هر انسانی به معنای فعلیت یابی اسما و صفات الهی در شخص و ظهور و بروز آن خواهد بود که همان معنای دیگر خلافت و ربوبیت انسانی است.
راههای رمضانی ماندن
بنابراین، از نظر آموزههای قرآنی، رمضانی شدن هر چند مهم و اساسی است ولی نسبت به رمضانی ماندن بسیار کم اهمیت است؛ زیرا شرایط رمضانی شدن به سبب محدودیتها و حبس دشمنان سوگند خورده، بسیار آماده و فراهم تر است و هر کسی در شرایط ماه رمضانی به آسانی میتواند از موانع کمال و فعلیت یابی، پرهیز و اجتناب نماید، اما این دوره تمرینی همانند تمرین در استخر است.
اگر انسان بتواند پس از این تمرینها در فضای مناسب و بسته استخر رمضان، در فضای متلاطم و توفانی دریای زندگی نیز شناگر ماهری باشد و خود را از توفان وسوسههای درونی و بیرونی حفظ کند و غرق دنیا و موانع رشدی نشود، آن گاه است که میتوان به او به عنوان انسان رمضانی درود و آفرین فرستاد.
هر انسانی به سبب شرایط بسیار مساعد و مناسب رمضانی میتواند رمضانی شود و تقوای الهی را تجربه نماید، اما اگر بتواند خود را در شرایط توفانی وسوسههای ابلیسی و شیاطینی در طول سال حفظ کند، چنین شخصی به عنوان متقی یعنی رمضانی شده، همان کسی است که در مسیر متاله شدن به پرواز درآمده است و از روی چکاد شبهای قدر به آسمان خدایی شدن پریده و در افقهای بیکران اوج گرفته است.
اگر انسان بتواند با خود در این ماه عهد ببندد از هر آنچه در ماه رمضان ترک و اجتناب کرده، در طول سال به شکلی دیگر اجتناب کند، این امید هست که رمضانی ماندن را تجربه کند. اگر او تا دیروز حتی از مباحات پرهیز داشته، امروز پس از عید فطر هم بتواند با نوعی محدودیت اختیاری خود را از آن حفظ کند، آن گاه است که میبایست جشن اخلاص و تقوا را برگزار کند و از مقام متقین و آثار آن بهره مند گردد.
خداوند ماه رمضان را همانند حالات اضطراری قرار داده است. انسان در حالات اضطراری این امکان را دارد تا حقیقت توحید را دریابد و در زمانی که دست از همه اسباب ظاهری بریده، به سبب حقیقی بیاویزد و از چنگال توفان بلا و مصیبت برهد. اما اگر انسانی بتواند به اختیار خویش این اضطرار را در خود حفظ کند و همواره اسباب را در طول اراده و مشیت الهی قرار دهد، آن گاه این امکان را خواهد داشت که همواره مستجاب الدعوه باشد و خداوند در همه حالات او را پاسخ دهد.
اگر انسان رمضانی شده، بتواند این اضطرار و حالت خاص رمضانی شدن را در خود حفظ کند و همواره حتی از مباحات به گونه چشم و دل سیر باشد، آن گاه میتوان امید داشت که این شخص در طول سال رمضانی خواهد ماند و عنصر اساسی تقوا در او از حالت فعلی به حالت اسمی در میآید.
تفاوت دو حالت فعلی و اسمی در این است که انسان از فوتبالیست بودن تفریحی به فوتبالیست بودن حرفه ای تبدیل شود و از حکم و داوری در یک مسالهای به عنوان حاکم و قاضی دارای پست و منصب درآید. اگر کسی حالت (تتقون) را به حالت (متقی) درآورد، آن موقع است که تمام زندگیاش، اجتناب و پرهیزگاری خواهد بود و هرگز به زشتی و پلیدی و گناه و محرمات بلکه حتی مباحات به شکل افراط و اسراف و تبذیر و مانند آن نزدیک نخواهد شد و در مباحات نیز اعتدال را مراعات میکند.
خداوند به هر انسانی این امکان را داده تا حقیقت توحید را در مقام اضطرار دریابد و این گونه بر او اتمام حجت میکند، همچنین خداوند به هر انسانی این امکان را بخشیده تا تقوا و لذات و آثار آن را در ماه رمضان به خصوص تجربه کند. پس با اختیار خود باید تلاش کنیم که در حالت اضطرار باشیم و حقیقت توحید همیشه در ما تجلی کند و به اضطرار، همواره خود را اهل تقوا قرار دهیم. این همان اضطرار بالاختیاری است که انسان را به مقامات عالی خدایی و ربانی شدن میرساند و منتهای سیر انسانی تحقق مییابد.
بنابراین، روز عید فطر میبایست جشن پیمان با حقیقت خلافت و مظهر تمام و کمال خداوندی یعنی پیامبر(ص) باشد و از خداوند بخواهیم تا ما را در همان مسیر کمالی و صراط مستقیم آن حضرت قرار دهد و از هر آنچه آن حضرت(ص) و خاندان پاکش(ع) از پرهیز و اجتناب داشتند، پرهیز کرده و از هر آنچه ایشان بدان گرایش داشته گرایش داشته باشیم. این گونه میتوانیم در مقام مخلصان (به کسر لام» درآئیم تا زمینه برای ورود به مقام صالحان و نیکوکاران فراهم آید و در نهایت خداوند به عنایت خویش ما را نیز همانند پیامبران و اولیای ایشان در جرگه و مقام مخلصون (به فتح لام) در آورد.
اضطرار بالاختیاری که ما برای خود پس از عید فطر پدید میآوریم همان میوه شیرین یک ماه تمرین در استخر اضطرار غیراختیاری و از سر اجبار است. این گونه است که در دریای توفانی بر بال تقوا و نیکوکاری سوار شده و تا اوج بی نهایت خدایی شدن میپریم. باشد با خود این گونه در عید فطر عهد بندیم تا همان گونه که رمضانی شدیم، رمضانی بمانیم و خدایی شدن را تجربه کنیم.