13 مهر 1394, 15:28
یار و مرید امام
آیت الله اشرفى اصفهانى، از شاگردان مریدان و یاران امام خمینى (ره) بود. او نسبت به امام شناختى عمیق وارادتى عاشقانه داشت. وى بعد از رحلت مرجع بزرگ تشیع آیت الله بروجردى، مردم را در امر تقلید به امام راهنمایى مى کرد. خود در این موضوع مى گوید :
«اینجانب بر حسب تشخیص خود و تفحصى هم که از شخصیتهاى بزرگ علمى نجف اشرف و حوزه علمیه قم کردم، حضرت امام خمینى را شایسته براى مقام مقدّس مرجعیت معرفى نمودم و عامّه مردم را در امر تقلید، به ایشان سوق دادم، که این موضوع با مخالفت بعضى و کارشکنى آنها مواجه شد، و از سوى ساواک هم تهدید به تبعید گردیدم، ولى به لطف خداوند بزرگ، در انجام این امر الهى و وظیفه شرعى موفق شدم.»([15])
در قضیه دستگیرى امام در اوایل نهضت نیز او از حامیان ایشان([16]) و تا آخر عمر هم وفادار امام بود. امام نیز از اوایل آشنایى به او عنایت و توجه داشت و در سال 1384 ق. اجازه نامه اى مبنى بر تصرف آیت الله اشرفى در امور حسبیه و وجوه شرعى براى وى نوشته است و همیشه در مکاتبات خویش، با احترام و عظمت از او نام مى برد.
در دوران انقلاب اسلامى، آیت الله اشرفى اصفهانى، به عنوان یار و یاور امام، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود و رهبرى امام را همواره تبلیغ و تأیید مى کرد و صمیمانه به ایشان عشق مى ورزید.
در سنگر نماز جمعه
نقش نماز جمعه و امام جمعه در حفظ اسلام و اتحاد مسلمین، انکار شدنى نیست. با پیروزى انقلاب اسلامى، نماز جمعه اهمیت بیشترى پیدا کرد و با انتصاب ائمه جمعه شهرهاى بزرگ از سوى امام نماز جمعه سنگر انقلاب و مبارزه شد و دیدیم که چگونه دشمنان اسلام و منافقان و عافیت طلبان، از نماز جمعه مى ترسیدند و تیغ کین به روى ائمه جمعه کشیدند. چرا که ائمه جمعه که خون پاکشان در راه حراست از اسلام و ارزشهاى انقلاب، ریخته شد و شهداى محراب انقلاب شدند، نقش رهبرى را در هر منطقه داشتند و دارند.
در اوایل پیروزى انقلاب، علماى کرمانشاه با نوشتن طومارى، از رهبر کبیر انقلاب امام خمینى خواستند که آیت الله اشرفى را به امامت جمعه آن شهر تعیین نمایند. امام نیز با شناختى که از دهها سال قبل از آیت الله اشرفى داشت، خواسته آنان را قبول کرد و در 14 ذیقعده سال 1399 ق. با صدور حکمى، ایشان را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد.
در میدان جهاد
خطبه هاى ایشان در پیشبرد انقلاب و ادامه جنگ تحمیلى و دفاع مقدس، فوق العاده مؤثر بود. ایشان علاوه بر تشویق جوانان به عزیمت به جبهه هاى دفاع، و دعوت مردم براى کمک به جبهه ها، خود نیز عملا مدافع و مجاهد بود. به رغم کهولت چند بار در جبهه هاى نبرد حاضر شد. وقتى مى گفتند شما جلوتر نروید ممکن است دشمن ببیند و حادثه اى رخ دهد، مى گفت :
«خون من که از خون این بچه ها بالاتر نیست، بگذارید شاید من هم در جبهه ها شهادت نصیبم گردد، شاید آن چیزى که سالهاست به دنبال آن (شهادت) هستم، در جبهه ها پیدا کنم.»([17])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان