سید محمد محقق داماد یزدی
(1325 - 1388قمری)
عنوان مقاله: دلباخته ی حقیقت
نویسنده: سید علی آقائی
طلوعی دل انگیز
در یکی از روزهای 1325 هجری قمری[1] در روستای احمدآباد از توابع اردکان یزد و در خانواده ای روحانی، فرزندی مبارک دیده به جهان گشود. نام او را محمد نهادند، حاج سید جعفر موسوی پدر سید محمد، روحانی مخلص و مبلغ دینی و از علاقه مندان واقعی خاندان عصمت و طهارت، علیهم السلام، بود که بارها با پای پیاده به زیارت عتبات عالیات مشرف شده بود.
او قبل از تولد فرزندش محمد، به شوق زیارت اجدادش رهسپار عراق گشت، اما این آخرین سفر بود و در همین سفر، روح پاکش به ملکوت اعلی پیوست.[2] محمد که سایه ی پدر را درک نکرده بود، به دست مادر عالم و پارسایش تربیت شد و شاکله شخصیتی او به بار نشست تا این که آفتاب زندگی مادر نیز پس از مدتی کوتاه غروب کرد.
سید محمد مانند جد بزرگوارش رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، قبل از ولادت، پدر را از دست و در شش سالگی، مادرش از دنیا رفت. پس از آن، محمد، عمدتاً نزد خانواده پدری بزرگ شد.
چه کسی می دانست که کودک امروز، مجتهدپرور فردا خواهد شد و کسانی را تربیت خواهد که از ارکان بزرگ ترین انقلاب جهانی مستضعفین در ایران خواهند بود؟
آغاز تحقیق
طبیعی بود که فرزند مکتب جعفری، غیر از علوم دینی، دل مشغولی دیگری نداشته باشد. تحصیلات مقدماتی را در اردکان یزد سپری کرد، ولی عطش یادگیری اش او را به یزد کشاند. سید محمد نزد اساتید نامدار حوزه ی علمیه ی یزد، مشغول تحصیل مقدمات علوم و سطح شد. در میان اساتید برجسته ی او در یزد می توان از چند تن نام برد:
الف) مرحوم سید احمد مدرس.
او مدرسی ماهر و بنام در حوزه ی علمیه ی یزد و خصوصاً در تدریس ادبیات عرب بود.[3]
ب) حاج سید یحیی واعظ یزدی (متوفای 1362هجری قمری)[4]
وی از واعظان معروف یزد بود که در اصفهان نزد علمای بزرگی مانند سید مهدی درچه ای، شیخ اسدالله قمشه ای، میرزا جهانگیرخان قشقایی[5] زانوی تلمذ زده است.
ج) سید حسین باغ گندمی[6]
از شاگردان برجسته ی آیت الله حاج سید محمد کاظم طباطبایی یزدی[7] در عتبات عالیات بود که پس از تکمیل دروس خود از عراق به موطن خود بازگشت و به امر تدریس مشغول گردید.
د) آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی [کوچه بیوکی] ـ (1295ـ 1380 هجری قمری)
فرزند حاج ابراهیم کوچه بیوکی یزدی، در مشهد دیده به جهان گشود. پس از تحصیل علوم ادبی و مقداری از فقه و اصول و کلام به همراه یار قوچانی اش، سید حسن قوچانی، معروف به آقا نجفی،[8] برای ادامه ی تحصیل به یزد و سپس اصفهان حرکت کردند. پس از پنج سال اقامت در اصفهان، عازم عراق شد و در حوزه ی نجف نزد علمای بزرگواری چون آیت الله حاج سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و آخوند ملا محمد کاظم خراسانی[9] و آیت الله شیخ محمدباقر اصطهباناتی[10] تحصیل کرد و پس از رسیدن به درجه ی اجتهاد به یزد بازگشت. مدت چهل سال زعامت و تدبیر مردم یزد را عهده دار بود.[11]
تفّقه در دین و هجرت به قم
راهنمایی استادی معنوی و با تجربه ای مانند حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی که عنایتی ویژه نسبت به شاگرد نوجوانش داشت، سبب شد تا سید محمد آیه ی «...فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»[12] را مهم ترین هدف زندگی اش بداند و عازم قم شود.
سید محمد موسوی در سال 1341 هجری قمری زمانی که شانزده سال بیش تر نداشت، درست یک سال پس از تأسیس حوزه ی علمیّه ی قم به دست مبارک آیت الله حائری یزدی، به قم وارد شد.
آیت الله حاج غلامرضا خراسانی به سبب آشنایی با آیت الله حائری و این که از ایشان اجازه ی اجتهاد داشت، با درایت دریافت که راه رشد این طلبه ی نوجوان برای خدمت گزاری به شریعت اسلام و مذهب تشیع، فقط از قم می گذرد، به همین منظور شاگرد خویش را راهنمایی و تشویق کرد تا برای ادامه ی تحصیل به حوزه ی تازه تأسیس قم مهاجرت کند.[13]
عنایت خاصی که مرحوم حاج شیخ غلامرضا خراسانی موقع بدرقه ی شاگردش مبذول داشت، به اندازه ای جالب است که نظیر آن کم تر دیده شده است.
استاد معظم آیت الله حاج سید موسی شبیری زنجانی، دامت افاضاته، نقل فرمودند: «مرحوم داماد وقتی کیفیت آمدن استادش به گاراژ برای بدرقه و کندن لباس و جوراب و پوشاندن آن ها بر وی را متذکر می شد، اشک در چشمانش حلقه می زد.».[14]
بدون شک حاج غلامرضا فقیه خراسانی تأثیری شگرف در زندگی محقق داماد داشت و نمی توان سایه ی بزرگ این عارف پارسای یزد را در موفقیت عظیم محقق داماد نادیده انگاشت.
آری محمد به قم رسید تا عشق سوزان و زبانه های آتش درونش در گلستان علمی قم آرام گیرد. با همان سن پایین به برکت استعداد ذاتی و شوق و ذوق درونی به مراتب عالی تحصیل رسید و با وجود جوانی، در قم از محضر اساتید و آیات عظام کسب فیض کرد. تعدادی از این بزرگان عبارت اند از:
الف) آیت الله میر سید علی یثربی کاشانی (متوفای 1379 هجری قمری)[15]
ب) آیت الله سید محمدتقی خوانساری (متوفای 1331 هجری قمری)[16]
ج) آیت الله میرزا محمد همدانی
د) آیت الله حاج سید محمد حجت کوه کمری[17]
س) آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی[18]
هـ) آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (متوفای 1355 هجری قمری)[19]
آیت الله محقق استعداد درخشان خویش را در این محاضر مبارک و منورشان داد. ایشان بیش ترین فیض را از محضر مبارک زعیم عالی قدر و مؤسس حوزه ی علمیه ی قم کسب کرد.
البته در اثر استعداد بی نظیر تحقیقی و لیاقت شاگرد، آیت الله مؤسس نیز توجه خاص و عنایتی ویژه نسبت به آیت الله محقق داشتند و به سبب همین نزدیکی قلوب و موقعیت ممتاز علمی و تقوایی، او به افتخار دامادی آیت الله مؤسس، رضوان الله علیه، درآمد و از آن روز به بعد، محقق جوان یزدی در مراکز علمی حوزه ی علمیه ی قم به لقب «محقق داماد» مشهور گردید.[20]
حاج شیخ عبدالکریم با داشتن چنین شاگردی به آینده ی حوزه ی علمیه ی قم دلگرم و امیدوار بود، حوزه ی علمیه ای که از مدت تأسیس آن زمانی نگذشته بود و دیکتاتوری رضاخان مهم ترین و بزرگ ترین دشمن آن به شمار می آمد. برای درک بهتر شرایط آن زمان به نکته ای کوتاه اشاره می کنیم:
«درست در سال ورود آیت الله حائری به قم و بنا نهادن پایه های حوزه ی علمیه، رضاخان با کودتای سید ضیاء الدین طباطبایی وارد تهران شد و اوضاع سیاسی اجتماعی کشور ما به یک باره تغییر کرد و با گذشت اندک زمانی، رضاخان با توسل به چند مانور سیاسی، ماهرانه به سلطنت رسید. همزمانی دو واقعه ی مهم یعنی تأُسیس حوزه ی علمیّه ی قم به منظور مستحکم کردن پایه های دینی در کشور توسط یکی از مراجع بزرگ و به قدرت رسیدن رضاخان سردار سپه و اعمال دیکتاتوری و برچیدن بساط مشروعیت از سوی دیگر، موجبات مقابله ی شدید نهاد حوزه (مرکز رهبری دینی) و نهاد دولت (مرکز قدرت و تصمیم گیری) را فراهم ساخت.».[21]
بنابراین مشی سیاسی آیت الله مؤسس، همانا مبارزه ی آرام با حکومت بود؛ زیرا، با درایت در فکر حفظ حوزه ی تازه تأسیس قم و گسترش برنامه های علمی و عملی آن بود. حال وجود چنین شاگرد فعال و خوش فهمی، شیخ را به آینده ی درخشان حوزه ی علمیه ی قم بسیار خوش بین کرد.
به گمان برخی ناآگاهان، آیت الله محقق داماد، مخالف سیاست بوده است، اما با نگاهی دقیق به نوع رفتار سیاسی پدر همسرش و نیز شاگردان خود ایشان، می توان به روشنی به وسعت دید آیت الله محقق داماد پی برد که همچون استادش با حرکتی آرام و در جوی عاری از تنش، به تربیت نخبگانی پرداخت که در آینده ای نزدیک با انقلابی عجیب در ایران، جهانیان را به شدت شگفت زده کردند. این تحمل مصائب و استخوان در گلو داشتن ها و دم برنیاوردن ، طولی نکشید که به ثمر نشست و پرچم اسلام از همان حوزه ی تازه تأسیس بر بلندای کشور افراشته شد.
روستا زاده ای نخبه پرور
پس از ارتحال آیت الله مؤسس، داماد ایشان رسماً تدریس حوزه ی علمیه ی قم را شروع کرد. و در مدتی کوتاه محضر درسش محل تجمع فضلای بنام حوزه گردید.
این دانشمند بزرگ تشیع، از علمای انگشت شماری است که حوزه ی درسی پرثمری داشته است.
تدریس ایشان به گونه ای بوده که فقط طلاب مستعد و درس خوان قم می توانستند از آن بهره مند شوند. بیان دشوار و فنی وی سبب می شد که قوی ترین مباحثه های علمی در کلاس برقرار باشد. آیت الله جوادی آملی درباره ی استادش چنین می فرماید:
«در آغاز ورود به حوزه ی علمیه ی قم به دروس خارج فقه اساتید و علما سر زدیم و از میان درس های فقه، تنها درس خارج فقه مرحوم استاد آیت الله حاج سید محمد محقق داماد، رضوان الله تعالی علیه، را از همه آن دروس، قوی تر و عمیق تر و مطلوب نظرتر دیدیم؛ زیرا، ایشان فراغت خوبی داشتند و برای دروس، تتبع کافی و مطالعه ی لازم را به عمل می آورند. لذا محضر ایشان را حدود 12 الی 13 سال درک کردیم و استفاده نمودیم».[22]
آیت الله منتظری نیز درباره استادش آقای محقق چنین می گوید:
«مرحوم امام خمینی، قدس سره، با آیت الله سید احمد زنجانی پدر آقای آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی و مرحوم آقای محقق داماد، یک مباحثه ی سه نفری داشتند. این مباحثه عصرها در مدرسه ی فیضیه بود و یکی دو ساعت طول می کشید. مباحثه بیش تر بین امام و آقای داماد بود که گاهی صدایشان در همه ی مدرسه می پیچید.».[23]
همه ی شاگردان این استاد بزرگ حوزه، از فنی بودن تدریس وی و تسلط شگرفش بر علوم حوزوی سخن می گویند، امری که درباره کم تر استادی شنیده می شود. از همین رو شرکت در درس آیت الله محقق داماد از افتخارات بسیاری از بزرگان و نخبگان حوزه ی علمیه ی قم است.
اهمیت درس در نزد ایشان به قدری بود که روزهایی که حوزه تعطیل می شد، بیت شریف ایشان تبدیل به محلی امن برای رفع اشکالات علمی و اعتقادی طلاب می شد، حتی در مجالس سرور یا عزای اهل بیت، علیهم السلام، هم مباحث پر برکت فقهی و اصولی ترک نمی شد و روح کمال جوی ایشان هرگز از زلال آب شیرین علم سیراب نمی گشت. اهتمام ایشان فقط به درس و مسائل علمی بود و اصلاً توجهی به مسائل دست و پا گیر مرجعیت نداشتند، به همین سبب هم بود که درس ایشان کانون تضارب آراء و تلاقی افکار بود. در اثر همین تمحض در علم بود که مجتهدان و علمای بزرگی به دست ایشان تربیت شدند.
شاگردان داماد: بزرگان امروز
در محضر سید محمد محقق داماد، جمع کثیری از دانش وران و علما کسب فیض کردند. نام برخی از آنان را به عنوان زینت بخش این مقاله می آوریم:
1 ـ مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی
2 ـ استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری، اعلی الله مقامه الشریف
3 ـ شهید دکتر آیت الله سید محمد حسینی بهشتی
4 ـ شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی
5 ـ امام موسی صدر
6 ـ شهید دکتر محمد مفتح
7 ـ شهید حاج شیخ علی قدوسی
8 ـ مرحوم آیت الله شیخ علی مشکینی
9 شهید شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی
10 ـ حاج شیخ احمد پایانی
نیز جمعی از اساتید و اکابر حوزه ی علمیه که بر کرسی استادی آن چه از علم و عمل آموخته اند، به شاگردان خویش آموختند مانند استاد خویش به تربیت شاگردان پرداختند. برخی از این بزرگواران عبارت اند از:
1ـ آیت الله عبدالله جوادی آملی
2ـ آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی
3ـ آیت الله استاد حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی
4 ـ آیت الله حاج شیخ حسین مظاهری اصفهانی
5 ـ آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی
6 ـ آیت الله محمد مؤمن قمی[24]
به گمان برخی ناآگاهان، ایشان با سیاست و فلسفه مخالفت داشتند، اما با نگاهی گذرا به تربیت شدگان درس ایشان، بلندنظری آیت الله محقق داماد آشکار می گردد؛ زیرا، کسانی که زانوی تلمذ نزد ایشان زده اند، اکثراً از ارکان حرکت اسلامی ـ شیعی ایران بودند که منجر به انقلابی با صلابت در سطح جهان شده است.
در مورد عدم مخالفت ایشان با حکمت به نقل خاطره ای از فرزند برومند ایشان، دکتر آیت الله سید مصطفی محقق داماد اکتفا می کنیم. دکتر محقق داماد می گوید: «در سال 45 که سال های آخر دانشگاه را طی می کردم، علاقه مند شدم فلسفه بخوانم. پدرم با فلسفه آشنایی نداشت، اما مخالف هم نبود. [معتقد بود] اگر می خواهی فلسفه بخوانی، پیش استادش بخوان، پیش کسی که این چیزها را خوب می داند. من منطق منظومه را در قم پیش استاد متخصصی خواندم. مرحوم پدرم به من گفت: اگر می خواهی فلسفه بخوانی یا پیش حاج آقا مهدی (حائری یزدی) بخوان یا پیش آقای مطهری.
آن وقت دایی ام، مهدی حائری یزدی در کانادا بودند. من خدمت آقای مطهری رسیدم. در سال 47 ـ 48 شهید مطهری مرا به محبت پذیرفتند؛ چون، ایشان یکی از شاگردان پدرم بودند. پیغام پدرم را دادم. نزد آقای مطهری به طور خصوصی فلسفه را شروع کردم.».
جلوه های خلیفة الله
مرحوم آیت الله حاج سید محمد محقق داماد، رضوان الله علیه، فقیهی برجسته، محققی ژرف نگر و دانشمندی پارسا و وارسته، صاحب کرامت، امین و مورد وثوق بود. این فقیه فرزانه، علاقه ی فراوانی به تربیت فضلا و توجه ویژه ای نسبت به یادگیری ومسائل علمی داشت. به همین سبب یکی از برجسته ترین اساتید حوزه ی علمیه ی قم محسوب می شد.
زهد و ساده زیستی، شکیبایی و بردباری، اخلاق و برخورد نیکو و عدالت ایشان زبانزد شاگردان کثیر ایشان است. بیت ایشان همیشه فارغ از برخی آداب ظاهری مرجعیت بود و خاکی بودن از ویژگی های شاخص آن مرحوم بود. ایشان پا جا پای استاد معنوی و پدر همسرش آیت الله مؤسس گذاشت. آیت الله مؤسس، به اذعان همگان نسبت به صرف وجوه شرعی در مخارج خانوادگی به شدت احتیاط داشت تا جائی که روز رحلت حاج شیخ عبدالکریم، خانواده ی ایشان در مضیقه بودند. امام خمینی، قدس سره، در عصر 13 خرداد 42 در مدرسه ی فیضیه در پاسخ به یاوه گویی شاه فرمودند: «...مایی که وقتی مرحوم حاج عبدالکریم حائری مان از دنیا می رود، آقا زاده هایشان همان شب شام ندارند، مفت خوریم یا آنانکه بانک های خارجی را پر کرده اند و باز دست از سر ملت بر نمی دارند؟».[25]
طبیعی است که شاگرد خاص و داماد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری نیز همین گونه محتاط نسبت به صرف وجوه شرعی و زاهد در زندگی دنیوی باشد و هرگز به مقامات صوری ومناسب ظاهری اهمیت نمی داد.
ایشان از تواضع و ادب خاصی برخوردار بودند و بسیار خوش مجلس و شیرین بیان بود، ولی با تمام این صفات، صراحت لهجه ی ایشان نسبت به حلال و حرام، همیشه آیت الله محقق را از دیگران متمایز می ساخت.
گاهی که به مناسبت خاص در مسند ارشاد و وعظ قرار می گرفت، سخنانش در دل شنوندگان اثرات عمیقی داشت و به هنگام دعا و مناجات و مراسم سوگواری، هر بیننده ای تحت تأثیر حالت روحانی و چشم اشکبار وی قرار می گرفت.[26]
عارف کامل سید احمد فهری، کرامتی را از مرحوم محقق داماد آورده است. بنابر نقل یکی از دانشمندان معاصر از کتاب سلافة العصر تألیف علامه سید علی صدرالدین مدنی صاب ریاض السالکین در شرح صحیفه سید الساجدین، علیه السلام، که سید محقق داماد، رضی الله تعالی عنه، را مکتوبی است به نام الرسالة الخلعیة و صورت آن چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
همه ی ثناء، مخصوص پروردگار جهانیان است و درود او بر سید ما، محمد و خاندان پاکش باد.
در یکی از روزهای ماه شعبان، در خلوتی نشسته و مشغول ذکر پروردگارم بودم. در خلال آن که نام مبارک «الغنی» را که ذکر ورد خود قرار داده و یا غنی و یا مغنی را با تشدید تکرار نمودم و به جز فرو رفتن در حرم سر الهی و نابود شدن در شعاع نور او از همه چیز غافل بودم که به ناگاه جاذبه ی قدسی به سرعت هر چه بیش تر مرا در ربود و از آشیانه ی بدن بیرون کشید. پس حلقه های نور حواس را گسیخته بود و گره های دام طبیعت را باز نمودم و با بال روح در وسط ملکوت حقیقت شروع به پرواز کردم و خود را از این چنین یافتم که جامه ی تن را از قالب روح بیرون کشیده و از جایگاهش به دور انداخته و دل را صفا و جلا داده و جسدم را به کناری گذاشته و کشور زمان را در هم پیچیده و به عالم دهر قدم گذاشتم و آن جا دیدم که مغزهای متفکر، مجموعه ای نظامات امت ها از ابداعات و تکوینیات و الهیات و طبیعیات و قدسیات و هیولائیات و دهریات و زمانیات و همه ی اقوام کفر و ایمان و قبایل جاهلیت و اسلام از مردان و زمان گذشته و موجود و آینده و جانشینان در ازل و ابد همگی یک جا درمصر وجود گرد آمده اند و همه ی آحاد مجامع امکان ریز و درستش، کوچک و بزرگش، اثباتی و ابداییش در حال و آینده اش همه و همه، گروه گروه، جذب آن عالم گردیده و ماهیات همه ی آنان رو به درگاه خدای سبحان نموده و ناخودآگاه چشم به آستان او دوخته اند و همه ی آنان با زبان فقر شدید و لسان هویت هلاک زا، ناله ی بیچارگی و فریاد دعا و تضرع سر داده بودند و او را یاد می کردند و دعا می نمودند که به فریادشان برسد و ناخودآگاه (یا غنی و یا غنی و یا مغنی) می گفتند.
چیزی نمانده بود که آن ناله های عقلی و فریادهای غیبی از خود بی خود شوم و از شدّت حیرت و دهشت جوهر ذات عاقله ی خود را فراموش کنم و از دیدگاه نفس مجردم غایب گردم و از زمین پهناور هستی هجرت نموده و از ناحیه ی قطر وجود یک باره بیرون روم که ناگاه آن حالت خلسه ی روحی با کمال انسی که به او داشتم، مرا وداع گفت و همان رباینده در حالی که کمال اشتیاق به آن را داشتم و از فراقش متأسف بودم، مرا در ربود و دوباره به دریای خروشان زمین و جایگاه دروغین و فریب آباد طبیعت بازگشتم.
رساله یاد شده به همین جا پایان یافت.[27]
تألیفات
از تألیفات مرحوم آیت الله محقق داماد چند اثر باقی مانده است که مهم ترین و عمده ترین آن ها حواشی بر اثر ارزشمند فقهی آیت الله طباطبایی یزدی یعنی کتاب العروه الوثقی است که به قلم خود آن مرحوم نگارش یافته است. بعضی از دروس ایشان را شاگردان آن مرحوم تقریر کرده و به رشته ی تحریر درآورده اند که برخی از این تقریرات به زیور طبع آراسته شده اند.
الف) استاد آیت الله جوادی آملی مباحث حج و صلاة و صوم و اعتکاف و خمس و قسمت عمده ی زکات را تقریر و تحریر کرده و به چاپ رسانده است.
ب) درس اصول ایشان توسط استاد آیت الله شیخ ناصر مکارم شیرازی نوشته شده است.
ج) آیت الله طاهری اصفهانی مبحث طهارت و دوره ی اصول ایشان را تقریر کرده است.
د) مبحث فقهی صلاة را نیز آیت الله حاج شیخ محمد مؤمن قمی تقریر و تحریر کرده است.[28]
محققان پسر
از آیت الله محقق داماد، فرزندان در خور تقدیری به وجود آمده اند که هر کدام به عنوان وزنه ای علمی و عملی در حوزه ی علمیه و محافل علمی به شمار می آیند. البته این توفیقات ناشی از توجه خاص مرحوم آیت الله محقق به فراگیری علم است و توقعی غیر از این هم از فرزندان آن محقق بزرگ نخواهد بود.
1 ـ آیت الله سید علی محقق داماد؛ سال ها عضو جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم (از نهادهای تأثیرگذار در حرکت صعودی جمهوری اسلامی ایران) و از اساتید مطرح حوزه ی علمیه ی قم بود. سال ها بعد از وفات پدر گرامی شان، در مسجد بازار به جای پدر به اقامه جماعت پرداخت و به سخنرانی وعظ و ارشاد نمازگزاران مشغول بود.
2 ـ آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد؛ پس از تحصیل علوم دینی نزد اساتید بزرگ حوزه به دانشگاه تهران رفت و در رشته های حقوق و فلسفه اسلامی به اخذ مدرک کارشناسی نائل آمد.
وی مطالعه و تحصیل در رشته ی حقوق را پی گرفت و از دانشگاه بروکسل بلژیک درجه ی دکترا دریافت کرد. سید مصطفی محقق از معدود فقهایی است که تحصیلات عالی خود را در فرنگ به پایان رسانده است.
ایشان پس استقرار جمهوری اسلامی در سمت هایی گوناگونی اجرایی، قضایی و فرهنگی انجام وظیفه کرده است، از جمله مدت ها ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهده دار بود.
اینک به عنوان استاد و رییس گروه حقوق دانشگاه، رییس گروه علوم و معارف اسلامی فرهنگستان علوم ایران، ریاست گروه حقوق سازمان مطالعه و تدوین کتاب های علوم اسلامی دانشگاه ها، عضو هیئت داوران خبرگان بدون مدرک، عضو شورای علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، سردبیر فصلنامه ی فرهنگستان علوم و.... به خدمات علمی و فرهنگی ادامه می دهد.
از ویژگی های ایشان علاوه بر بهره گیری از دو نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، تسلط بر زبان های عربی و انگلیسی و آشنایی با زبان فرانسه است. ایشان تألیفات ارزشمندی در اصول و فقه و مسائل حقوقی دارند.
غروبی غم انگیز
غروب نزدیک شد. این عارف عظیم الشأن که در روزهای آخر عمر از عارضه ی سکته ی قلبی رنج می برد، از اوایل ماه مبارک رمضان در بستر بیماری به سر می برد. وقتی شاگردان و یا خواص به عیادت وی می رفتند و ساعت معمول درس ایشان فرا می رسید، چون خود را محروم از این فیض عظیم می دید، به آرامی اشک می ریخت و این جملات پر ارزش را می فرمود: «من از مرگ نمی ترسم، ولی از این می ترسم که وجود عاطل و باطلی باشم و نتوانم انجام وظیفه ی شرعی کنم.».[29]
به دنیا و ما فیها چشمی ندوخته بود تا بگویند: «چشم بر جهان فروبست» و آخرت و جهان برتر آن چنان درآمیخته با جوهره ی لحظه های مبارک زندگی دنیوی اش بود که هرگز نمی توان گفت: «به دیار باقی شتافت». شاید بتوان این گونه فریاد کرد که روحی بزرگ که بیش از نیم قرن در حصار کالبدی کوچک اسیر بود، از این خاک پرواز کرد تا در جوار اولیای حق منزل گزیند.
روز چهارشنبه دوم ذو الحجة الحرام سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری قمری، آیت الله سید محمد محقق داماد یزدی پس از تحمل هفتاد و پنج روز بیماری در اثر سکته ی قلبی، روحش به دیدار یار شتافت تا در کنار اجدادش آرام گیرد. مردم مؤمن قم عصر همان روز، پیکر پاک ایشان را با چشمانی اشکبار و اندوهی فراوان تشییع کردند و در مقبره ای از مقابر شرقی صحن مطهر کریمه ی اهل بیت، علیها السلام، مقابل ایوان آینه به خاک سپردند.
