6 دی 1396, 14:13
دکتر سروش ادعا مىکند که آیات و روایات ما سرتاسرمتشابه و مبهم و مطلقا فاقد معناى روشن و ثابت وواحد و قابل فهم و داورى است.
وى مدعىاستبخش عمده و بسیارى از معارف اسلام درباب توحید و معاد و... به کلى متشابه و غیر واضح وغیرقابل فهم و داورى است. و در بسیارى از مباحثمربوط به صفات و افعال بارى و قیامت و... سخنمحکم و روشنى در اسلام در کار نیست. و اصولا متن دینى بلکه کل متون، ذاتا وحقیقتا مبهم و متشابه و قابل تاویل و چند معنائىاست و هیچ "نص دینى" یا " ظهورى" در کار نیست!!
«در مورد متن قصه خیلى واضح است. متنحقیقتا و ذاتا!! امر مبهمى است و هر متنى،چندین معنا برمىدارد. ما در عالم متن وسمبولیسم ذاتا و واقعا با چنین عدم تعینىروبهرو هستیم.»
وى در انکار "نص" و "ظاهر" و انکار محکمات وضروریات و ثابتات و قطعیات در تفکر، به حدىافراط مىکند که اساسا معتقداست در مورد معناى یک جمله و عبارت یا متن نمىتوان داورى کرد کهکدام معنا درست و کدام باطل است و اساسا هیچعبارت یا متنى "معناى واقعى" ندارد!!
«در مورد متن، "معناى درست" به منزلهمعناى واقعى متن نیست چون اصلا "معناىواقعى" وجود ندارد.»
و این سمبولیزم ادعائى شامل کلیه معارفدینى نیز هست. وى سپس تصریح مىکند که خداوند، دقیقسخن نگفته است تا حیرت (به جاى هدایت) تحقق یابد و همه آیات قرآن را بنابراین باید متشابه و غیردقیق و محتمل معانى بسیار دانستکه معلوم نیست مراد از آیات دقیقا چیست.
«خداوند از ابزارى (زبان) استفاده کرده کهعدم تعین و لااقتضائى و ابهام ذاتى واجتنابناپذیر دارد.»
به عبارت دیگر، زبان و متن، ذاتا معیوب،نامحکم و غیرواضح است و آیه محکم وغیرمتشابهى نمىتوان داشت و نیستبلکه کلمتون و عبارات، لااقتضا و فاقد معناى محکم وثابت و واضحىاند. پس از هر آیه یا روایتى هربرداشتى مىتوان کرد و خداوند همه برداشتها -گرچه متعارض - را قبول دارد و مراد گوینده، همهآنها بوده است!
وى کلیه متون را متشابه مىداند و متن یاعبارت «محکم» را منکر است و تنها پیش فرضهاىخود را محکم مىداند که بر اساس آنها آیات وروایات را تاویل مىکند. اما این پیشفرضها ،خود محصول علوم تجربى استقرائى و اگر دقیقترسخن بگوئیم ظنون تجربى و نیز مبانى تفکر مادىلیبرالاند که اتفاقا براساس معرفتشناسى فلسفهتحلیلى غرب، به هیچوجه نمىتوانند واجد شرایط"محکمات"، "قطعیات"، "ثابتات" یا "ضروریاتى"باشند و این از ملزومات درجه اول اپیستمولوژى" شکاکیت" است نهایتا چنانچه ملاحظه کردید، عقیم کردن نقش بیانى و تبیینى و معرفتبخشىدین و بریدن زبان توصیف و توصیه دینى و مبهم ونامعلوم نمودن دکترین دینى، راه جدیدى براىکنار گذراندن اسلام از صحنه علم و عمل، معرفت واخلاق و حیات بشرى و تبدیل قرآن و روایات به الواح باستانى و سنگ نوشتههاى نامفهوم و فاقدپیام و بردن دین از صحن جامعه به صحنموزههاست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان