13 مهر 1394, 13:51
او با تمام وجود به مکتب تشیّع عشق مى ورزید و به آن افتخار مى کرد. اعتقادش این بود که مکتب تشیّع، مکتب عشق و محبت مى باشد و سراپا تحرّک و پویایى است و تنها عشق و پویایى باقى و ماندگار خواهد بود. شیخ لنکرانى همه چیز را براى اعتلاى ایران مى خواست چون ایران را براى تشیّع مى دانست و به همین دلیل در دفاع از این سرزمین پرگهر، سر از پا نمى شناخت و از همه چیزش مى گذشت.
در نگاه او، سرزمین ایران به منزله ظرف و تشیّع به مثابه مظروف آن قلمداد مى شد.
او ظرف را براى حفظ مظروف آن مى خواست و معتقد بود که اگر مظروف بریزد، ظرف، خالى، ارزشى ندارد و با از میان رفتن تشیّع، استقلال و اتّحاد این کشور از هم خواهد پاشید و به همین سبب، یکى از مهم ترین ملاک هاى وى در دوستى و دشمنى (تولى و تبرى) با افراد و همکارى یا مخالفت با آنان، ایمان و دلبستگى و یا عناد و بیگانگى آنها به مذهب اهل بیت(علیهم السلام)بود. رمز مبارزه و ستیز او با کشورهاى بیگانه و ایادى داخلى آنها در ایران نیز به همین امر برمى گردد. او این کشورها را دشمن درجه یک شیعه و تشیّع مى دانست زیرا آنها شیعه و تشیّع را بزرگترین مانع منافع خود در ایران و منطقه به شمار مى آوردند.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان