نویسنده: صادق حمودی
برهان صدیقین از منظر سه مکتب بزرگ فلسفی
1)ابن سینا
الف) شرح برهان
برهان صدیقین نخستین بار بر اساس آیات قرآن کریم و توسط ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند مسلمان ارائه شد. او در برهان خود سعی داشت تا از راه تقسیم موجود به واجب و ممکن و نیازمندی ممکن در وجود به مرجّح و امتناع دور و تسلسل علل به استدلالی قانع کننده دست یابد. بو علی ادعا میکند که برهانی که از این راه آورده از دیگر برهانها در این زمینه برتر است. دلیل او بر این سخن آن است که برای اثبات این برهان از هیچ کدام از اشیا و مخلوقات واسطه دیگری به جز خود وجود خداوند والامرتبه بهره نبرده است. قبل از وی افرادی همچون متکلمان و ارسطوییان اشیا را از این حیث که حادث و متحرک هستند، به عنوان واسطه در برهان هایشان به کار میگرفتند. در واقع برتری برهان معروف ابن سینا نیز همین مطلب است که اشیا واسطه اثبات ذات واجب قرار نمیگیرند.
روش ابن سینا این است که او در ابتدا دست به یک تقسیم عقلی میزند. او از اینجا شروع میکند که موجودات یا واجب هستند یا ممکن. در این تقسیم بندی قسم سومی وجود ندارد. سپس او به این نکته اشاره دارد که هر موجود ممکنی برای موجود شدن به یک موجود ممکن دیگر و یا موجودی واجب نیاز دارد. از طرفی او با استفاده از امتناع دور و تسلسل به این نتیجه میرسد که موجودات ممکن در نهایت به وجود واجبی نیازمند هستند که او خود به هیچ موجود دیگری محتاج نیست. میتوان این گونه گفت که هر وجود ممکن به علتی ختم میشود که خود او واجب است. در حالی که موجود واجب علتی نیاز ندارد. در واقع در این صورت واجب به علت وابسته میشود و اگر آن علّت نیز مجددا واجب باشد، باز علت میخواهد و این سلسله بر همین منوال ادامه مییابد. اما او در مقدمات برهان به این مطلب اذعان داشت که تسلسلِ بی فرجام محال است. ابو علی سینا از این نوع برهان کمک میگیرد تا به مطلوب خود برسد و اثبات کند که خداوند متعال همان واجب الوجود بوده که در ذات خود به هیچ علتی محتاج نمی باشد. به طور خلاصه میتوان گفت تحقق موجودی در خارج که امری مسلم و غیرقابل انکار است، به تحقق وجودی وابسته است که علت آن قرار گیرد. حال اگر علت وجودش خودش باشد واجب الوجود خواهد بود و اگر علت وجودش موجود دیگری به جز خودش باشد، سرانجام به موجودی خواهد رسید که ذاتاً وجودش رجحان دارد، در غیر این صورت دور و تسلسل ایجاد میشود اما هر دوی دور و تسلسل محال هستند.
ب )نقد برهان
بعد از ارائه این برهان توسط ابن سینا نقدهایی بر آن وارد آمد. این نقدها تا حدی پیش رفت که مثلاملاصدرا آن را کمال مطلوب نمیدانست.
شاید این استدلال ابن سینا در مقایسه با دیگر برهانهای قبلی در این زمینه مستدلتر باشد ولی آن گونه که خود ابن سینا مدعی است چندان هم بی واسطه وضع نشده است. درست است که در این برهان، مخلوقات واسطه قرار نگرفته اند، اما از سوی دیگر در این برهان نیز همچون برهان حدوث و قدوم از جانب متکلمان و برهان حرکت از سوی طبیعیون که هر کدام واسطه هایی دارند، واسطه دارد. آنچه در این برهان واسطه قرار گرفته امکان و خواص ماهیات است. تنها تفاوت این برهان در ذهنی و عینی بودن واسطههای به کار گرفته شده، میباشد. قبلیها از واسطههای عینی استفاده کردهاند و بوعلی واسطههای ذهنی مانند مفهوم وجود را وارد برهان خود میکند. مفهوم وجود چیزی جدای از حقیقت وجود است و حتی میتوان گفت مباین با آن نیز هست. پس آن گونه که صدرالمتالهین اذعان داشته واژه صدیقین در خور برهانِ ارائه شده از سوی ابن سینا با همه برتریهایش نیست.
یکی دیگر از واسطههایی که در این برهان استفاده شده است ولی از چشمان ابن سینا مخفی مانده بهره گیری از ابطال دور و تسلسل است. او از این رکن به عنوان پیش فرض برای استدلالش استفاده کرده در حالی که این روش در برهان صدیقین که مشخصه آن بی واسطه بودنِ آن است راهی ندارد.
از نقاط ضعف این برهان آن است که این برهان، بر خلاف برهان صدیقین که در ادامه توضیح داده خواهد شد، قادر نیست توحید واجب تعالی را اثبات کند. حتی اگر این برهان پذیرفته شود باز هم ممکن است موجودات واجب اما متعددی وجود داشته باشند که هیچ یک به علتی غیر از خود محتاج نباشند. پس ضرورتی ندارد که حتما یک واجب الوجود داشته و آن را همان خدا دانست.
ابن سینا این برهان خود را، شیوه صدیقین معرفی میکند.
اما صدر المتالهین پس از نقل این برهان در آثار خویش میگوید: «این راه از نزدیک ترین راهها به راه صدیقین است، لیکن خود آن نیست چرا که در برهان صدیقین نظر به حقیقت وجود است و نه مفهوم وجود.“
2)شیخ اشراق
روش شیخ اشراق بسیار به روش ملاصدرا شباهت دارد. اما چون در این مقاله سیر تاریخی این برهان لحاظ شده است ابتدا شرح دیدگاه اشراقیون بیان میشود. در این زمینه ملاصدرا در کتاب »حکمه الاشراق“ جملاتی را بیان کرده است که شاهدی بر نظرات شیخ اشراق درباره برهان صدیقین است.
«هرگاه نور مجرد به لحاظ ماهیت و در ماهیت خود احتیاج وی قهرا به سوی جوهر غاسق نبود زیرا جوهر غاسق را نرسد که موجودی اشرف و اتم از خود بیافریند. آن گونه موجودی که نه در یک جهت بلکه درجهت متعدد بر او اشرفیت دارد واصولا چگونه میتواند جوهر غاسق افاده نور کند. پس اگر نور مجرد در تحقق ذاتش محتاج بود به ناچار محتاج به نوری بود که قائم واستوار به ذات خود بود واز برهانی که لزوم متناهی بودن را در امور مجتمعه مترتب ثابت میکند. دانستی وجود سلسله انوار مجرد مترتبه به طور بی نهایت محال است و بنابراین واجب است که انوار قائم بالذات وانوار عارضه و هیئت آنها هم به نوری منتهی شود که ورای وی نوری دیگر بدان ساق نبود و آن نور النوار و نور محیط و نور قیوم و نور مقدس و نور اعظم واعلی است.“
این عبارات به همراه اعتقاد به تشکیک در حقیقت نورکه شیخ اشراق به آنها معتقد است تقریر دیگری از برهان صدیقین است. البته این بیان تفاوتی هم با آنچه در مکتب متعالیه مطرح شده دارد و آن این است که ملاصدرا از حقیقت وجود به جای بحث از انوار بهره میبرد.
به طور خلاصه شیخ اشراق در این برهان به چند مورد اشاره داشته است. اول اینکه برخی مراتب نور به برخی دیگر یعنی انواری غیر از خود نیاز دارند. دومین نکته اینکه نور غیر باید اتم واشرف باشد زیرا موجود ضعیف قادر نخواهد بود برای موجودی که از خودش قوی تر است علت قرار گیرد. نکته بعد مربوط به نفی تسلسل است.از منظر او هر دنباله ای باید متناهی باشد. در نهایت او به تشکیک درسلسله مراتب نور اعتقاد داشته و از آن در اثبات برهان خود استفاده میکند.
آنچه جالب توجه است اینکه ملاصدرا نیز بر صحت این برهان تاکید داشته است و معتقد است که اگر حکمای اشراق مقصودشان از ماهیت نور که در نزد ایشان بسیط است حقیقت وجود باشد نظر ایشان درست است. پس برهان شیخ اشراق میتواند تقریر صحیحی از برهان صدیقین باشد.
3) صدر المتالهین
3.1) شرح برهان
بر اساس دیدگاه متعالیه میتوان برهان صدیقین را به صورت زیر ارائه داد. برای این کار به چند مقدمه نیاز است. اول اینکه وجود حقیقتی است با این مشخصه که عینی، واحد و بسیط باشد. این حقیقت بین افراد آن مشترک است و تنها اختلاف در آنها کمال و نقص و یا همان شدت و ضعف در بهره گیری از وجود است. دومین نکته اینکه غایت کمال و سعادت نهایی برای مراتب وجود درجهای است که از آن مرتبه بالاتر وجود ندارد. در واقع نمیتوان مرحلهای را متصور شد که از آن کاملتر است. در نهایت اینکه هرموجود ناقصی به تمام خود نیازمند است. اساسا تمام قبل از نقص میآید همان طور که فعل قبل از قوه و وجود قبل از عدم است.
ملاصدرا با در نظر گرفتن این مقدمات نتیجه میگیرد که دراین صورت دو حالت پیش میآید. در حالت نخست وجود از غیر خود مستثنی است پس این وجود همان واجب الوجود است. در حالت دوم وجود ماسوای واجب الوجود است و گویی این وجود تنها از افعال وآثار اوست به طوری که تنها با تکیه بر واجب الوجود برپاست. زیرا که حقیقت وجود ماهیت وحد ندارد پس ترکیب هم بدان راه نمییابد.
به طور خلاصه میتوان تقریر صدرا را از این برهان بر مبنای چهار مقدمه عنوان کرد. مقدمه اول بر طبق اصالت وجود میباشد و بر این اساس که هستی اصیل است. مقدمه دوم وجود واحد بوده و متباین نیست. مقدمه سوم اینکه وحدت وجود تشکیکی است نه وحدت شخصی. و در انتها مقدمه چهارم که چون وجود بسیط است و کثرتش به وحدت بر میگردد. یعنی تمام ما به الامتیازها به خود هستی باز میگردند، که در حقیقت این بیان همان مسئله تشکیک را بروز میدهد. در بیان برهان نیز میگوید که هر موجودی که در خارج هستی یافته یا واجب است یا به واجب بستگی است. اگر آن موجود، هستی محض و دارای برترین مرتبه باشد هیچ نقصی در آن راه ندارد. یعنی به غیر متکی نبوده، پس واجب است. از سوی دیگر اگر هستی محض نبوده و ناقص باشد، پس ذاتاً به هستی محض تکیه میکند.
3.2) نقد برهان
همان طوری که اشاره شد برهانی که صدرالمتالهین به عنوان برهان صدیقین ارائه داد به چند مقدمه نیاز داشت. این مقدمات بر مبنای اثبات سه مسئله فراهم میآمدند که شامل اثبات اصالت وجود، اثبات تشکیک وجود و اثبات بساطت وجود میشد. با در نظر گرفتن این مقدمات، آن گاه مسئله اثبات واجب از تامل در حقیقت هستی قابل طرح است.
بنابراین اثبات واجب تعالی جزء اولین مسائل فلسفه نخواهد بود و هرگز نمی توان بحث در اثبات واجب تعالی را از اولین مسئله فلسفی تلقی کرد. زیرا گذشته از نیاز به یک سلسله مبادی که مشترک در همه این براهین و تقریرات است، به یک سلسله مبادی تصدیقیه نیاز است که آنها باید قبلادر طی مسئله اصالت وجود، تشکیک وجود و بساطت وجود اثبات شوند. خلاصه آنکه تقریر برهان صدیقین بر چند مقدمه تکیه دارد و حتی اگر بتوان پذیرفت که در این گونه از براهین راه، عین هدف است، در تقریر برهان صدیقین براساس حکمت متعالیه، راه عین هدف نخواهد بود، زیرا برای رسیدن به واجب، مقدمات مذکور را باید طی کرد.