19 اردیبهشت 1395, 10:11
پاسخ:
در مباحث اخلاقي و بحث هاي رواني، عوامل و اسبابي براي ايجاد محبت مطرح شده که در اينجا فقط به اهم آنها اشاره مي کنيم:
يکي از عوامل ايجاد محبت در انسان، مسئله «التذاذ و لذت بردن» است. انسان از هر چيزي که لذت ببرد، آن را دوست مي دارد، و اين لذت بردن، موجب مي شود که رابطه اي براساس محبت با آن شي برقرار کند، هر چه سطح اين التذاذ بالا باشد، اين محبت نيز در انسان ريشه دارتر و عميق تر مي شود. يعني بالارفتن سطح التذاذ در انسان، موجب عميقتر شدن محبت در او مي گردد.
عامل دوم موانست و همراهي است. اگر انسان با موجودي به صورت تنگاتنگ همراه شود، اجتماع و همراهي او با آن موجود، براي مدت طولاني، موجب ايجاد «انس» نسبت به آن مي گردد. اين عامل آن قدر مهم است که برخي مي گويند: ريشه انسان از «انس» است و مؤانست نيز «الفت و محبت» را به همراه دارد. يعني بر اثر مؤانست، با آن شيئ الفت پيدا مي شود و اين انس و الفت نيز محبت نسبت به آن را درپي خواهد داشت. مثلاً حتي اگر کسي يک حيوان در خانه داشته باشد و با آن مؤانست پيدا کند، همين برخورد روزمره، کم کم موجب ايجاد الفت و محبت به آن مي شود.
عامل سوم محبت در انسان مسئله «زيبايي» است. يعني چون انسان، زيباپسند است، اگر با يکي از مظاهر آن برخورد داشته باشد، محب آن شده و آن شيئ را دوست مي دارد. مثلاً زيبايي هاي ظاهريه اي که انسان با حواسش ادارک مي کند، مانند زيورآلات زينتي و حتي اگر بدلي هم باشد، نظر آدمي را به خود جلب کرده و انسان از آن خوشش مي آيد و محب آن مي گردد. يعني وقتي يک شيئ به لحاظ زيبايي توجه انسان را به خود جلب کند، انسان کم کم به او ميل پيدا کرده و همين سبب محبت نسبت به آن شيئ مي شود.
اين سه عامل از عوامل ايجاد محبت در انسان است که درصورت تحقق آن، محبت انسان نسبت به متعلق آن بروز و ظهور پيدا کرده و به مرحله فعليت مي رسد. بنابراين حب دنيا زماني در سلوک فردي و اجتماعي عينيت پيدا مي کند که سطح التذاذات نفساني انسان از نعمات و مواهب دنيوي، از حد اعتدال خارج و به مرحله اعلي برسد. از طرفي همراهي و موانست با دنيا، اکبر هم انسان گردد و در نهايت جمال و زينت هاي دنيوي در منظر انسان جايگاه والايي داشته باشد. در چنين شرايطي محبت دنيا در دل انسان تقويت شده و در نتيجه دنيا درنظر او در جايگاه هدف قرار مي گيرد، و چنين انساني ديگر هيچ مرزي را رعايت نخواهد کرد، نه مرزهاي عقلي و انساني و نه مرزهاي تشريعي و الهي. و اينکه در روايات از قول امام صادق(ع) فرموده اند: «حب الدنيا راس کل خطيئه» محبت دنيا ريشه و راس همه خطاها و مفاسد انسان خواهد بود. (کافي، ج2، ص315) نشات گرفته از همين عوامل است.
معروف است که امام علي(ع) وارد بيت المال شد درحالي که سکه هاي طلاو نقره مي درخشيد و درهم و دينارها برق مي زد، حضرت خطاب به دنيا فرمود: «غري غيري» برو ديگري را فريب بده! (وسائل الشيعه، ج15، ص109) چراکه مظاهر و جلوات دنيايي، انسان را جذب کرده و روي وابستگي دل انسان به دنيا اثر مي گذارد، و او را فريب مي دهد.
روزنامه كيهان، شماره 21041 به تاريخ 3/2/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان