دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

معراج پیامبر(ص) و پاسخ به شبهات آن

معراج پیامبر یک سفر آسمانی است که در بردارنده شنیدنیهایی از بهترین مخلوق عالم و برترین موجود الهی است. موجودی که به سبب بندگی خالص برای حضرت حق(جل جلاله)به درجاتی رسید که حتی بزرگترین ملک هم از رفتن به آنجا عاجز بود.
No image
معراج پیامبر(ص) و پاسخ به شبهات آن

خلاصه کتاب معراج پیامبر(ص) و پاسخ به شبهات آن

نویسنده: علیرضا زکی زاده

 

مقدمه

معراج پیامبر یک سفر آسمانی است که در بردارنده شنیدنیهایی از بهترین مخلوق عالم و برترین موجود الهی است. موجودی که به سبب بندگی خالص برای حضرت حق(جل جلاله)به درجاتی رسید که حتی بزرگترین ملک هم از رفتن به آنجا عاجز بود.

این سفر فضایی، با تمام وقایع زیبا و شنیدنی اش ما را بر آن داشت تا با استفاده از قرآن و روایات در مورد آن صحبت کنیم. سفری که برخی آن را رویا می دانند و بعضی خواب و خیال. سفری که در آن وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) ازعالم خاکی به عالم ملکوت عروج کردند.

معراج از دیدگاه قرآن و روایات

برای معراج پیامبر اکرم (ص) دو مقطع از سیر جود داد: یکی سیر زمینی و دیگری سیر آسمانی. سیر زمینی که از مسجد الحرام تا بیت المقدس می باشد به وسیله مرکبی از بهشت به نام "براق" صورت گرفت و سیر آسمانی که این خود نیز دو مقطع از سیر را داراست: یکی سیر پیامبر اکرم (ص) از مسجد الأقصی تا سدره المنتهی که به وسیله همان براق صورت گرفت و دیگری سیر از سدره المنتهی تا قرب قاب قوسین که به وسیله ی مرکبی دیگر به نام رفرف  تحقق یافت.

شک نیست که اسراء و معراج از نشانه های بزرگی است که دلالت بر صدق پیامبر (ص)  و بلندی مقام و منزلت او می کند. خداوند پیامبر را به آسمان ها برد و درهای آسمان را به روی او گشود.

معراج پیامبر از مسجد شروع می شود: «من المسجد الحرام الی المسجد الأقصی» زیرا مسجد از خانه های خاصی است که رفعت آن با اذن تکوینی خداوند محقق است.

پروردگار عالم خواست نظام بالاتر از افق سطح زندگی قابل رؤیت بشر را به حبیب خود نشان دهد تا او نقل محافل سازد و اسرار زندگی را کم و بیش بر خورده ی بنیان جامعه فاش نماید، لذا او را از سطح زندگی اجتماعی مردم روی زمین به افق بالاتر و روشن تری برد و اسراری از حیات و رموزی از آفرینش را به او نشان داد. او را به آسمان ها برد که نتیجه ی نهایی آفرینش را به او نشان دهد، نظام عالم تکوین و تشریع و تدوین را به او نشان دهد. بهشت را با نعمت های ابدی برای مؤمن متقی و جهنم را برای کافران با عذاب زیاد تشریح کند. موضوع دیگر که در نظر بوده است این است که در هیچ یک از کتب آسمانی نسبت به عواقب پس از مرگ آنچنان که انسان ها علاقه داشتند بفهمند اشاره نشده است و خدای عالم خواست با عروج دادن پیغمبر خاتم (ص) از عواقب زندگی آنها آگاهی دهد و آنچه بر ملل دیگر، پس از مردن مبهم بوده، بر ملت اسلام روشن گرداند.

امام صاق (ع) می فرمایند: « من أنکر ثلاثه اشیاء فلیس من شیعتنا، المعراج و المسئله فی القبر و الشفاعه» یعنی هر کس سه چیزرا انکار کند از ما نیست: معراج، سوال قبر و شفاعت.

امام رضا (ع) فرمودند: « منکر معراج، منکر نبوت است. زیرا رسالت پیغمبر اقرار به قدرت خداوند متعال است و بردن پیغمبر با همین بدن عنصری به  قرب نیز، از قدرت اوست. اگر کسی قدرت خدا را از جهتی تکذیب و از جهتی تصدیق کند ایمانش به توحید کامل نیست».

داستان معراج، حوادث راه و نکات آموزنده آن:

براق

پیغمبر فرمودند: براق مرکبی بود مانند اسب، از الاغ بزرگتر از قاطر کوچکتر، رویش روی آدمیان و دمش چون دم شتر و مویش چون یال است و دست و پایش مانند دست و پای شتر بلند و سم های او چون گاو و سینه اش چون یاقوت سرخ و پشتش چون در سفید و زینتی از زینت های بهشت بر وی نهاده بودند. او دو بال و پر داشت که چون پر طاووس حرکتش مانند برق بود و بین دو چشمش نوشته بود: « لا اله الا ا...، محمد رسول ا...، علی ولی ا... ».

جبرئیل به من گفت این مرکب ابراهیم است سوار شو.

بعد از اینکه سوار براق شدم به سمت بیت المقدس حرکت کردیم و چون وارد آنجا شدم گفتم « بسم ا... الرحمن الرحیم». در آنجا حضرت آدم را دیدم که در محراب نشسته بود و حضرت نوح در طرف راست او، حضرت ابراهیم در سمت چپ او و حضرت موسی و عیسی در مقابل او نشسته بودند.

در آنجا 124 هزار پیغمبر را دیدم که همه صف بسته بودند و منتظر من بودند و در این هنگام جبرئیل ندا دادکه: راه دهید، راه دهید این آقا و سرور روز قیامت و صاحب حوض کوثر و صاحب لوای شفاعت است. پس چون این سخن را شنیدند همه برخاستند و از من استقبال نمودند. سپس جبرئیل اذان گفت و میکائیل هم اقامه و مرا به امامت وا داشتند و همه ی انبیاء به من اقتدا کردند.

پس از نماز جبرئیل گفت: ای معاشر انبیاء و ای ملائکه همه شاهد باشید که من ثواب اذان خود را به امت پیغمبر آخر الزمان بخشیدم و همه انبیاء و فرشتگان همه گفتند ما نیز ثواب نماز خود را به امت این رسول معظم بخشیدم. و بعد جبرئیل به سمت بالا رفت و پس از لحظه ای بازگشت و فرمود : خطاب از خدای متعال رسید که ما هم گناهان امت محمد را آمرزیدیم و از مواهب آن آنقدر به آنها می بخشیم که راضی شوند.

همچنین در حدیثی دارد که چون نماز پیامبر به پایان رسید تمام انبیاء دعای شکر خواندند، از جمله ی آنها دعای حضرت ابراهیم (ع ) است که می فرمایند: « الحمدا... الذی اتخذنی خلیلاً و اعطانی ملکاً عظیماً و جعلنی ا... قانتاً یؤتم بی و انقذنی من النار و جعلها علی برداً و سلاماً » یعنی: سپاس خدای را که مرا دوست خود معرفی نموده و پادشاهی بزرگ به من عنایت کرد و مرا بنده ی عابد و خاشع و خاضع قرار داد و مقتدای خلق گردانید و از آتش نمرود حفظ نمود و آتش را بر من خنک و سالم گردانید.

دعای حضرت سلیمان (ع): « الحمدا... الذی سخر لی الریاح و جنود الشیاطین یعلمون لی ما شئت من محاریب و تماثیل و علمنی منطق الطیر و جعل لی ملکاً طیباً لیس علی فیه حساب» یعنی: سپاس خدای را که باد و نیروهای شیاطین را در اختیار بنده گذاشت و آنطور که من خواستم برای من کار می کردند و محراب و تمثال می ساختند و ستایش او را که زبان پرندگان را به من آموخت و سلطنت عظیمی پاک به من داد که در آن بر من حساب نبود.

پیامبر اسلام سفر خود به آسمان ها را از صخره ی بیت المقدس شروع کرد. این صخره از عجایب آثار خداوند روی زمین می باشد زیرا این سنگ در وسط مسجد الاقصی  است بدون آنکه به نقطه ای اتکاء داشته باشد و این سنگ به جازبه زمین معلق مانده و به زمین نمی افتد.

چرا به بیت المقدس؟

بیت المقدس همان معبد بزرگ مورد احترام فرق یهود و نصاری است که در خاک اردن قرار دارد. این معبد بزرگ قبله ی پیغمبران بود و منازل و مشاهد و حجره گاه انبیاء سلف است. قریب هزار نفر نبی و رسول و پیامبر برای بنی اسرائیل از عصر خود حضرت یعقوب تا ظهور پیغمبر خاتم(ص) ماموریت داشتند که همه ی آنها در این منطقه عبادت کنند. به ظن قوی این سرزمین همان است که حضرت موسی(ع) در آن خیمه ی عبادت زد و حضرت داود طرح معاری آنرا ریخت. بنای با عظمت این مسجد از قطعه سنگ های بزرگ است که ملاط و مواد آنرا فلزات مذاب تشکیل می دهند. تزئینات انجام گرفته در آن هم بیشتر از مسلمین می باشد. آنچه که مسجدالاقصی را بلند آوازه نموده است، صخره ی مبدأ عرج پیغمبر اسلام است که تا هم اکنون باقی و مورد احترام است.

علت عروج از بیت المقدس:

اما اینکه چرا پیغمبر خاتم را از مسجد الحرام به بیت المقدس آوردند و از آنجا به آسمانها بردند چند دلیل می تواند داشته باشد:

1- اینکه کسی نگوید پیامبر در خواب به معراج رفتند و در خواب چنین چیزهایی دیدند.

2- اینکه همانطور که گفته شد بیت المقدس مرکز انبیاء یهود و نصاری بوده است و معبدی مورد احترام آنها.

3- دیگر اینکه پیامبر از جایی عروج خود را آغاز می کنند که قریب هزار نفر رسول و نبی در این منطقه عبادت می کرده اند و این خود پاکی و عظمت معنوی این مکان را می رساند و اینکه پیامبر از مکانی پاک و مقدس به آسمان عروج داده شدند.

حوادث راه:

پیامبر خدا (ص) فرمودند: بعد از آنکه به بیت المقدس رسیدیم و من با پیامبران نماز خواندم آنگاه خازنی نزدم آمد در حالیکه سه ظرف همراه داشت. یکی شیر، یکی آب و دیگری شراب و شنیدم که می گفت اگر آب را بگیرد هم خودش و هم امتش غرق می شوند و اگر شراب را بگیرد هم خودش و هم امتش گمراه می گردند و اگر شیر را بگیرد، هدایت شده و امتش نیز هدایت می شوند.

آنگاه پیامبر فرمودند: من شیر را گرفتم و از آن آشامیدم. جبرئیل گفت هدایت شدی، امتت نیز هدایت شدند.

سیر آسمان ها

آسمان اول

آنگاه پیامبر فرمودند: جبرئیل بالا رفت و من هم با او بالا رفتم تا به آسمان دنیا رسیدیم و در آن فرشته ای را دیدم که او را « اسماعیل» می گفتند. فرشته مذکور پرسید: ای جبرئیل این کیست همراه تو؟ گفت: این محمد رسول خدا است. پرسید: مبعوث هم شده؟ گفت: آری. فرشته در را باز کرد. من به او سلام کردم او نیز به من سلام کرد، گفت: مرحبا به برادر صالح و پیغمبر صالح و ملائکه یکی پس از دیگری به ملاقاتم می آمدند. همچنین پیامبر (ص) فرمودند: از عجائب آسمان اول خروسی را دیدم که بال های سفید او شرق و غرب را گرفته و سر او چون یاقوت احمر و دو پای او سبز مانند زمرد، منقار او عقیق قرمز، پر و بالش مانند طاووس صد هزار رنگ داشته، دو چشمش مانند مروارید، از نور او آسمان روشن گشته و تاجی بر سر داشت که بر آن نوشته بود: « لا اله الا ا...، محمد رسول ا...، علی ولی ا...». گفتم ای جبرئیل این خروس چیست؟ گفت: فرشته مؤذن است که وقت فجر و ظهر و مغرب اذان می گوید به کلمه ی توحید و همه خروس های جهان ملک و ملکوت با او هم آهنگ می شوند.

مشاهدات پیغمبر خاتم در آسمان دنیا

ملک الموت

آنگاه پیامبر فرمود: به فرشته ای از فرشتگان گذشتم. فرشته ای بود که همه ی دنیا در میان دو زانویش قرار داشت، در این میان دیدم لوحی از نور در دست دارد و آنرا مطالعه می کند، و درآن چیزی نوشته بود و او سرگرم دقت در آن بود و قیافه ای اندوهگین به خود گرفته بود. پرسیدم این کیست؟ جبرئیل گفت: این ملک الموت است که دائما سرگرم قبض ارواح می باشد.جبرئیل گفت این از همه ی ملائک شدید العمل تر است.پرسیدم: آیاهر که تا کنون مرده و از این به بعد می میرد او جانش را می گیرد؟ گفت: آری.

خورندگان مال یتیم

پیامبر اکرم (ص) فرمودند که در آسمان اول قومی را دیدم که لب های ایشان چون لب شتر و بر هر یک آنها یک ملک گماشته و با حربه های آتشین، آن لب ها را از ایشان می بریدند و سنگ آتشین در دهان ایشان می نهادند. پرسیدم از جبرئیل این ها چه کسانی هستند؟ گفت: آنها که مال یتیمان به ظلم می خوردند.

غیبت کردن

پیامبر اکرم (ص) در ادامه فرمود: قومی را دیدم که از پوست و گوشت ایشان لقمه لقمه می گرفتند و در دهان آنان می گذاشتند. می گفتند: « کلوا ما أکلتم» یعنی بخورید آنچه می خوردید. گفتم یا جبرئیل اینها چه کسانی هستند؟ گفت: آنها که غیبت مردم می کنند و پشت سر یکدیگر بدی می گویند.

حلال را حرام نمودن

پیامبر فرمودند: قومی را دیدم که سفره ی آنچنانی گسترده و سفره عالی بر سماط خود نهاده ولی اطراف آن مردارها افتاده می خورند. پرسیدم ای جبرئیل اینها چه کسانی هستند؟ گفت: آنانکه غذای حلال دارند و به حرامی می خورند.

ربا خواران

و باز فرمود: جماعتی را دیدم که هر گاه یکی از آنها می خواست برخیزد از بزرگی شکمش نمی توانست. از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی هستند؟ گفت: ربا خوارانند که روز قیامت بر نمی خیزند مگر مانند جن زده ها.

اقسام عذاب زنان

امیر المومنین (ع) می فرمایند: روزی من و فاطمه خدمت حضرت رسول (ص) رفتیم. دیدیم که آن حضرت می گریست. گفتم یا رسول ا... سبب این گریه چیست؟ فرمودند: یا علی شب معراج که مرا به آسمان ها بردند زنانی از امت خود را در عذاب شدید دیدم:

1- زنی را دیدم که به موی سرش آویخته بودند و مغز سرش از شدت عذاب جوش می زد به علت آنکه موی سرش را از مردان بیگانه نمی پوشانید.

2- زنی را دیدم که به زبانش آویخته شده بود و آتش داغ در حلق او می ریختند، زیرا با زبانش شوهرش را اذیت می کرده.

3- زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می جود درحالیکه شعله ی آتش او را فرا گرفته، زیرا برای نا محرم زینت می کرده.

4- زنی بود که به پاهایش در تنوری از آتش آویخته شده بود، چون از خانه بدون اذن شوهر خارج می شده است.

5- زنی را دیدم که سرش، سر خوک و بدنش، بدن الاغ بود در حالیکه بر او هزار هزار رنگ از عذاب بود و این زنی بوده که سخن چین و دروغگو بوده است.

6- زنی را دیدم به صورت سگ درحالیکه آتش از پشتش وارد و از دهانش خارج می شد و ملائکه هم با گرزهایی از آتش بر سر و بدن او می زدند به علت آنکه این زن خود را برای غیر زیبا می کرده و با

صدای بلند شیون و فریاد می زده و همچنین حسود هم بوده است

ترک نماز عشاء

همچنین پیامبر فرمود به سیر خود که ادامه می دادم به مردی برخوردم که فرق سرشان را با سنگ های بزرگ می کوبیدند. پرسیدم اینها کیانند؟ گفت: کسانی که نماز عشاء نخوانده می خوابند.

دو فرشته و انفاق

و باز فرمود: دو فرشته در آسمان دیدم که یکی می گفت: پروردگارا به هر کسی که انفاق می کند خلف و جایگزینی عطا کن و به هر کسی که از انفاق دریغ می ورزد تلف و کمبودی ده.

سپس پیامبر در ادامه فرمودند: وای به حال زنیکه شوهرش را خشمگین کند و خوشا به حال آن زنی که شوهرش از او راضی باشد.

 برای زمین آئینه ای قرار دارد که تمام حرکات و اعمال و رفتار بشر را منعکس می نماید و تمام افعال بنی آدم را ضبط و در روز قیامت نمایان می سازد. آسمان اول نیز به منزله ی آئینه است که تمام حرکات ما را ثبت و ضبط می نماید.

آسمان دوم

سپس پیامبر فرمود به آسمان دوم صعود کردیم. در آنجا ملکی دیدم که هزار دست داشت و در هر دستی هزار انگشت و مشغول حساب کردن با انگشتان خود بود. از جبرئیل پرسیدم این ملک کیست؟ گفت: ملکی است که موکل بر قطرات باران. حفظ می کند که چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده. از او پرسیدم آیا تو می دانی از زمانی که حق تعالی دنیا را خلق کرده چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده؟ گفت قسم به خدا که میدانم چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده،  تنها حساب کردن یک چیز را قدرت ندارم. گفتم: آن کدام حساب است؟ گفت: زمانی که قومی از امت تو در جایی حاضر می شوند و اسم تو را می برند و بر تو صلوات می فرستند، خداوند آنچنان ثواب آن را مضاعف می فرماید که من قدرت ندارم ثواب آنها را شماره کنم.

مالک خازن جهنم

پیامبر در ادامه فرمودند: در آسمان دوم تمام فرشتگان را خوش و خندان دیدم جز یک فرشته که فرشته ای بود کریه المنظر و غضبناک. از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت: او مالک و خازن جهنم است که خداوند به دست او از گنهکاران انتقام می گیرد. پس من بر او سلام کردم و او بر من سلام کرده و به بهشت بشارتم داد. پس به جبرئیل گفتم آیا ممکن است او را فرمان دهی تا آتش دوزخ را به من نشان دهد؟ جبرئیل گفت: ای مالک، آتش را به محمد نشان بده. او پرده جهنم را بالا زد و دری از آن را باز نمود. شعله ای از آن بیرون جست و به سوی آسمان سر کشید و همچنان بالا رفت که گمان کردم مرا نیز خواهد گرفت. به جبرئیل گفتم دستور بده پرده را بیندازد. رسول خدا فرمود: خداوند جهنم را از خشم خود خلق کرده است و جهنم هفت درک دارد و از هر باب یا درک تا باب دیگر هفتاد سال راه است. جبرئیل گفت: باب اول جایگاه منافقین (هاویه)، باب دوم جایگاه مشرکین (جحیم)، باب سوم جایگاه ستاره پرستان (سقر)، باب چهارم جایگاه ابلیس و پیروان او (لظی)، باب پنجم جایگاه یهود (حطمه)، باب ششم جایگاه نصاری(سقر) است. سپس از جبرئیل درباره باب هفتم پرسیدم. جبرئیل گفت باب هفتم جایگاه اهل کبائر از امت تو است. آنانکه بدون توبه از دنیا رفته اند. پیامبر بیهوش بر زمین افتاد. جبرئیل سر رسول خدا را به دامن گرفت، پیامبر به هوش آمد آنگاه فرمود: ای جبرئیل مصیبت من بزرگ و اندوهم بسیار گشت آیا از امت من هم کسی داخل آتش می شود؟ جبرئیل گفت: بلی اهل کبائر از امت تو داخل آتش می شوند و رسول خدا گریست. پیامبر به خانه خود رفت، درب را به روی خود بست و جز برای نماز از خانه خارج نمی شد و در نماز بسیار گریه و زاری می نمود. اجازه ورود به هیچکس را نیز نمی داد. تا اینکه بعد از چند روز فاطمه (س) به دیدن ایشان رفتند و پیامبر در را به روی ایشان باز نمودند و احوال آن شب خود را وصف نمودند. فاطمه (س) از ایشان پرسیدند: ملائکه چگونه آنها را به سوی آتش می کشاندند؟ فرمود: مردان را با ریش های آنها و زن ها را با گیسوان و موهای جلوی سر آنها. چه بسیار سالخوردگانی که به موی سپید گرفته شده و به سوی آتش کشیده می شوند در حالیکه فریاد می زنند: « وا محمدا». مالک به آنها می گوید شما کیستید؟ می گویند ما از کسانی هستیم که قرآن بر آنها نازل شد و ماه رمضان را روزه می گرفتند. مالک می گوید قرآن جز بر محمد نازل نشده است. چون اسم محمد را می شنوند فریاد می زنند که ما از امت محمد هستیم. مالک می گوید آیا در قران آنچه شما را از معصیت خدا باز بدارد، نبود؟ وقتی آنها را بر لبه ی جهنم می آورند و چشمانشان به آتش می افتد می گویند ای مالک آیا اجازه می دهی که ما به حال خود گریه کنیم، پس آنقدر می گریند که خون از چشمانشان جاری می شود. مالک می گوید: چه نیکو بود این گریه ها  اگر در دنیا و از ترس خدا می بود و اگر این چنین بود امروز طعمه ی آتش نمی شدید. پس مالک خطاب به نگهبانان دوزخ می گوید آنها را در آتش افکنید. همگی فریاد می زنند "لا اله الا ا..." ، آتش از آنها باز می گردد، مالک به آتش می گوید آنها را فرا گیرید چون فرمان پروردگار است. پس آتش آنها را فرا می گیرد، بعضی را تا مچ، بعضی را تا گردن، بعضی را تا سینه و بعضی را تا حلق و آنگاه که آتش به چهره های آنها می زند مالک می گوید صورت های آنها را مسوزان که چه بسیار این چهره ها برای خدا در دنیا سجده نموده اند و دل های آنها را هم مسوزان چون بسیار در ماه رمضان تشنگی برده اند.و انها فریاد می زنند یا ارحم الراحمین،یا حنان و یا منان.

نوشته های درهای جهنم

پیامبر اکرم(ص) فرمود: وقتی که به آسمانها عروج داده شدم جبرئیل مرا به نزدیک جهنم برد و دیدم که جهنم هفت باب دارد که بر هر بابی سه کلمه نوشته شده. جبرئیل به من گفت این کلمات را بخوان:

درب اول جهنم:

بر درب اول نوشته شده بود: هرکس امید و رجاء به خدا داشته باشد و امیدوار به او باشد رستگار می گردد، و هر کس از خدا بترسد ایمن می شود و در امان است و هر آنکه به غیر خدا فریفته شد نابود می گردد و از غیر خدا هم در ترس و لرز است.

درب دوم جهنم:

بر درب دوم نوشته بود: هر کس که می خواهد روز قیامت عریان نباشد پس بدن های برهنه و عریان را در دنیا بپوشاند، هر کس می خواهد روز قیامت عطشان و تشنه نباشد تشنگان را در دنیا سیراب کند، هر کس که می خواهد روز قیامت گرسنه نماند در دنیا شکم های گرسنه را اطعام کند.

درب سوم جهنم:

بر درب سوم نوشته بود:خداوند لعنت فرموده دروغگویان و انکار کنندگان حقایق را، خداوند لعنت فرموده کسانی را که بخل می ورزند، خداوند لعنت فرموده ظالمین و ستمکاران را.

درب چهارم جهنم:

بر درب چهارم نوشته شده بود: خداوند به ذلت و زبونی می کشاند کسانی را که به اسلام اهانت می کنند، ذلیل و حقیر می کند کسانی را که به اهل بیت علیهم السلام اهانت کنند و خداوند ذلیل می کند کسانی را که ستمکاران را بر ستمشان بر مخلوقین و بندگان خدا کمک می کنند.

درب پنجم جهنم:

بر درب پنجم هم سه کلمه نوشته شده بود: تمایلات و خواهش های نسانی را متابعت نکنید چون مخالفت با ایمان شما دارد و ایمان را تضعیف می کند، در آن چیزهایی که فایده و بهره ای در آن نیست زیاد صحبت نکنید و در مورد آن حرف نزنید چون از رحمت خدا محروم می شوید، و یاری ستمکاران هم مباش.

درب ششم جهنم:

بر درب ششم نوشته بود: من جهنم بر کسی که تلاش و پشت کاری در عبادت و اطاعت خدا دارد حرام شده ام، من حرام شده ام بر کسانی که برای خدا صدقه می دهند، من حرام هستم بر کسی که روزه دار است.

درب هفتم جهنم:

بر درب هفتم نوشته بود: حساب کارهای خود را داشته باشید و از نفس حساب بکشید قبل از اینکه حسابگران حساب بکشند، نفس خود را توبیخ  و ملامت کنید قبل از اینکه آنرا توبیخ و ملامت کنند، خداوند را بخوانید و در خانه او طلب عفو کنید قبل از اینکه به سوی او برگردید و حساب اعمال گشوده شود که آنجا فدرت بر آن ندارید.

آسمان سوم و چهارم

پیامبر فرمودند: سپس به آسمان سوم صعود کردیم. در آنجا مردی را دیدم صورتش از هر خلق دیگری زیباتر بود آنچنان که ماه شب چهارده از ستارگان زیباتر است. از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت: این برادرت یوسف است. من بر او سلام کردم و استغفار نمودم و او گفت مرحبا به پیغمبر صالح و برادر صالح و مبعوث در زمان صالح. سپس ملائکه بر من سلام کردند و از من درباره ی علی سوال کردند. گفتم: او در زمین خلیفه و جانشین من است.

سپس به آسمان چهارم صعود کردیم. در آسمان چهارم مردی را دیدم که به همه درس می داد. از جبرئیل پرسیدم این مرد کیست؟ گفت: این ادریس است که خداوند به مقام بلندی رفعتش داده. من به او سلام کردم، برایش طلب مغفرت نمودم او نیز جواب سلامم را داد و برایم طلب مغفرت نمود. در آسمان چهارم به هنگام گفتگو میان پیامبر و باری تعالی اناری به رسول ا... هدیه شد که پیامبر تا دست خود را جلو آورد انار را بگیرد، دستی انار را گرفت.

حدیث منزلت

پیامبر فرمودند: در شب معراج هنگامی که به آسمان چهارم وارد شدم دیدم که علی مشغول نماز خواندن است. تعجب کردم و از جبرئیل پرسیدم آیا علی از ما سبقت گرفته؟ جبرئیل گفت: نه این علی بن ابیطالب نیست بلکه ملکی است که خداوند او را به صورت علی خلق کرده چون ملائکه حدیث منزلت را شنیدند که در مقام و وصف حضرت علی (ع) است، مشتاق و شیفته ی مقام و صورتش شدند و برای همین خداوند ملکی را به صورت علی برای آنها خلق کرد.

وجه تسمیه ی قم

پیغمبر اکرم فرمودند: در آسمان چهارم قبه ای دیدم که از آن بهتر ندیده بودم .دارای چهار رکن و چهار در بود که آن را به استبرق سبز پوشانیده بودند. از جبرئیل پرسیدم این قبه چیست؟ گفت: این صورت شهری است که شیعیان تو و شیعیان وصی تو در آن جمع خواهند شد. بار دیگر نگریستم دیدم پیر مردی در آن نشسته. گفتم این کیست؟ گفت این شیطان است. در این زمین رحل اقامت انداخته تا مردم را از دوستی و ولایت علی منع نماید. سپس خود را بالای سر شیطان رساندم و ضربه ای به او زدم و به او گفتم: " قم" یعنی بلند شو و برو از این سرزمین، که تو را در دوستان ما راهی نیست و نصیبی از آنها نداری.

به ابلیس گفتا شه دین که قم          از این بقعه، ملعون تو میباش گم

به قم گفتن سید المرسلین             به قم گشت معروف این سرزمین

آسمان پنجم و ششم

سپس به آسمان پنجم صعود کردیم. در آنجا نیز فرشتگان بر من سلام کردند و بر من خشوع نمودند و در آنجا پیر مردی با عظمت دیدم. از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت: این پیغمبری است که امتش دوستش می داشتند، این هارون پسر عمران است. من سلامش کردم، جوابم را داد و برایم طلب مغفرت نمود.

در روایت سلمان فارسی، نقل شده که فرمود: در آسمان پنجم قمری از نور بود، پرسیدم از کیست؟ گفتند از جوان هاشمی علی بن ابیطالب(ع) است.

سپس به آسمان ششم صعود کردیم. در آسمان ششم مردی بلند بالا و گندمگون دیدم که اگر دو تا هم پیراهن روی هم می پوشید باز موی بدنش از آنها بیرون می آمد و شنیدم که می گفت: بنی اسرائیل گمان کردند که من محترمترین فرزند آدم نزد پروردگار هستم و حال آنکه این مرد گرامی تر از من است. از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت این برادر تو موسی بن عمران است. پس من به او سلام کردم و او نیز به من سلام کرد.

آسمان هفتم

در انتها به آسمان هفتم صعود کردیم، در آنجا مردی را دیدم که کنار بیت المعمور در جوار پروردگار عالم مقام گرفته بود. از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت پدرت ابراهیم است و اینجا محل تو و منزل پرهیزگاران از امت تو است. در آنجا  دریاهایی از نور و دریاهایی از ظلمت دیدم و حضرت ابراهیم به من فرمود: ای احمد به امت خود بگو درختان بسیاری در بهشت کاشت کنند زیرا که تربت بهشت پاکیزه است و زمین آن واسع. گفتم چگونه باید کاشت درخت نمود؟ گفت: با گفتن لا حول و لا قوه الا با ا... و عقیده داشتن و عمل کردن بدین کلمه ی توحید کاشت درختی است که میوه شیرین دهد.

پیامبر می فرماید: وقتی داخل بهشت شدم دیدم دو قصر بسیار بلند نزدیک هم و به یک شکل وجود دارد ولی یکی از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت سرخ است. از جبرئیل پرسیدم اینها از آن کیست؟ گفت: یکی از آن حسن (ع) و دیگری از آن حسین (ع) . گفتم چرا هر دو به یک رنگ نیستند؟ جبرئیل ساکت شد، گفتم: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: از تو حیا می کنم و قسمش دادم. سپس گفت: سبزی قصر حسن (ع) به آن دلیل است که او را به زهر شهید می کنند و رنگش سبز می شود و اما سرخی قصر حسین (ع) به آن دلیل است که او را می کشند و رنگش از خون سرخ می شود.

سپس جبرئیل و پیامبر هر دو گریستند.

هزینه ساخت بهشت

در روایتی معتبر امام صادق (ع) می فرمایند: پیامبر (ص) فرمودند: آن شب که به آسمان برده شدم داخل بهشت شدم، در آنجا فرشتگانی را دیدم که خشتی از طلا و خشتی از نقره بر هم می گذارند و گاه دست از کار می کشند. از آنان پرسیدم: چرا گاهی کار می کنید و گاهی دست از کار می کشید؟ گفتند تا هزینه به ما برسد. پرسیدم: هزینه شما چیست؟ گفتند: این سخن مومن در دنیا که:"سبحان ا...و الحمد ا... و لا اله الا ا...و ا... اکبر" پاک و منزه است خدا و تمام ستایش ها از آن اوست و خدایی جز ا... نیست و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود.

وصف بهشت و عظمت نعمت های آن

1- عظمت نعمت های بهشت:

خداوند تعالی فرموده است: «برای بندگان صالح خود چیزهایی مهیا کرده ام که نه چشمی دیده است و نه گوشی شنیده است و به ذهن هیچ بشری هم خطور نکرده است».

2- بهای بهشت:

امام صادق (ع) می فرمایند: «گفتن جمله ی "لا اله الا ا..." بهای بهشت است و بهشت را با آن می توان خرید».

3- بهشت بر چه کسانی حرام است:

پیامبر (ص) می فرمایند: جبرئیل به من اطلاع داد که بوی بهشت از فاصله ی هزار سال به مشام می رسد، لیکن فرزندی که عاق والدین شده باشد، کسی از خویشاوندان ببرد و کسی که تکبر ورزد یا فتنه انگیزد و منت گذار وجعظری باشد بوی بهشت را استشمام نمی کند. گفتم یا جبرئیل جعظری کیست؟ گفت: آنکه از دنیا سیر نمی شود.

خداوند متعال بهشت را از نور آفریده است و بهشت هشت باب دارد و هشت درجه.

بابی که پیامبران و صدیقان از آن وارد می شوند، بابی که شهیدان و خالصان وارد می شوند و پنج باب دیگر که شیعیان و دوستداران ما از آن وارد می شوند. باب دیگر مسلمانانی که در دلشان ذره ای دشمنی نسبت به خاندان ما نباشد.

هشت بهشت

بهشت اول: دارالسلام است، از یاقوت سرخ خلق شده است.

بهشت دوم: دار القرار.

بهشت سوم: دار الخلد.

بهشت چهارم: جنت الماوی.

بهشت پنجم: جنات عدن،از زبرجد خلق شده.

بهشت ششم: جنات نعیم، از زمرد خلق شده.

بهشت هفتم: جنات.

بهشت هشتم: فردوس، که از نور خلق شده.

درهای بهشت هر یک به فاصله شرق و غرب عالم است و بر هر دری نوشته است: "أنا لا أعذ به من قال لا اله الا ا... محمد رسول ا... علی ولی ا..."؛

نوشته های ابواب بهشت

بهشت هشت درب داشت که بر هر دری از آن چهار کلمه نوشته شده بود که هر کلمه آن از دنیا و آنچه در دنیاست، برای کسی که آنها را بداند و بدان عمل کند، بهتر است.

درب اول بهشت

بر درب اول نوشته بود: خدایی جز ا... نیست، محمد(ص) فرستاده خداست و علی (ع) هم دوست مخصوص او؛ برای هر چیزی راهی است و راه زندگی خوش در دنیا به چهار خصلت می باشد:

1- قناعت

2- سخن حق گفتن

3- ترک حسد

4- همنشینی با اهل خیر و اولیا الهی.

درب دوم بهشت

بر درب دوم نوشته شده بود: برای هر چیزی تدبیری است و تدبیر سرور و شادی در آخرت بر چهار خصلت می باشد:

1- دست نوازش و مهربانی بر سر یتیمان بکشد، و با خوش اخلاقی تا می تواند به آنها رسیدگی کند.

2- تعطف و مهربانی به زنان بی شوهر و بیوه و سعی در بر آوردن حوائج آنها.

3- تلاش برای بر آوردن حوائج مومنین.

4- دستگیری و رسیدگی به حال درماندگان و بیچارگان.

درب سوم بهشت

بر درب سوم نوشته شده بود: برای هر چیزی چاره ایست و چاره سالم ماندن در دنیا به چهار خصلت می باشد:

1- کم سخن بگوید.

2- کم بخوابد.

3- کم راه برود.

4- کم غذا بخورد.

درب چهارم بهشت

بر درب چهارم نوشته شده بود: هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید مهمان را اکرام کند، باید احترام به پدر و مادر بگذارد و با آنان مهربانی نماید، سخن خیر بگوید یا اینکه ساکت باشد.

درب پنجم

 بر درب پنجم نوشته بود: هر کس می خواهد به او ظلم و ستم نشود، به کسی ظلم و ستم نکند. اگر می خواهد کسی به او دشنام ندهد، به کسی دشنام ندهد. هر کس می خواهد که ذلیل و خوار نشود، کسی را ذلیل و خوار نکند. هر کس که می خواهد به دستگیره محکم الهی در دنیا و آخرت چنگ زند باید مرتب بگوید: "لا اله الا ا... محمد رسول ا... و علی ولی ا... "

درب ششم

بر درب ششم نوشته شد بود: هر کس می خواهد قبرش وسیع و جادار باشد، مسجد بسازد. اگر می خواهد که حیوانات زیر زمین مانند کرم، عقرب و مار، بدن او را نخورند پس در مساجد سکنی گزیند و مرتب به مساجد برود.

درب هفتم

بر درب هفتم نوشته شده بود: روشن شدن و سفید شدن قلب به نور ایمان در چهار خصلت می باشد:

1- عیادت از مریض.

2- رفتن به تشییع جنازه.

3- خریدن کفن و پوشاندن به مرده ها.

4- ادا کردن قرض کسانی که قدرت ادای قرض خود را ندارند.

درب هشتم

هر کس که می خواهد از هشت درب بهشت وارد شود باید به چهار خصلت چنگ زند:

1- سخاوت و جئانمردی.

2- خوش اخلاق باشد.

3- صدقه دادن.

4- بندگان خدا را اذیت نکند.

درخت سدره المنتهی:

پیامبر اکرم (ص) در ادامه فرمودند: آنگاه به درخت سدره المنتهی رسیدم که یک برگ آن امتی را در سایه خود جای میداد. وقتی به سدره المنتهی رسیدم عالمی را دیدم پر نور، چنان روشنایی داشت که چشم خیره می شد و هر چه نگاه کردم فرشتگان روحانی دیدم که به عبادت مشغول بودند. از جبرئیل پرسیدم اینان کیانند؟ گفت: این فرشتگان جز عبادت و فرمانبرداری کاری ندارند. وقتی به سدره المنتهی رسیدیم جبرئیل ایستاد و گفت: تو خود برو  چون هرگز از این حد نتوانسته ام بالا روم نه من و نه هیچ مخلوقی، تو خود باید بروی.

امام باقر (ع) می فرمایند: « همانا ارتفاع سدره المنتهی به اندازه ی صد سال روزهای دنیاست و برگی از آن همه اهل دنیا را می پوشاند. درختی است بالای آسمان هفتم و در طرف راست عرش الهی که علم هر ملکی بدانجا منتهی می شود».

از اینجا پیامبر(ص) باید تنها با مرکبی به نام رفرف بقیه ی سفر را طی کند. بقیه راهی که هیچ ملک و پیغمبر الهی به آنجا راه پیدا نکرده است حتی جبرئیل امین بزرگترین ملک الهی. به سمت ملا اعلی رفتم و دوازده حجاب را طی کردم که از حجابی تا حجاب دیگر پانصد سال راه بود.

خداوند در آنجا فرمود: «در قیامت لوای شفاعت را به دست تو میدهم که در حق دوستان و شیعیان علی (ع) شفاعت نمایی ».

بازگشت از مقام قرب الهی

این سفر دیگر رو به اتمام است و به پیامبر خطاب شد ای محمد باز گرد و آنچه برایت صورت گرفت را بر امت اسلام بازگو کن. حال لحظه ی جذاب و زیبای این سفر می خواهد تحقق پیدا کند اینکه به قول خودمان، خداحافظی چطور صورت گرفت؟ آیا پیامبر گفت: خداحافظ، و خداوند هم فرمود: خدا نگهدار؟! اگر این را بگوییم یک اشکال دارد و آن این است که به خداوند متعال نمی توان گفت خدا حافظ، چون او خود حافظ همه چیز است و این جمله در مورد ما انسانها صدق می کند. ولی در مورد خداوند متعال صدق نمی کند چون خدایی غیر او نیست تا حافظ او باشد. و در اینجا بود که ندایی از خداوند متعال آمد که ((یا علی)) و پیامبر هم فرمودند ((یا علی)) و با گفتن یا علی این خداحافظی صورت گرفت . سپس پیامبر را بر براق نشانده و این سفر را به خیر و خوبی به پایان رساندند.

سلام خداوند و جبرئیل بر خدیجه

پیامبر فرمود هنگامی که از معراج برگشتم و خواستم از حضرت جبرئیل جدا شوم گفتم یا جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت حاجتم این است که از طرف خداوند و از طرف من بر خدیجه سلام برسانی. پس چون پیامبر اسلام را به حضرت خدیجه (س)رسانیدند: حضرت خدیجه فرمود: "ان ا... هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام "؛

نخستین ملاقات پس از معراج

پیامبر فرمود چون به حجره ی ام هانی برگشتم هنوز شب باقی بود و اولین کسی که بر من وارد شد علی (ع) بود که سلام کرد و گفت خوب معراجی رفتی یا رسول الله و مبارک باشد این سیر برای تو.

پیامبر(ص)فرمودند: من تعجب کردم و گفتم یا علی از حال من چه دانستی؟ گفت: یا رسول ا... من بر تمام احوال دیشب شما واقف شدم و در تمام مراحل با شما همراه بودم پیامبر فرمود: با کدام دلیل می گویی که با من بودی؟ علی(ع) دست خود را به زیر عمامه اش برد و اناری را که در حجب غیبی برای پیامبر ظاهر شد و دستی غیبی آنرا ربود، بیرون آورد و گفت یا رسول الله این همان انار است. پیغمبر فرمود : "یا علی لحمک لحمی و دمک دمی و جسمک جسمی و روحک روحی "؛

چشم دل باز کن که جان بینی        آنچه نادیدنی است آن بینی

آنچه بینی دلت همان خواهد          آنچه خواهد دلت همان بینی

تا به جایی رسی که می نرسد        پای اوهام و پایه افکار

 

 

آگاهانه خوانده شود بالاتر می روی ،گرچه در ظاهر رکوع و سجود ها تکرار می شوند،ولی در حقیقت مانند کلنگی است که برای حفر چاه می زنند.کلنگ زدن در ظاهر تکراری است اما در واقع هر کلنگی که می زنید یک قدم به آب نزدیک تر می شوید،هرگامی که در نردبان بر میداریم یک قدم به آسمان نزدیک تر می شویم.

8- نماز معشوق انسان مومن

خوشا به حال کسانی که عبادت و نماز را معشوق خود بدانند . با عبادت معا نقه کنند و آن را با تمام وجود لمس کنند.

پیامبر اکرم (ص) نماز را نور چشم خود دانسته و می فرمایند:  برترین مردم کسی است که نسبت به عبادتش عشق بورزد و با آن معانقه کند و آن را دوست داشته باشد ،با قلب خودش و با جسدش با آن مباشرت و تماس داشته باشد و بوسیله آن شاد شود و از این که در دنیا چه چیزی بر او سخت می گذرد و یا آسان، باکی نداشته باشد.نماز عشق به خداوند است و باید عاشقانه خوانده شود ،اگر چنین شد، خستگی و کسالت در او راه ندارد. قرآن کریم نماز را بزرگ و با عظمت می شمارد،لکن می فرماید:« این عبادت بزرگ خداوند برای خاشعین یعنی مومنان اهل خضوع و خشوع گوارا است و دیگران که این خصوصیت را ندارند اظهار ملال و خستگی می نمایند. »

9- نماز آیین آسمانی ،پرچم اسلام ونشانه ایمان

نماز برای مسلمانان همچون شناسنامه ای است که ریشه تمامی تعلقاتش ، وابستگی هایش،شرف و حیثیت و اصالتش و تمامی آنچه به او و مسلمانی اش معنا می بخشد در آن ثبت و ضبط گردیده و چونان پرچمی است در دست سپاه آدمی که با کمک آن،همواره دشمن وجودش را در برابر دیده، و می داند که با که و برای چه می جنگد و روی به کدامین سو می نهد.

10- نماز سرود توحید ویکتا پرستی و خلوتگه انسان به خدا

نماز سرود توحید و یکتاپرستی و سرود فضیلت و پاکی است که باید فکر و روح ما را در برابر عوامل شرک زا و آلوده کننده ای که در زندگی روزمره با آنها سر وکار داریم پاک و یکتاپرست نگه دارد. این آلودگی ها روح را تیره می کند و ما را از راه راست و یکتا پرستی منحرف می سازد لذا باید در شبانه روز لحظاتی را با ذکر نام او و به یاد او سپری نموده و سرود یکتا پرستی نجوا نماییم.

نماز خلوتگه انس و الفت انسان با خداوند مهربان و رحیم است. امامحسن مجتبی(ع) می فرمایند:    « ای آدمیزاد،که پروردگارت با تو به خلوت نشسته ،چه کسی مثل توست؟ هذگاه بخواهی بر او در آیی، وضو می سازی و در برابرش می ایستی. او میان تو و خودش حجابی قرار نداده است تا از غمها و تنگدستی هایت به پیشگاه او شکوه ببری و نیازهایت را از او بخواهی و در کارهایت از او مدد جوئی »

11- نماز هدیه و عطیه الهی

امام رضا (ع) فرمودند:   نماز عطیه و احسانی است از طرف خداوند برای بنده که از راه رحمت و عنایتش بخشیده است.

12- نماز معیار قبولی اعمال

امام محمد باقر (ع) می فرمایند:

« نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است. پس اگر نماز پذیرفته شد،اعمال دیگر نیز پذیرفته می شودو چنانچه نماز رد شد بقیه اعمال هم قبول نمی شود.»

فصل دوم  چرا باید نماز بخوانیم؟

در این فصل به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که چرا باید نماز بخوانیم ؟ معمولا انسان در چرایی هر کاری به دنبال این است که بداند آن کار چه منافع و سودی برایش دارد،اگر انجام ندهد په خسارت و زیان هایی نصیب  او می شود.

حقیقتا انسان باید غافل و جاهل باشد یا از رحمت و مغفرت الهی به دور باشد که نماز را سبک بشمارد.و اما مکافات کسی که در نماز سستی کند چیست؟

رسول خدا (ص) فرمودند:

الف ) در زندگانی:

1- برکت از کسب و مالش می رود.

2- برکت از عمرش برداشته می شود.

3- نور صورت و سیمای صالحان از صورتش برطرف می شود.

4-دعایش بی اثر مانده و از دعای نیکان نیز بهره و نصیبی نمی برد.

5- اعمال نیکش مقبول درگاه حق قرار نمی گیرد و نتیجه نمی دهد.

6- خیرات و صدقاتش قبول پیشگاه حق نخواهد بود.

ب) در حال احتضار:

1- گرسنه می میرد ،گرچه در میان ناز و نعمت باشد و اطعمه لذیذ  در حلقش بریزند.

2- تشنه می میرد،گرچه آب او را احاطه کرده باشد.

3- خوارو ذلیل می میرد و سکوت مرگ بر او بسیار دشوار می گردد،هر چند نزد مردم عزیز باشد.

ج) در قبر:

1- قبرش تاریک است و تا قیامت معذب خواهد بود.

2- دچار فشار قبر و تشنگی می شود.

3- دری از جهنم برای عذاب دائمی به رویش گشوده می شود.

د) در قیامت:

1- از قبر مانند حیوانات بیرون شده و به صورت انسان محشور نمی شود.

2- حیاتش دشوار و به عذاب دردناک طولانی دچار می شود.

3- خداوند بر او  به نظر لطف نمی نگرد و در مقابل دیدگان مردم به جهنم داخل می شود.

نماز به عنوان مهمترین واجب الهی دارای آثار و برکات فراوان مادی و معنوی ،اخروی و دنیوی است که ما با بهره گیری از این آثار و توجیه و تبیین آنها به پاسخ چرایی نماز خواهیم رسید.

1- نماز اولین واجب بعد از ایمان به توحید و معاد

پس از تحکیم پایه های اعتقادی نخستین گام عملی ،در حوزه شریعت بسوی نماز برداشته می شود. به دلیل اهمیت اقامه نماز به عنوان اولین واجب الهی ،مسلمانان به محض کسب قدرت و تاسیس حکومت اسلامی اولین کارشان اقامه نماز است. پیامبر خدا (ص) به محض ورود به مدینه اولین برنامه اش ساختن مسجد بود .

2- نماز مایه آرامش دل ها و پاسخ به نیاز معنا خواهی انسان

یکی از آثار نماز ،آسایش و آرامش روح و قلب مومن و عاری شدن دل او از هر گونه دغدغه و نگرانی است. بدون شک انسان ، برای گریز از توحش و راهیابی به زندگی انسانی و حیات طیبه و متخلق شدن به اخلاق کریمه و رهایی از یاس ، اضطراب و افسردگی به یک عامل مهارکننده نیازمند است که روح او را در کنترل و تسخیر خود قرار دهد و پرهیز از انحراف و جنایت را بر او الزام و روح متعادل ، و نوع دوستی ،عاطفه و محبت را بر وی الهام بخشد و به هنگامی که پژمرده و افسرده می گردد او را طراوت بخشد.

در دنیای مدرن و پیشرفته ،گر چه انسان بر ابزار و تکنولوژی پیشرفته مسلط گشته و زمین و زمان و حتی بعضی از سیارات آسمانی را به تسخیر خود در آورده است،ولی تنها مشکلی که از حل آن عاجز بوده مشکل آرامش روحی و روانی است.

نماز درمانی و نیایش درمانی

نماز درمانی یا نیایش درمانی سابقه ی دیرینه ای در تاریخ انسان دارد.

موبدان در زمان اوستا،با پرهیز از گناه و نیز انجام دعا و برپایی مراسم دینی، به درمان بیماری ها به خصوص بیماری های عاطفی و روانی خویش می پرداختند. در زمان ساسانیان نیز طبابت در دو نوع جسمانی و روحانی رواج داشته است و پزشکان روحانی با ادای جملات مقدس و نیکو به طبابت می پرداختند و بر پزشکان جسمانی ترجیح داده می شدند.در ایران باستان نیز روان درمانی با استفاده از دعا و ذکر خاص زمان خود صورت می گرفت که آن را « کلام خدایی» می گفتند. امروزه بسیاری از روان شناسان و روانپزشکان دریافته اند دعا،نماز و داشتن ایمان محکم به دین،نگرانی ،تشویش ،یاس ،ترس و اضطراب را که موجب بیشتر بیمارها است،برطرف می سازد.

3- پاسخ به ندای فطرت

از مطالعه زندگی پیشینیان معلوم است که در هر زمانی و در هر جایی که بشری وجود داشته است نیایش و پرستش هم وجود داشته است.منتهی نوع پرستش و چیزهایی که پرستیده می شده،غلط بوده است،خورشید پرستی ،ماه پرستی،شاه پرستی ،پول و شهرت پرستی و... دلیل بر فطری بودن پرستش می باشند.

4- نماز وسیله راه یابی

بشر راهی دراز و دشوار در پیش دارد،راهی که با انتخاب آزادانه او را به سعادت و رستگاری یا شقاوت و بدبختی سوق خواهد داد.در کنار صراط مستقیم کوره راهها و راه های انحرافی و جاده های خطرناکی به وفور در مسیر اصلی قرار می گیرند و گاه آن قدر فریبنده و دل انگیز هستند که مسافر در تشخیص راه اصلی دچار تردید و اشتباه می شود.

5- نماز کلید خوشبختی ،سعادت و رستگاری

چه افراد و جماعاتی که با شناختن قدر و جایگاه ذکر و خشوع و انابه که نماز مظهر کامل آن است. و همراه کردن کار و ابتکار دنیایی با آن، به قله های تعالی و کمال رسیدند و چه بی خبران و کوته نظرانی که با غفلت از این راز بزرگ هستی،خود را از سعادت کامل محروم ساختند و چه در تلاش و کار مادی و چه در صورت بیکارگی و تنبلی،هرجا به گونه ای خود را در منجلاب های محرومیت و ناکامی غرق ساختند.انسان هایی که تلاش و مجاهدت در عرصه زندگی بشری را با یاد خدا وانس با او و عشق به او همراه می سازند،خوشبختی در معنای حقیقی آن را در می یابند و آن را برای جسم و جان خود فراهم می کنند.

6- نماز زداینده خود بینی و تکبر

امام علی (ع): فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار؟ او که آغازش نطفه ای بی مقدار بوده است و پایانش مرداری بدبو خواهد بود.نه روزی خود را دادن می تواند و نه قادر است به باز راندن مرگش.

7- نماز برگترین عامل تربیت

گرچه نماز یک ارتباط روحی و معنوی است و هدف از آن یاد خداست، اما اسلام خواسته، این روح در قالب یک سلسله برنامه های تربیتی پیاده شود.لذاشرایط زیادی رابرای آن قرار داده است،که عبارتند از شرایط صحیح بودن نماز،شرایط قبولی و شرایط کمال. اما اسلام عبادت را در این لباس قرار داده تا به مسلمین درس نظافت و پاکیزگی ،استقلال و مراعات حقوق دیگران بدهد.              دقت در این شرایط به خوبی می رساند که هر یک از آنها نقش موثری در تربیت انسان دارد.

با گذشت زمان،آثار و رمز های برنامه ها و توجیه های تربیتی اسلام و به ویژه آثار تربیتی نماز، بیش از پیش به اثبات می رسد. نماز می تواند به عنوان یک عامل تربیتی جامع و کامل در پیشبرد اهداف تربیتی فرد در جامعه و نیز یافتن هویت اسلامی و اجتماعی فرد، موثر و قابل ملاحظه باشد.

8- نماز بازدارنده انسان از گناه و محو کننده گناهان

نماز گزار واقعی دروغ نمی گوید،غیبت نمی کند،حقوق مردم را پایمال نمی کند،به مال ناموس مردم خیانت نمی کند. از ارتکاب به اعمال زشت و شنیع خودداری می کند،دامن خود را از هرگونه آلودگی پاک نگه داشته،از نفاق و دورویی پرهیز می نماید.حامی مردم و یاور مستضعفان است،غذای آلوده و شبهناک تناول نمی کند، لباس و مکانش پاک و حلال است.                                     نماز گزار واقعی به خاطر روح قدسی اش از ارتکاب به آلودگی شرم دارد.

9- نماز برطرف کننده مشکلات و سختی ها

نماز اهرم استعانت در غم و مشکلات و یاور انسان در سختی ها است، خداوند کریم می فرمایند: برای رفع مشکلات و سختی ها از صبر و نماز کمک بگیرید و بر آن ها پیروز شوید.               در تفسیر کشف الاسرار از حذیفه  نقل است که می گوید: « هرگاه برای رسول خدا (ص) کاری سخت پیش می آمد آن حضرت مشغول نماز می شد و آن کار بر.ی آسان می گشت. »

10- نماز کلید بهشت و دوری از آتش جهنم است

نماز نه تنها در دنیا شفیق و همدم و حلال مشکلات مادی و معنوی و برطرف کننده دلهره،ترس و اضطراب انسان است،بلکه در عالم برزخ و قبر قیامت نیز بهترین دوست ،همراه و مونس او         می باشد. اگر ما از نمازگزاران خاشع بوده،نمازمان « تنهی عن الفحشاء و المنکر » و ازاله کننده چهره زشت گناه و معصیت از زندگی فردی و اجتماعی بوده است.

فصل سوم  چگونه نماز بخوانیم؟

غیر از شکل ظاهری عبادات،بخصوص نماز که در چگونگی آن سخن خواهیم گفت محتوی عبادت را نیز باید از دید اولیای دین شناخت و به کار بست.

طبق آیات و روایات بهترین و زیباترین حالات نماز باید دارای شرایط و ویژگی های باشد که در پاسخ به چگونگی برگزاری و اقامه نماز طبق محور های ذیل به آنها خواهیم پرداخت.

الف) نماز باید با حضور قلب باشد

هرچیزی جسمی دارد و روحی،روح نماز در حضور قلب است و نماز بی توجه و حضور قلب یک سری الفاظ و حرکاتی است که انجام می گیرد.حضور قلب یعنی فارغ شدن دل از غیر آنچه به آن مشغول است و در آ« سخن دارد،تا آنکه بداند چه می کند،چه می گوید،چه می خواهد ،معنی حرکات و افعالش چیست،رو به چه کسی ایستاده،قبله اش کجاست،چرا نماز می خواند و در برابر چه خدای عظیمی به نیایش،پرستش و حمد و ثنا ایستاده است.

برای داشتن حضور قلب باید همواره نماز را اول وقت بخوانیم و مکان نماز خالی از اشیایی باشد که موجب سلب توجه گردد.همچنین نماز حتی الامکان در مساجد خوانده شود و پیش از نماز ، زمینه های روحی توجه به معبود را در خود فراهم سازیم.قوه خیالمان به یاد خدا باشد و معانی عبارات نماز را بدانیم و در آن ها تدبر کنیم.

ب) نماز باید خالصانه باشد.

قرآن کریم : هیچ دستوری برای مردم نیامده است مگر آمکه امر به اخلاص در آن شده است.بنابراین نیت خالص در نماز بهترین رکن آن است. ارزش هر کاری به نیت و انگیزه آن بستگی دارد و در همه عبادت ها و خصوصا نماز نیت، جایگاه ویژه ای دارد.نیت خالص آن است که انسان فقط برای خدا کار کند و در عمق جان هدفش رضای او باشد و از مردم انتظار پاداش نداشته باشد. نانی که اهل بیت رسول خدا (ص) در چند شب پی در پی هنگام افطار به یتیم و فقیر دادند ارزش مادی زیادی نداشت،اما چون خالصانه بود، خداوند  بخاطر آن یک سوره نازل کرد. ( سوره انسان )

ج) نماز باید خاشعانه و خاضعانه باشد.

خشوع آن است که نمازگزار بی آنکه فکرش به جای دیگری برود تمام اندیشه و همش نماز باشد و همه حواس خود را متوجه خداوند بی نیاز سازد.به نحوی که جز معبود در دلش وارد نشود. بعبارت دیگر خشوع، آن توجه قلبی به پروردگار و داشتن حالتی است که مناسب با عظمت خداوند است. پرستش خداوند باید همراه با قلبی سرشار از احساس عظمت خدا و کوچکی و نیاز در مقابل او باشد.

د) نماز باید آگاهانه باشد

عبادت زمانی ارزش دارد که سطحی نباشد بلکه همراه با شناخت رهبر آسمانی و ولایت باشد. در طول تاریخ افرادی بودند که بدون شناخت رهبر و ولایت به بیراهه رفتند. به عنوان مثال در صدر اسلام حضرت علی (ع) گرفتار یک عده نماز خوان خشک مقدس بود که در تاریخ بنام مارقین و خوارج معروفند.کسانی که به خاطر سجده های طولانی پیشانی آنها پینه بسته بود. اما در مقابل امام علی (ع) قیام کرده بودند و بر ایشان شمشیر کشیدند.در روایات داریرم که وقتی امام زمان (عج) ظهور کنند گروهی از مساجد بر علیه او قیام می نمایند.حتی کسانی که برای جنگ با امام حسین (ع) به کربلا آمده بودند نماز می خواندند و در نماز جماعت مشارکت می کردند.آری عبادتی که همراه با جهالت باشد،کشتن عابدترین مردم  را در محراب ، بزرگترین عبادت می دانند و با قصد و قربت در ماه رمضان جهت کشتن امام (ع) می روند.

ه) تصور آخرین نماز

اجل انسان برای خود او و برای هیچ کس دیگر غیر از خدا مشخص نیست و نمی داند کی ، کجا و چگونه می میرد. حال اگر انسان همیشه در انتظار مرگ باشد و چنگال مرگ را بر سر خود ببیند قطعا نماز و عبادات او شکل و محتوای بهتری  خواهد داشت و قطعا از گناهان و معاصی ریز و درشت اجتناب خئاهد نمود.

حال اگر انسان در حال نماز احساس کند این آخرین نماز اوست و در واقع این وداع او می باشد چه حالتی به او دست می دهد؟ و نماز را چگونه بجای می آورد؟ به همین خاطر گفته اند: انسان باید با تصور این که آخرین نماز اوست ، بخواند.   

 

 

ت.  مکاتب مختلف مدیریت بر اساس شناخت وتصویری که از انسان دارند چارچوب نظام مدیریتی خود را بنا نهاده اند بنا براین بدون شناخت انسان نمی توان برای هدایت وراهنمایی او برنامه ریزی کرد و واقعیت امر این است که هنوز انسان به وسیله علم وعلماء شناخته نشده است زیرا انسان بزرگتر وپیچیده تر از آن است که در آزمایشگاهها ویا با چند نظریه بتوان شناخت.

قرآن در توصیف انسان به بیان صفات متعدد و متعارض او پرداخته است و با تشریح ویژگی های بعد خاکی و بعد الهی و ضرورت ترکیب این دو بعد را تبیین نموده است.

جایگاه انسان در نظام خلقت

انسان جوانترین مخلوق خداوند بر روی زمین است و طبق اظهار نظر برخی از دانشمندان عمر زمین حدود 14 میلیارد سال وعمر انسان حدود یک میلیون سال است. و قرآن کریم در رابطه با همین موضوع می فرماید: 

((جهان هستی به خاطر انسان خلق شده است )) واین موضوع بیان عظمت و جایگاه رفیع انسان در مجموعه نظام هستی است.

انسان در نگاه مدیریت اسلامی

مدیر اسلامی باید انسان را از زاویه قرآن واز زبان وحی بشناسد وبرای هدایت وپرورش او و استفاده از مهارتها وقابلیت های بی همتای او بهره جوید ومدیر اسلامی باید برای کشف وآشکار شدن تواناییهای انسان بر نامه ریزی کند. پیامبر اکرم(ص) در مورد نگاه یک مدیر به یک انسان به معاذ می فر مایند: ((ای معاذ برای مردم آسان بگیر و بر آنها سخت مگیر آنان را بشارت ده و باعث رنج آنان مشو و در نماز رعایت حال ضعفا را بنما.))      

فصل پنجم

اهمیت کار وتولید در مدیریت اسلامی

اهمیت و منزلت کار در هر جامعه ای متاثر از فرهنگ حاکم و باورهای دینی و سیاسی آن جامعه می باشد. بر اساس تعالیم آسمانی , عزت, سربلندی, شادابی وطراوت  هر جامعه ای در گروی کار وتلاش سودمند است و از کار به عنوان جوهر حقیقت زندگی و نیروی محرکه ی آن یاد شده است. پیغمبر اکرم(ص) در مورد اهمیت کار می فر مایند: (( کسی که برای تامین نیاز های زندگی خود و خانواده اش تلاش کند همانند جهاد گری است که در راه خدا پیکار کرده باشد. )) ودر تجلیل از مقام کارگر نیز می فرمایند:((این دستی است که هرگز آتش آن را لمس نخواهد کرد و این دستی است که خدا ورسول او آن را دوست دارند.))

امام علی در مذمت تن پروری وبی کاری فرموده اند (( از زیاده روی وبیکاری بپرهید زیرا این دو کلید بدی و بدبختی است آدم تنبل وبی تفاوت کار خود را انجام نمی دهد و آدم زیاده طلب به حق خود قانع نمی شود. ))

مناسب ترین بستر رشد وتعالی وسلامت هر جامعه ای حرکت بر اساس سه عنصر تلاش , تفکر وتوکل است و هر کشوری که درصدد حفظ استقلال همه جانبه ی خود است راهی جز افزایش تولید وقطع وابستگی از کشورهای سلطه گر را ندارد بنابراین مدیران باید با اتخاذ سیاست ها وتدابیری شایسته زمینه ی تولیدات بهتر وبرتر تلاش نمایند که محصولات آنان قابل در بازارهای جهانی باشد .

تولیدات جامعه

عنصر تولید به ساخت وساز محصولات وفرآورده های مادی واقتصادی محدود نمیشود بلکه جامعه مولد وپویا جامعه ای است که بتواند محصولات خود را به اشکال مختلف مادی فرهنگی علمی ومعنوی به بازار ارائه نماید.

به طور مشخص هویت ومنزلت یک ملت متاثر از تولیدات علمی صنعتی فرهنگی و معنوی میباشد .بنابراین مدیران در کنار اهتمام ورزیدن به تولیدات مادی از تولیدات فرهنگی نیز غافل نبوده ونسبت به چنین فراورده هایی نیز نهایت تلاش را مبذول میدارند وباور دارند که تامین تغذیه ی فرهنگی ومعنوی کارکنان کمتر از ابعاد علمی و صنعتی نیست.

مهاجرت مغزها

امروزه پدیده مهاجرت نخبگان از کشورهای توسعه یافته به کشورهای توسعه نیافته در حال گسترش است ونیروی انسانی ماهر ومتخصص مهمترین عامل رشد و توسعه محسوب میگردد در حالیکه کشورهای فقیر از کمبود چنین منابع ارزشمندی رنج می برند.

مهار این پدیده درگروی ایجاد مناسب برای کار و زندگی می باشد.دولت مردان باید با تدابیر لازم نخبگان خود را تقدیر نمایند وبا تقویت هویت ملی فرهنگی اقتصادی سیاسی دینی وارتقاء منزلت اجتماعی زمینه ی دلبستگی وتعلق پذیری بیشترآانان را فراهم کنند وبه طور مشخص هیچ جامعه ای بدون استفاده ی بهینه از منابع انسانی ماهر ومتخصص راه به جایی نخواهد برد.

فصل ششم

مروری بر مکاتب عمده مدیریت

در مقدمه می توان گفت مکاتب بشری برای اداره جامعه مبادرت به ارائه طرح و خط مشی های خاصی نموده اند. مدیریت های حاکم برجهان شرق وغرب به طور عمده متاثر از مکاتب فلسفی ومدیریتی آنها میباشد.

سلسه مراتب نیاز ها از دیدگاه ابراهام مازلو

مازلو نیازهای انسان را در پنج دسته به شرح زیر طبقه بندی کرده است:

1-نیاز های فیز یولوژی: مهمترین نیازهای فیزیولوژی عبارت است از:آب,  غذا,  هوا وپوشاک می باشد که به عقیده مازلو تا زمانی که به نیازهای اولیه انسان پاسخ داده نشود امیدی به رشد وکمال او وجود ندارد.

2-نیازهای ایمنی: وقتی انسان احساس امنیت وآرامش داشته باشد به آینده امید وار می شود و برای تحقق خواسته های فردی وسازمانی تلاش خواهد کرد ولی وقتی نگران امنیت خود در ابعاد اجتماعی , سیاسی واقتصادی و فر هنگی باشد نمی تواند از مجموعه استعدادها و توانایی های خود به نحو شایسته و مطلوبی استفاده کند وهمواره در حال اضطراب ودغدغه موجودیت نسبت به(( خود )) است.

3-نیازهای اجتماعی : انسانی که برخوردار از محبت دیگران است احساس تنهایی ونومیدی نخواهد کرد و خود را مورد حمایت دیگران خواهد دید وهمین امر او را به آینده خوشبین می کند و به او نشاط ودلگرمی می بخشد.

4-نیاز های مربوط به عزت نفس: خود باوری وخود یابی و قبول خود از مهمترین عوامل رشد محسوب می شود و لذا اعتماد به نفس انسان را در مقابله با بحران ها کمک می کند واز شتاب زدگی و خود باختگی حفظ مینماید اعتقاد به توانمندی خود انسان را از تزلزل وپوچی گرایی محافظت میکند وزمینه را برای رشد واعتلای  همه جانبه فراهم می نماید.

5-نیاز های مربوط به تحقق خویشتن یا خود شکوفایی: تحقق خویشتن از دیدگاه افراد مختلف متفاوت است ولی رضایت رز خود وزندگی و داشتن تصویر موفقی از خود از نشانه های آن به حساب می آید.

نظریه X و Y

پروفسر مک گریگور دو نگرش در باره انسان و چگونگی به شکل گرفتن آن مطرح نموده اند که با توجه به اهمیت آن به طور مختصر شرح داده می شود.

نظریه X

مروضات نظریه X مبتنی بر نظریه های کلاسیک  مدیریت است که مهم ترین مفروضات تئوری X به شرح زیر است :

1-انسان معمولی به طور طبیعی از کار بیزار است و حتی المقدور از کار کردن اجتناب می نماید .

2-چون انسان معمولی از کار بیزاری می جوید باید تحت نظارت وکنترل قرار گیرد وبرای پیشبرد اهداف سازمانی به کار کردن تهدید شود.

3-انسان معمولی تمایل اندکی به قبول مسئولیت دارد و ترجیح می دهد که هدایت و رهبری شود تا این که خود رهبر باشد.

4-انسان معمولی خلاقیت اندکی دارد و بلند پرواز نیست وبه طور منحصردر پی نیازهای اولیه خود است.

نظریهy

مفروضات این نظری به طور غالب مبتنی بر نگرش مکتب روابط انسانی ((نئوکلاسیک)) است.

مهمترین دیدگاه ها و مفروضات این نظریه عبارت است از:

1-کار جسمی وفکری در صورتی که همانند بازی وتفریح ارضا ءکننده باشد طبیعی جلوه میکند

2-در صورتی که انسان نسبت به اهداف سازمانی متعهد باشد دارای انگیزه کافی برای کار کردن خو اهد بود و خود به کنترل وهدایت کارهای خویش خواهد پرداخت

3-تعهد به هدف های سازمان تابع پاداش هایی است که در مقابل خدمت انتظار دارد

4-انسان معمولی تحت شرایط مساعد نه تنها از قبول مسئولیت گریزان نیست بلکه در جستجوی آن است

5-ابتکار خلاقیت و سازندگی در انحصار عده ی معدودی نیست بلکه بسیاری از افراد بطوربالقوه از توانایی های فراوانی برخوردارند

مکتب مدیریت کلاسیک

تیلور که پدر علم مدیریت شهرت یافته است با انجام جستجو های زیاد چار چوب نظری مدیریت علمی را طراحی نمود

مدیریت علمی کلاسیک در پی تامین حد اکثر رضایت وخشنودی برای کار فرما است او معتقد است که رضایت باید با رضایت مندی کار گران و کارمندان توام باشد و به کمک اصول علمی میتوان فعالیت های تولیدی را به نظم اورد و موجب افزایش کار آیی شد .

بر اساس دیدگاه های این مکتب انسان موجودی اقتصادی ومادی است که علاقمند به درآمد بیشتر است وکسب درآمد بهترین انگیزه کارآیی محسوب می گردد. 

مبانی علمی مکتب کلاسیک

1-تاکید بر رعایت سلسله مراتب واطاعت از قانون

2-تاکید بر نظارت وارزشیابی در فرآیند تولید

3-تاکید بر روابط رسمی در بین افراد

4-تاکید بر نظام تنبیه وتشویق در راستای تولید

5-مرتب نمودن پاداش با میزان کار وتولید

6-انتخاب کارکنان بر اساس ضوابط علمی

7-آموزش کارکنان در حین خدمت

8-تقسیم منطقی کار ومسئولیت بین کارکنان ومدیران

9-انجام کارها بر اساس روش علمی

انتقادهای وارده به نظریه کلاسیک

1-    به روابط غیر رسمی کار کنان در سازمان اهمیت داده نمی شود

2-    تاکید بیش از حد بر انگیزه های اقتصادی دارد و از نیازهای روانی واجتماعی کارکنان غافل است

3-    تاکید بیش از حد بر اهمیت سلسله مراتب و روابط رسمی دارد

4-    انسان جزئی از ماشین محسوب می گردد

مکتب مدیریت نئو کلاسیک

از نظر این مکتب سازمان یک سیستم اجتماعی است و برقراری تفاهم و صمیمیت بین اعضاء بهره وری سازمان کمک می کند. به عقیده پارکر فالت هدف عمده مدیریت بایستی دست یافتن به وحدت و یکپارچگی باشد که در این مکتب وجود دارد

مبانی فکری مکتب نئوکلاسیک

1-    توجه به ارزشهای شخصی

2-    توجه به تفاوتهای فردی بین انسانها

3-    توجه به ارزش ها, هنجارها, استانداردها وانتظارات گروه ها

4-    ارزش دادن به رهبری غیررسمی و توجه به عواطف واحساسات افراد در سازمانهای غیر رسمی

5-    توجه به انگیزه های روحی- روانی کارکنان

6-    توجه به اهمیت ارتباط بین طبقات مختلف سازمان

انتقاد های وارده بر مکتب نئوکلاسیک 

از انتقاد های وارده بر این مکتب توجه بیش از حد به روابط انسانی وایجاد فضای دوستی و صمیمیت است. منتقدین این مکتب معتقدند که تاکید بیش از حد بر روابط انسانی ممکن است منجر به انحراف سازمان از هدفهای سازمانی و تسلیم شدن در برابر خواسته های کار کنان باشد.

تئوری سیستم

تئوری سیستم سازمان راموجودی متغییر وپویا می داند که همواره برای رشد وکمال خود باید نسبت به شرایط زمانی ومکانی معرفت پیدا کند وبا نوسازی و اصلاح خود در صدد پاسخگویی به نیاز های متنوع و متکثر کارکنان و جامعه باشد.

تعریف سیستم

برای سیستم تعاریف گوناگونی می توان ذکر کرد که تعریف جامع آن به شرح زیر است :(( سیستم عبارت است از منظومه ای از عناصر واجزاء مرتبط به هم که برای تحقق هدف واحدی در حال کنش وواکنش متقایل می باشند. ))

طبقه بندی سیستم ها

به نظر ارنست دیل سیستم ها به دو دسته تقسیم شده اند:

1-سیستم بسته: عبارت است از مجموعه عناصر به هم پیوسته که با محیط خارج ارتباط ندارند و هیچ گونه داده ای را از بیرون نمی گیرند.

2-سیستم باز: عبارت است از مجموعه ی منظمی که برای ادامه حیات خود با محیط خارج در ارتباط است

مشخصات عمومی سیستم های باز

1-    وارد کردن مواد و انرژی داده ها

2-    تغییر شکل مواد وانرژی: سیستم باز انرژی دریافت کرده از محیط را تحت شرایط خاصی مورد تغییر وتبدیل قرار می دهد.

3-    ستاده((تولید یا خدمت)): مواد تغییر شکل داده شده به صورت کالا , خدمت و یا تغییر نگرش ورفتار به محیط صادر می شود.

4-    گردش رویدادها: مبادله انرژی به صورت یک گردش تکراری ادامه می یابد.

5-    آنتروپی منفی:آنتروپی موجب خرابی اختلال نظم و بالاخره سبب نابودی سیستم میشود آنتروپی منفی فرآیندی است که از طریق انرژی مورد نیاز از نابودی و اضمحلال کامل سیستم جلوگیری می کند و شرایط را برای حیات وبقاء آن مهیا می نماید. 

6-    باز خور منفی: به ساده ترین داده های اطلاعاتی که به نحوی سیستم را از انحراف مطلع نمایند باز خور منفی گفته می شود.

7-    تعادل پویا: جریان مدام ورود انرژی از محیط خارج و صدور محصولات از سیستم به محیط اطراف, ضریب مبادله انرژی را تعدیل کرده و شرایط را برای بقاء آن هموار می نماید.

8-    ایجاد تخصص ومتمایز سازی

9-    همپایانی:منظور از هم پایانی این است که سیستم باز می تواند از راه های متفاوت اولیه به هدف یا وضعیت نهایی مشابه برسد.

10-    هم نیرو زایی: اصطلاح هم نیروزایی بر تشریک مساعی و ارتباط اجزاء یک سیستم برای ارائه خدمات و تولید بیشتر و بهتر تاکید دارد.

11-    مرزهای سیستم: در حالی که مرز های یک سیستم بسته مشخص و ثابت هستند مرز های سیستم باز از قابلیت انعطاف وتغییر دائمی بر خور دار می باشند.

اجزاء سیستم اجتماعی(سازمان)

بر اساس نظریه سیستمی سازمان به صورت مجموعه منسجمی است که دارای اجزاء زیر می باشد:

1-    انسان هایی که دارای انگیزه ها عقاید و تمایلات مختلف میباشند

2-    روابط رسمی وسازمانی بین افراد

3-    روابط غیر رسمی میان افراد سازمان

4-    وسایل تجهیزات ومنابع مادی

5-    شرایط فیزیکی وفرهنگی محیط کار

تئوری اقتضاء

اندیشه اصلی نظریه اقتضاء بر این محور است که به طور اساسی ایده بهترین ساختار و مطلوب ترین روش ها و دستور العمل ها و در هر شرایطی اثر بخش و موفیت آمیز نمی باشند. بر اساس این نظریه نتایج متفاوت مربوط به موقعییت و شرایط متفاوت است .

تئوریZ

بر اساس این نظریه مدیران رفتار پدرانه ای با کار کنان موسسه دارند و همه تلاش خود را در تقویت احساس تعلق ومسئولیت جمعی و ایجاد هم بستگی بین سازمان وکار کنان به کار می گیرند وبا حمایت از آنان و مشارکت دادن کار کنان در نظام تصمیم گیری از نظارت و کنترل نزدیک پرهیز,  و اعضاء سازمان را همانند یک خانواده می نگرند. از مهمترین ویژگی های این تئوری میتوان به استخدام مادام العمر مسئولیت جمعی, تصمیم گیری بر اساس رضایت و توافق طرفین ارزشیابی و ترفیع بطئی کنترل غیررسمی وتوجه به تمام جنبه های زندگی کار کنان اشاره نمود.

به طور کلی سازمان های اجتماعی ترکیبی از انسان, تجهیزات وروش ها ومقررات      

می باشند.

فصل هفتم

رابطه دین و علم و نقش هر یک نسبت به دیگری

علم ودین دو پدیده ای هستند که یکی از طریق الهام و وحی و دیگری از راه تجربه وتعقل به دست بشر رسیده است.

عده ای دین وعلم را دو پدیده مجزا وجدای از هم دانسته اند که دارای عرصه ودامنه مستقل می باشند. عده ای دیگر علم و دین را دو بازوی ودو یار همراه دانسته که همسویی آن دو باعث رحمت و سعادت و جدایی آنان باعث انحراف از ساحل نجات می گردد.

دلیل این که اوپائیان دین وعلم را جدا از هم می دانند این است که در دوره رنسانس اروپائیان خاطرات حاکمیت کلیسا را از یاد نبرده اند ویکی از علل دین گریزی ودین ستیزی جوامع اروپایی و غربی به خاطر عملکرد خشن و غیر انعطاف دین مداران در قرون وسطا بود.

از نظر قرآن کریم علم نه تنها ستیزی با دین ندارد بلکه ابزار شناخت دین است. و امام علی(ع) نشانه انسان دیندار را داشتن ذکر واندیشه ذکر کرده اند. و پیامبر اکرم شرع و عقل را مکمل یکدیگر می دانند و نیز می فرمایندکه((آنچه که مورد تایید عقل باشد, مورد تایید دین نیز می باشد. )) در فرآن نیز گمراهان را نیز کسانی توصیف می کنند که دل دارند ولی درک نمی کنند ,  چشم دارند ولی نمی بینند, گوش دارند ولی نمی شنوند.

علمی که در خدمت هدایت ورشد بشریت نباشد همان جهل وتاریکی است. و خداوند درباره ی همین موضوع نیز می فرمایند که:(( وصف حال دانشمندان بی عمل همانند الاغی است که بر پشت خود کتاب حمل می کنند.)) وامام صادق(ع) نیز علماءبی دین ودینداران ناآگاه را مذمت فرموده و از آنان به عنوان دو گروهی که کمر ایشان را شکسته اند یاد می نمایند. 

در نتیجه مدیران برای اعتلای هدف های سازمانی نیازمند بهره گیری از انسان های خلاق, مبتکر و متصف به اخلاق و رفتار حسنه می باشند و این مهم در سایه همبستگی و همراهی دین و علم به دست می آید.

فصل هشتم

جایگاه قصص قرآن در پژوهش های مدیریت اسلامی

یکی از مهم ترین علل نزول قرآن هدایت انسان ها به سوی نور ونجات آنان از تاریکی وجهالت ذکر شده است.

قرآن که مجموعه کاملی از دستور العمل های زندگی است , هیچ گاه دستخوش فرسودگی واستهلاک نمی شود وبا توجه به لایه های مختلفی که دارد پاسخگوی نیازهای انسان در همه نسل ها است. محتوای تمام کتاب های آسمانی پیام های الهی بوده است که با توجه به استعداد انسان های زمان خودشان به پیامبران ابلاغ شده است وبا نزول کتاب جدید محتوای کتاب قبلی منسوخ و از درجه اعتبار و اجراء ساقط شده است. و برخی از کتاب های آسمانی تحریف یافته دست انسان است پس بنابراین خداوندآخرین کتاب الهی خود را را با لحن زیبای عربی فرستاد که هم در روح و جان ما اثر بگذارد وهم به عنوان آخرین کتاب از تحریف دور بماند.

قصه های قرآن ومخاطب آن

ممکن است که این سوال مطرح شود که چرا قرآن به صورت داستان بیان شده است؟

در جواب این سوال می توان گفت که علت تبیین آیات الهی در قالب قصه به دلیل جذابیت, دایره شمول, ذائقه مخاطبان و نگاه ویژه خداوند به انسان و بشریت است وچون بحث های فلسفی و منطقی برای همگان قابل درک و فهم نیست ولی زیان قصه در تمام تمدن ها وفرهنگ ها از شیرین ترین زبان ها محسوب می گردد.

یکی از مهمترین ویژگی های قصص قرآن واقعی بودن آن است و خداوند در آیه7 سوره اعراف وآیه 13 سوره کهف به صراحت ودرستی و واقعی بودن این ادعا تاکید می ورزند.

قرآن مهمترین هدف قصص را پرورش قوه تفکر, عبرت آموزی, تسلی پیامبر وآگاهی از     

سرگذشت ملتها و اقوام گذشته ذکر کرده است.

در نتیجه مدیریت اسلامی با توجه به اصل مطالعه و تحقیق در سرگذشت پیشینیان و عبرت آموزی از فراز ونشیب های مختلف امت های پیشین درصدد کسب تجارب ارزنده و استفاده بهینه از سرمایه های عظیم انسانی است.

مهمترین اهداف و نتایج قصص قرآن

1-    پرورش قوه تفکر و تعقل: تفکر و تعقل از مهم ترین مشخصه های مدیریت است ومدیری که بهره لازم از این دو گوهر گرانبها نداشته باشد توفیقی در امر مدیریت نخواهد داشت. خداوند درقرآن می فرماید هدف از مثال های قرآنی تفکر وتعقل در امور می باشد.

2-    پند آموزی: پیدا کردن راه صواب با آزمایش وخطا مقرون به صرفه نیست و انسان نیامده که تا همه چیز را خود امتحان و کشف نماید. بلکه استفاده از تجارب دیگران بهترین راه برای کاهش مشکلات واستفاده از منابع و امکانات است.

3-    بیان شیوه های تبلیغ: رمز پیروزی اسلام , استفاده از شیوه های مناسب تبلیغی بود. قرآن مجید اخلاق حسنه پیامبر را مورد تحسین قرار داده و خطاب به وی می فرماید: اگر تند خو وسخت دل بودی, مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.

4-    سعه صدر و امید به آینده: برنامه همه پیامبران الهی تغییر وتبدیل وضعیت اجتماعی وروابط بین مردم بوده است. سعه صدر, مدیران را به آینده امیدوار و شکستهای مقطعی آنان را مایه تجربه اندوزی وموفقیت های بعدی معرفی میناید.

5-    شناخت پیشینیان و آشنا شدن با تاریخ وگذشته خود: پیامبر گرامی اسلام آگاهی از فراز های تاریخ را مایه حیات و زندگی دانسته است. انسان عاقل کسی است که از گذشت روزگار درس بگیرد و مغرور ودلباخته زرق و برق های چند روزه آن نشود.  

فصل نهم

اصول اساسی مدیریت اسلامی والگوهای آن

در ابتدا می توان گفت که اگر بپذیریم که هدف خلقت سر وسامان دادن و به کمال رساندن انسان و مهم ترین هدف بعثت نیز تعلیم وتربیت او باشد و بی درنگ باید ابزار و وسایل رشد وکمال را مهیا نماییم.

بنابراین نظام حکومتی اسلام ساختار مدیریتی و اداره خود را به گونه ای سازماندهی می دهد که فلسفه خلقت محقق شود و انسان به بند کشیده آزاد گرددو در فضایی آکنده از اعتماد و اطمینان و امید به سوی کمال پرواز نماید.

مهمترین اصول اساسی مدیریت اسلامی:

1-اصل عدم تقدم بر خدا ورسول

2-اصل تعبد وبندگی خداوند

3-اصل وحدت و هماهنگی در مدیریت وسلسله مراتب سازمانی

4- اصل اعمال مدیریت بر اساس اعتدال و میانه روی

5-اصل اعمال مدیریت براساس اختیار

6-اصل اعمال مدیریت بر اساس تمکن و بصیرت نیروها

7-اصل اعمال مدیریت بر اساس شایستگی

8-اصل اعمال مدیریت بر اساس عدالت

9-اصل اعمال مدیریت بر اساس مشورت وتوکل

10-اصل آخرت گرایی در هدف گذاری و الگوهای آن

اصل عدم تقدم بر خدا و رسول:

مستندات عقلی ونقلی گویای این واقعیت است که التزام به این اصل مهم زمینه ساز سعادت وسر بلندی انسان در حوزه های مختلف است.

مستندات عقلی: عقل سلیم بر اطاعت و تبعیت آگاهانه انسان از افراد متخصص و توانمند ناکید دارد و اطاعت از پیامبر گرامی اسلام نیز که به تعبیر قرآن نسبت به هدایت ما انسان ها یسیار مهربان است یک تمر عقلانی محسوب می گردد. پس در نتیجه اگر بپذیریم که خدا و رسولش به مصالح ما آگاه تر ودلسوز ترندمراجعه به رهنمود ها و اجرای اوامر و نواحی آنان یک تمر عقلانی و در راستای رشد وتوسعه ((خود)) می باشد.

مستندات نقلی : قرآن سند معتبری است که دست تحریف در آن نفوذ نکرده است و تنها نسخه شفا بخشی است که قادر به التیام بخشیدن به همه ی درد ها ونگرانی ها است و برای اثبات حقانیت خود جن وانس را به تحدی ومبارزه طلبیده است. در نتیجه انسان به دلیل برخور داری از نقص ها و محرومیت های فراوان قادر به تشخیص مصالح و منافع خود نیست ومراجعه به قرآن و سیره نبوی راه روشنی را در مقابل او می گذارد.

آثار وبرکات اطاعت از خداوند و رسول

1- کسب خشنودی ورضایت خداوند ورسول

2-بهره گیری از الطاف خاص خداوندی

3-مصونیت از خطا در تصمیم گیری

4-سربلندی از آزمایش الهی

5-نشاط درونی

6-حرکت در جهت کمال

7-تقویت اراده وقدرتمند شدن

اصل تعبد وبندگی خداوند :

مدیر متعبد انسان وارسته ای است که عبادت در سرزمین وجودی تو نفوذ کرده وبا برقراری ارتباط سه جانبه بین ((خود وخدا وخلق)) بزرگترین تکیه گاه وسنگر مدیریتی را ساخته است. واگر مدیری از خدا فراموش کند , در نتیجه حقیقت خود را فراموش کرده است.

آثار وبرکات اصل تعبد وبندگی:

1-مقدم شمر دن اراده وخواست خداوندبر اراده ونظر خود

2-تاکید بر کرامت وعزت انسانی

3-مبنا قرار دادن حدود الهی و حرکت در مسیر سعادت

4-برخور داری از الطاف و عنایات خداوندی

5-پرهیز از انحراف و تسلیم نشدن در برابر وسوسه های شیطانی

6-پیوند خود با خدا و خلق

7-خود یابی

اصل وحدت وهماهنگی در مدیریت و سلسله مراتب سازمانی

بدون وحدت هیچگونه امکانی برای آرامش, امنیت, خلاقیت, حیات وکمال یک سازمان نیست. مدیر باید زمینه مشارکت عموم کارکنان در تعیین سرنوشت را به رسمیت بشناسد و خود را امانتدار مردم بداند ومدیریت را عرصه ادای تکلیف و مسئولیت وآزمایش الهی تلقی کند. پیامبر گرامی اسلام منادی وحدت واتحاد جامعه اسلامی بود ومدیران باید ازاو درس بگیرند.

حضرت علی که به عنوان بزرگترین قربانی راه عدالت و وحدت محسوب می گردد, وبعد از رحلت پیامبر اسلام در حالی که رای شورای سقیفه را ناعادلانه می دانست, برای حفظ وحدت و جلوگیری از هرج ومرج و ناامنی فرمودند:)) در حالی صبر کردم که در چشمانم خاشاک و در گلویم استخوان گیر کرده بود ومیراث من به تاراج می رفت))

حوزه های وحدت:

1-وحدت در هدف

2-وحدت در رهبری

3-وحدت در اصول بنیادی

4-وحدت در عمل

5-وحدت در قانون و قراردادهای اجتماعی

6-وحدت در استراتژی

آثار وبرکات مترتب بر رعایت اصل وحدت وهماهنگی:

1-حفظ نظام

2-استفاده بهینه از همه امکانات

3-تاکید بر اصول به جای فروع

4-برقراری امنیت, آرامش وهمدلی

5-ناکام کردن دشمن اصلی

6-مقابله با دشمنان بشریت

7-تقویت روابط انسانی

8-جلوگیری از هرج ومرج

9-تقویت روحیه برادری

اصل اعمال مدیریت براساس اعتدال ومیانه روی:

تعریف اعتدال

منظور از اعتدال در مدیریت رفتاری است که نشات گرفته از آگاهی ومنطبق بر عقل سلیم و به دور از افراط وتفریط باشد.

بعثت و اعتدال

امام حسین در توصیف اعتدال پیامبر می فرمودند: )) رسول گرامی اسلام در همه امور معتدل ومیانه رو بود. ))

عدالت واعتدال

اعتدال نشانه عدالت و عدل به معنی نهادن هر چیز به جای خود وحد و وسط که میانه افراط و تفریط در هر امری نیز می باشد, نامیده می شود و امت و جامعه نمونه امتی است که در همه شئون در مسیر اعتدال باشد.

اعتدال وانسان

غوطه ور شدن در اقیانوس احساسات و عواطف وفاصله گرفتن از عقل وتدبیر است و سرگردانی در دنیای تخیلات و استدلال بی اعتنایی به فریاد وناله ستم دیدگان است. بنابراین مدیریت را که رفتاری معتدل می طلبد را نمی توان به افراد تند خو, احساسی وعاطفی را واگذار کرد.

آرمانگرایی واعتدال

آرمانگرایی لازمه حرکت و تلاش در ابعاد مختلف است. جامعه ای که به وضعیت موجود رضایت دهد وبرای رسیدن به وضعیت مطلوب و آرمانش تلاش نکند, از مسیر توسعه وکمال باز می ماند.  اگر آرمانگرایی در حد یک رویا باشد پدیده تخیلی وباعث فاصله گرفتن از اعتدال می شود.

اقسام اعتدال

1- اعتدال در رفتار: سلامت رفتار مدیر نیازمند , صبر, حوصله, تعقل وبررسی همه جانبه دارد.

بنابراین مدیریت در فضای جامعه اسلامی با توجه به شان و  منزلت انسانها صورت می پذیرد ومدیر همواره بر احساسات خود مسلط است.

2-اعتدال در عبادت: در سیره پیامبر گرامی اسلام وحضرت علی (ع) بسیار نقل شده است که افرادی که همه هم و غم خود را مصروف عبادت می کردند و از کار و تلاش دنیوی احتراز می نمودند مورد ملامت وسرزنش قرار می گرفتند. تاریخ تصویر زشتی از خوارج را که معنی عبادت را درک نکرده بودند به نمایش گذاشته است و همین امر گویای این واقعیت است که عمل به یک وظیفه نباید مانع انجام وظایف مهمتر شود.

3-اعتدال در انفاق و ایثار: قرآن در آیه 29سوره اسراء میفرماید:(( هرگز دستت را به گردنت مبند وآن را زیاد مگشا که روزی نکوهیده ودرمانده شوی. )) و در آیه 67 سوره فرقان نیز اسراف و بخل در انفاق را مورد مذمت قرار داده است.

4-اعتدال در اقتصاد: تکاثر طلبی و فقر دو پدیده مذموم و خطرناک است و هر کدام به نوعی زمینه ظهور وبروز فساد و انحراف را فراهم می کنند.

5-اعتدال در جنگ: قرآن در رابطه با همین موضوع می فرماید:(( در صورتی که دشمن تمایل به صلح داشته باشد شما نیز برای پذیرش نظر او اعلام آمادگی کنید. ))

6- اعتدال در تنبیه وتشویق: تشویق و تنبیه متناسب با کار وخطا به منظور اصلاح رفتار اعمال گردد ومدیر با آگاهی از پیامدهای مثبت و منفی آن از این دو ابزار کنترل کننده رفتار استفاده می نماید.

7-اعتدال در روابط اجتماعی: تقویت روابط اجتماعی مستلزم رفتار هوشیارانه و مودبانه و احترام متقابل از سوی طرفین ارتباط است. و از امام علی (ع) نقل شده است که فرمودند:(( دو گروه به خاطر من به هلاکت رسیده اند, دوست غلو کننده ودشمن بدخواه ))

آثار وبرکات اصل اعتدال و میانه روی در مدیریت

1- افراط وتفریط را مذموم می شمارد.

2-بستر توسعه متوازن را فراهم می نماید.

3-اعتدال ومیانه روی در امور را تحسین می کند.

4-بر عدالت وآزادی مشروط تاکیددارد.

5-از شکل گیری جامعه طبقاتی جلوگیری می کند.

6-باعث مصونیت جامعه در برابر تهاجم بیگانگان می گردد.

7- روابط اجتماعی را در تمام سطوح تقویت می نماید.

8- امنیت فردی واجتماعی را تضمین می کند.

اصل اعمال مدیریت بر اساس اختیار و نه اجبار:

بر اساس قرآن کریم مسئولیت همراه بااختیار به وجود می آید. و در قرآن کریم در آیه 11 سوره رعد می فرماید: )) خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که خود برای این کار اقدام نماید((

مطالعه تاریخ انبیاء نظیر سرگذشت حضرت موسی و خضر, و داستان زیبای ذبح حضرت اسماعیل توسط حضرت ابراهیم و برخورد حضرت امام حسین با صحابه بزرگوارش که گواه روشنی بر اهمییت اختیار و اراده است. مدیران جامعه اسلامی با مهم دانستن اصل اختیار می توانند زمینه را برای رشد و کمال همه جانبه فراهم نمایند و با ایجاد تعادل بین اختیار و مسئولیت از ظهور استبداد و خود کامگی جلوگیری کنند.

آثار وبرکات اصل مدیریت بر اساس اختیار:

1-مسئولیت پذیری را توجیه می نماید.

2- باعث مقبولیت و مشروعیت مدیریت می گردد.

3-آزادی های فردی واجتماعی مشروع را توسعه می دهد.

4-مدیران را از اعمال خشونت و خودکامگی و استبداد بر حذر می دارد.

5-بر رابطه و همسویی اختیار و مسئولیت تاکید می ورزد.

6-اصل پاسخگویی در دنیا و آخرت و ثواب و عقاب را موجه جلوه می دهد.

7-اوهام گرایی را مردود و بستر توسعه همه جانبه را فراهم می کند.

8-باعث انتظام بخشیدن به همه امور می شود.

9-باعث رشد عقلانیت و نجات از سطحی نگری می گردد.

10-بر رابطه علت و معلول در تبیین حوادث تاکید می نماید.

اصل اعمال مدیریت بر اساس تمکن بصیرت و نیروها:

تمکن به مجموعه توانایی ها , دارایی ها, استعدادهای فکری, روحی وعاطفی نیز تمکن گفته می شود.

و خداوند در بیان احکام روزه گرفتن , بر آسان بودن تکلیف تاکید داشته است و می فرماید:((خداوند حکم را برای شما آسان قرار داده وتکلیف را برای شما مشکل نگرفته است.))

و به طور مثال یک نموته از تمکن امر به معروف ونهی از منکر است که مدیران در همه سطوح به این اصل مهم توجه کنند واز آن به منزله اصلاح امور وپیشگیری از بروز جرم بهره جویند.

آثار و برکات مترتب بر اصل تمکن و بصیرت نیروها:

1-تاکید بر عنصر شناخت و آگاهی در مدیریت

2-متعادل بودن میزان تکالیف با میزان بصیرت و آگاهی ها

3-استفاده بهینه از منابع انسانی

4- گزینش اصلح

5-مرتبط بودن مسئولیت با تمکن

اصل اعمال مدیریت بر اساس شایستگی

مدیریت در نظام توحیدی چیزی جز امانت داری , تکلیف, مسئولیت پذیری و هدایت امور در یک بستر سالم و پویا نیست. بنابراین عقل سلیم حکم می کند که امانت باید به دست کسی سپرده شود که توان مراقبت و محافظت را از آن داشته باشد. مدیریت در بینش توحیدی در درون خودش فاقد ارزش است مگر این که با استفاده از آن در گرفتن حقوق عمومی تلاش شود.

دستیابی به یک جامعه متعالی بدون مدیریت قوی و توانمند مقدور نمی باشد بنابراین نتیجه و محصول تصدی مدیریت توانا, جامعه خوب و سالم و محصول تصدی مدیریت ضعیف و فاسد جامعه ناسالم و بیمار می باشد. درمان جامعه به دست مدیران صورت می گیرد.

پس اصل شایسته سالاری وسپردن حکومت به دست صالحان یک واقعیت عقلانی و قرآنی می باشد. اما انتخاب و گزینش شایستگان نیاز به بررسی و داشتن معیارهای درستی دارد که بهترین آن آزمون گیری بر اساس مشخصه ها و مولفه های علمی است.

فلسفه برگزاری امتحان

خداوند آزمون را به عنوان یک روش برای انتخاب رهبران جامعه مورد استفاده قرار داده است.

حضرت علی(ع) در همین مورد خطاب به مالک اشتر می فرماید:((سپس در کار عاملان خود بیندیش و پس از انجام آزمون آنان را منصوب گردان و مبادا به میل خود و بدون مشورت با دیگران دست به گزینش کارکنان نمایی.)) پس به طور کلی امتحان راهی برای گزینش اصلح است.

فواید آزمایش و ابتلا:

1- پرورش استعداد های نهفته

2-شناخت و توانمندی های کارکنان

3-ایجاد بستر مناسب برای انتخاب اصلح

4-شناخت شایستگان ونخبگان

5-دستیابی به رشد همه جانبه

6-دستیابی به مدینه فاضله

7-آشکار شدن نقاط ضعف و اقدام در جهت رفع آنان

8-رهاشدن از ناپاکی ها وناخالصی ها

آثار وبرکات مترتب بر اصل شایستگی:

1- گزینش اصلح

2-استفاده بهینه از منابع مادی و انسانی

3-فراهم کردن زمینه رقابت سالم

4-ایجاد بستر مناسبی برای رشد واعتلای سازمان

5-هدایت خردمندانه امور وسازمان

6-ایجاد تمهیدات لازم برای سلامت سازمان

7-برخورداری از پشتوانه مردمی و جلب اعتماد آنان

8-افزایش ضریب بقا و ماندگاری سازمان

اصل اعمال مدیریت بر اساس عدالت((ضابطه و قانون))

مهم ترین شاخص عملکرد مدیران نیز پیاده کردن قسط وعدالت در حوزه مدیریت می باشد.

قرآن کریم از عدالت به عنوان مهمترین هدف بعثت یاد نموده اند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه بزرگوار همه تلاش خود را برای استقرار عدالت و برخورداری مردم از مواهب و نعمت های آن به کار گرفته اند.

قانون مهم ترین ابزار استقرار عدالت است و بدون وجود قوانین و اجرای دقیق آن دستیابی به عدالت امکان پذیر نیست.

قوانین به دو دسته کلی تحت قوانین طبیعی و قوانین اجتماعی تقسیم شده است. قوانین طبیعی , قوانینی هستند که در ذات هستی و طبیعت قرار داده شده است و مستقل از اراده انسان عمل می کنند مثل قانون جاذبه زمین , بقای انرژی وبقای جرم ازاینگونه قوانین میباشند. ولی قوانین اجتماعی مخلوق انسان است و جز به اراده انسان و جامعه تحقق نمی پذیرد.

نبود قانون و ضابطه در هر جامعه ای منجر به هرج ومرج و بروز جنگ وخونریزی وناامنی می گردد. و این نکته را درباره قانون باید گفته شود که انسان های خودکامه و مستبد کم نبوده اند که به اسم قانون بر مردم جفا کرده اند وراه رشد وآزادی را بر آنان مسدود نموده اند.

در بینش اسلامی و قرآنی رابطه خویشاوندی با مسئولین عالی رتبه نمی تواند مجوزی برای قانون شکنی باشد.

پیامبر گرامی اسلام در حدیث شریف ثقلین بر ملازم بودن قانون و مجریان الهی تاکید دارد.

آثار و برکات مترتب بر اصل قانون گرایی:

1-پرهیز از تبعیض و رعایت عدالت

2-توجه به اصل شایستگی و استحقاق کارکنان

3-تصمیم گیری بر اساس قانون و پرهیز از سلیقه گرایی

4-افزایش قابلیت های مدیران در آینده نگری و برنامه ریزی

5-تحکیم مبانی نظم اجتماعی

6-تبیین بستر مناسب برای فعالیت های اجتماعی

7-حاکمیت قانون و ترفیع و تنزیل کارکنان بر اساس آن

8-ارتقاء توانمندی های کارکنان

9-افزایش قابلیت های برنامه ریزی در امور مختلف

10-جمع شدن بساط مدیحه سرایی و تملق گویی بر فرصت طلبان

اصل اعمال مدیریت بر اساس مشورت و توکل

بسیاری از صاحبنظران, مدیریت را نظام تصمیم گیری تعریف کرده اند و بر مطالعه همه جانبه در امر تصمیم گیری تاکید داشته اند. پذیرش اصل مشورت زمینه را برای مشارکت عموم در تصمیم گیری هموار می کند. مدیریتی که معتقد به مشارکت دیگران در تعیین سرنوشت است خود را در مقابل دیگران خاضع می داند.

تعریف تصمیم گیری

1- فراگردی است که طی آن شیوه انجام کارها مورد بررسی قرار می گیرد و راه حل برتر انتخاب می شود.

2- تصمیم گیری رفتاری است که در تمام وظایف و فعالیت مدیریت متبلور می شود.

3- تصمیم گیری عبارت است از فرآیند یافتن و انتخاب یک سلسله عملیات برای حل یک مشکل معین.

اهمیت تصمیم گیری در ا سلام

اصل مشورت و توکل بر اساس پیوند سه عنصر خدا, خود, و خلق شکل گرفته است. و خداوند در آیه 6 سوره حجرات و آیه 36 سوره اسراء بر تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات صحیح تاکید دارد و تصمیم گیری در فضای احساسی را مردود اعلام می کند.

امام علی (ع) از مشورت و بهره گرفتن از آراء و نظریات مردم به عنوان راهی در کاهش خطایا ذکر می کنند و قدرت وحکومت را پدیده ای می داند که بدون مشورت به استبداد و انحراف کشیده می شود.

بنابر این شایسته است مدیران نظام, تصمیم گیری را بر اساس عناصری چون تفکر, تدبر, مشورت وتوکل بنا بنهند و از همه راه کار های عقلانی در تصمیم گیری بهره جویند.

ویژگی های اثباتی مشاور:

1- خردمند وعاقل باشد

2-برخوردار از حلم و صبر باشد

3-از تجربه کافی برخوردار باشد

4-ناصح باشد

5-تقوی داشته باشد

ویژگی های سلبی مشاور:

در همین موضوع امام صادق  مردم را از مشورت کردن با افراد بخیل, ترسو, حریص, مستبد, منافق ونادان بر حذر داشته اند. و مهم ترین ویژگی سلبی مشاور تملق و چابلوسی است که از مهم ترین بیماری ها و آفات مدیریت می باشد.

آثار و برکات مترتب بر اصل اعمال مدیریت بر اساس مشورت و توکل:

1- باعث بهره گرفتن از توانمندی دیگران می شود

2-خطا واشتباه را در تصمیم گیری کاهش می دهد

3-عجب و خود بینی وخود کامگی را از بین می برد

4-همدلی وصمیمیت را افزایش می دهد

5-باعث شکوفایی استعداد ها و معرفت بیشتر می گردد

6-مقبولیت و پذیرش اجتماعی را افزایش می دهد

7-باعث تقویت روحیه اعتماد, خود باوری ومسئولیت پذیری می شود

8-دغدغه, اضطراب, ناامنی ودلوا پسی های موهوم را کاهش می دهد

9-روحیه امید واری را افزایش و یاس و نومیدی را کاهش می دهد

10-نشاط, آرامش و امنیت درونی را افزایش می دهد

11-مبتنی بر پیوند دائمی خود با خدا و خلق است

12-باعث توسعه و کمال فردی و اجتماعی می گردد

اصل آخرت گرایی در هدف گذاری

به تعبیر قرآن آخرت در ادامه این دنیا قرار دارد و برخورداری از مواهب دنیا هیچگونه تعارضی با سعادت و رستگاری آخرت ندارد . و انسان می تواند برنامه زندگی خود را چنان مدبرانه تنظیم کند که در دنیا و آخرت سعادتمند باشد.

انسان تیز بین ودور اندیش کسی است که دنیای زودگذر را بر زندگی جاوید ترجیح ندهد و برای تامین معیشت دنیای خود, آخرت را فدا نکند.

مدیران جامعه اسلامی همواره خود را در محضر خداوند می دانند و باور دارند که دیر یا زود در محکمه الهی حاضر خواهند شد و پاسخگوی همه اعمال خود خواهند بود. بنابراین مدیری که قائل به قیامت هست همواره سنجیده تصمیم می گیرد و به عواقب کار توجه دارد. 

آثار و نتایج مترتب بر اصل آخرت گرایی در هدف گذاری:

1-زندگی را هدفمند توصیف می کند

2-به زندگی نشاط و امید می بخشد

3-باعث سلامتی رفتار و کاهش جرم و جنایت می شود

4-بر دور اندیشی و آینده نگری تاکید دارد

5-تضمین کننده عزت, شرف و سعادت انسان است

6-از سقوط انسان در دام نفسانیات و اهریمنان جلو گیری می کند

7-به انسان امنیت درونی و بیرونی می بخشد

8-پیروزیها و شکست ها باعث غفلت نمی شود

9-احساس تکلیف و مسئولیت را تقویت می کند

10-باعث مقاومت انسان در برابر سختی ها ومشکلات می شود

11-ظرفیت و برنامه ریزی را افزایش می دهد

فصل دهم

ارتباطات واخلاق در مدیریت

ارتباط سنگ بنای جامعه انسانی است و شکل گیری هیچ سازمانی بدون شکل گیری شبکه در ارتباطات قابل تصور نیست.

فقدان ارتباط به معنی سکون نسبی در حیات انسانی مانعی بزرگ در جهت رشد و تعالی اجتماعی است.( اریک برن) معتقد است که محرومیت از ارتباط سالم باعث بروز مشکلات عاطفی, اخلاقی و زوال روحی وجسمی می گردد.

برقراری ارتباط و کسب اطلاعات به خودی خود مطلوب وپسندیده نیست بلکه هر گونه ارتباط هدفداری باید بر اساس الگوهای شناخته شده و مجاری مورد اعتماد انجام پذیرد. مدیران جامعه اسلامی باید با آگاهی از نقش و اهمیت ارتباط , تمهیدات و تسهیلات لازم را برای توسعه ارتباطات, رقابت سالم و حضور در مجامع مختلف بین- المللی و بازارهای جهانی فراهم و با ارائه خدمات و کالاهای بهتر, امکان ترویج فرهنگ و تمدن اسلامی را تقویت نمایند.

سیر تحول ارتباط

ارتباطات اجتماعی همانند دیگر مظاهر زندگی فراز ونشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در این نوشته سه دوره اصلی ارتباطات اجتماعی را مورد بحث قرار می دهیم:

1-عصر شفاهی: عصری بوده است که انسان با استفاده از آتش, دود, صدای طبل و علائم دیگرکه دارای معانی خاصی بوده اند ومخاطبین با مشاهده این علائم پی به منظور می بردند.

2-عصر خط: دانشمندان و مخترعین در عصر خط فرصت یافتند که تا آثار علمی, تحقیقی و آثار ارزشمند خود را به نسل های بعدی ارائه نمایند. از این طریق یافته ها ودستاورد های علمی وفرهنگی خود را با نسل های گذشته و آینده پیوند وزمینه را برای نقد و بررسی هموار کنند.

3-عصر الکترونیک: صنعت الکترونیک حوزه ارتباطی و اطلاع رسانی را تا آن جا توسعه داد که به گفته مک دوهان جهان به صورت دهکده کوچکی در امده است

روند رو به تکامل صنعت الکترونیک همچنان بر سرعت جابجایی اطلاعات می افزاید و رویای تشکیل خانواده جهانی را به واقعیت نزدیک میکند

تعریف ارتباط

متخصصین ارتباط اجتماعی تعاریف متعددی را از ارتباط ارائه نموده اندکه برای آگاهی بیشتر دانش پژوهان به چند نمونه از

آن اشاره می نماییم:

1-ارتباط عبارت است از تاثیر ذهنی بر ذهن دیگر(ارسطو)

2-ارتباط عبارت است از تاثیر نظامی بر نظام دیگر (ازگود )

3-ارتباط عبارت است از فراگرد دادن و ستاندن اطلاعات

4-ارتباط مکانیزمی است که روابط انسانی بر اساس آن شکل می گیرد و تمام مظاهر مادی و فرهنگی بر حول محور آن گسترش می یابد.

در هر ارتباطی اولین گام تحلیل هدف و چگونگی دستیابی به آن است

اصول اساسی ارتباط

مهم ترین اصول ارتباط که تضمین کننده تداوم آن می باشد به شرح زیر است:

1-اصل تقابل: ساختمان ارتباط نیازمند همکاری ها, گذشت وانعطاف پذیری طرفین می باشد.

2-اصل اندیشه ترکیبی: اندیشه ترکیبی بر این واقعیت است که در جریان ارتباط باید نگرشی سیستمی و جامع نگر داشت و  محاسن ومعایب پدیده هارا در کنار هم مورد ارزیابی قرار داد.

3- اصل آگاهی: براساس این اصل هر رفتار و تصمیمی در شبکه ارتباطات باید بر اساس آگاهی وشناخت باشد.

4-اصل بقاء: رابطه انسانی سر مایه عظیمی است که باید با تلاش و ایثار در نگهداری آن همت گماشت.

5-اصل توازن: برقراری ارتباط مستلزم مشارکت طرفین در امور مربوطه می باشد. و اگر این اصل رعایت نشود جریان ارتباط دچار مشکل می شود.

6-اصل همتایی: در صورتی که طرفین ارتباط, درک ونگرش مشترکی نسبت به موضوع نداشته باشند جریان ارتباط دچار دستخوش مشکلات و موانع عدیده می گردد.

7-اصل رعایت حریم: طرفین ارتباط باید جایگاه خود و دیگران را بفهمند و از مداخله کردن در حوزه وحیطه دیگران به شدت اجتناب کنند.

اخلاق مدیران

حکماءو فلاسفه تعاریف مختلفی از اخلاق را ارائه نموده اند تشخیص فعل اخلاقی را عقلانی بودن آن وعده ای دیگر فعل اخلاقی را ناشی از تکلیف و اهل دیانت نیز کاری را اخلاقی می دانندکه هدف وانگیزه اصلی آن جلب رضای خدا باشد.

سقراط منشاء اخلاق حمیده را برخورداری از دانش وبینش می داند.

افلاطون ملاک ومعیار اخلاقی بودن امور را بر خیر بودن آن می داند.

ارسطو اخلاق را پیروی از عقل می داند.

هگل اخلاق را پیروی و اطاعت از قوانین می داند.

خصوصیات مدیر:

1-    عامل وعالم و الگوی مناسبی برای کارکنان خود باشد.

2-    از توانایی لازم در انجام وظایف محوله برخوردار با شد

3-    خواهان سعادت وسربلندی برای کارکنان باشد.

4-    برای ایجاد الفت ودوستی بین کارکنان تلاش نماید.

5-    اعمال نیک کارکنان را باپاداش نیکو تقویت نماید.

6-    از خطا ها واشتباهات غیر عمدی درگذرد.

7-    با همکاران معا شرت کند.

8-    رازدار وامین با شد.

9-    با همکاران مشورت نماید.

10-     انتقادپذیر با شد.

11-    صبور وشکیبا با شد.

12-     به عهد خود وفا کند.

13-    قانون مدار با شد.

14-    پایگاه مردمی داشته با شد.

15-    امانتدار ودرستکار با شد.

16-    دارای حسن سابقه با شد.

17-    عدالت خواه وعدالت گستر با شد.

آثار و برکات اخلاق حسنه در عرصه مدیریت:

1-ضامن سعادت ورستگاری است.

2-روابط اجتماعی را تقویت می کند.

3-مایه عزت وسربلندی است.

4-نشانه بندگی خداوند است.

5-باعث جلب منفعت ودفع ضرر است.

6-عامل رشد اندیشه وکمال عقل است.

7-منا سبات انسانی را تثبیت می کند.

8-سبب آبادانی وعمران جامعه می شود.

تشویق وتنبیه در مدیریت

تشویق یعنی ایجاد شوق و تنبیه به معنی آگاهی دادن است. منظور از تشویق در مدیریت ارائه محرک های خوش آیند و مثبت به منظور تکرار و یا ا فزایش رفتار های مورد پسند و منظور از تنبیه ارائه محرک های ناخوشایند ومنفی به منظور کاهش و یا خاموش شدن رفتار ناپسند می باشد.

شرایط تشویق

1-تشویق باید با معیارها و ضوابط اخلاقی وفرهنگی جامعه  متناسب باشد.

2- میزان تشویق باید متناسب با کار وتلاش باشد.

3-تشویق باید مبتنی بر ارزشهای کار باشد.

4-تشویق باید به موقع باشد.

5-تشویق نباید حالت رشوه پیدا کند.

6-تشویق باید عامل رشد با شد.

7-تشویق نباید باعث غرور وغفلت تشویق شونده شود.

8-تشویق یک فرد نباید باعث تحقیر دیگران شود.

شرایط تنبیه:

1-تنبیه باید به منظور آگاهی دادن باشد نه انتقام گرفتن.

2-تنبیه باید متناسب با تخلف باشد.

3-تنبیه باید به موقع باشد.

4-تنبیه باید اصلاح کننده رفتار خاطی با شد.

5-تنبیه باید مورد پذیرش تنبیه شونده با شد.

6-تنبیه باید حتی الامکان مورد پذیرش جامعه و افکار عمومی با شد.

7-تنبیه باید باعث عبرت دیگران شود.

8-تنبیه نباید باعث کینه توزی گردد.

9-در اعمال تنبیه نباید هتک حرمت شود.

10-مراتب تنبیه نظیر تذکر, اخطار, تعلیق, کسر حقوق و... رعایت شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.
Powered by TayaCMS