روی سنگ فرار ایشان چنین حجاری شده است:
لقد لبی ربه الکریم
مزار عالم ربانی فقیه اهل بیت، مرحوم آیت الله حاج سید محمد محقق داماد یزدی، قدس سره، که مقارن با تأُسیس حوزه ی علمیه ی قم به این شهر مهاجرت و از محضر آیت الله حائری، قدس سره، استفاده کامل نموده و سپس به ابتکار و تحقیق مخصوص به خویش به تدریس خارج اشتغال، تا به فاصله ی اندکی فضلای عظام به محضرش آشنا و تحقیقات علمی و فتاوی عمیق آن فقیه عالی قدر زبان زد مراکز مهم اجتهاد و استنباط شد و با تدریس مداوم فقه و اصول و اهتمام به تعلیم و تربیت فضلای حوزه ی مقدّسه، رسالت علمی و دینی خویش را انجام داد و سرانجام روز چهارشنبه دوم ذی حجه سنه هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری قمری، اختر فروزان آسمان تحقیق در سن شصت و پنج سالگی دعوت حق را لبیک گفت، حشره الله مع اجداده و تغمّده بغفرانه.
در مقبره ی منور ایشان، علمای بزرگ دیگری مدفون اند که عظمت و نورانیت این مکان را صد چندان کرده است:
الف) آیت الله حاج آقا سید مرتضی علم الهدی جزایری (متوفای 1393 هجری قمری)
از عالمان بزرگ مقیم اهواز بود. بعد از رحلتش، پیکر مطهرش را به قم آوردند و در این مکان به خاک سپردند.
ب) آیت الله حاج میرزا علی آقا غروی علیاری (1417 ـ 1319 هجری قمری)
ایشان پس از یک قرن زندگی پربرکت و تربیت شاگردان علوم دینی و تألیف کتبی ارزشمند در فقه و اصول و کلام و تفسیر قرآن در اردیبهشت 1376 هجری شمسی دار فانی را وداع گفت و در جوار مرقد منور آیت الله محقق داماد آرمید.
ج) آیت الله حاج شیخ احمد پایانی (1375 ـ 1306 هجری شمسی)
عالم وارسته اردبیلی که در محضر اساتید بزرگ حوزه ی علمیه ی قم از جمله آیات عظام سید محمد باقر سلطانی و مرعشی نجفی و سید محمد حجت کوه کمری و بروجردی و محقق داماد کسب فیض کرد و پس از سال ها تدریس فنی مکاسب شیخ انصاری و کفایه ی مرحوم آخوند در سال 1375 به دیدار معبود شتافت و در کنار استاد خویش مدفون گردید.[30]
[1]. مجله ی نور علم، شماره ی 17 و صفحه ی 97؛ شیخ محمد شریف رازی در گنجینه ی دانشمندان، تاریخ تولد ایشان را 1321 ذکر کرده است.
[2]. مجله ی نور علم، نشریه ی جامعه ی مدرسین، شماره ی 17، صفحه ی 97.
[3]. آینه ی دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، صفحه 734.
[4]. آینه ی دانشوران، صفحه 379 و 378. گنجینه ی دانشمندان، ج 7، ص 462.
[5]. آیت الله میرزا جهانگیرخان قشقایی از علماء عصر مشروطه در اصفهان به تحصیل پرداخت. در علوم نقلی و عقلی مخصوصاً حکمت تبحر داشت و باعث رونق فلسفه در این شهر شد. (1328 – 1243 هـجری قمری)
[6]. آینه ی دانشوران، ص 225 – 224.
[7]. آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی متولد 1248 هـجری قمری. در یزد که تحصیلات مقدماتی را در یزد گذراند و برای تکمیل درس به اصفهان و سپس نجف عزیمت کرد و نزد علمای بزرگی همچون میرزای شیرازی و...تلمذ نمود. از مجاهدین بیدار عصر مشروطه و صاحب کتاب ارزشمند العروه الوثقی در سال 1337 هـجری قمری دار فانی را وداع گفت.
[8]. از عالمان نامور و وارسته اواخر عهد قاجار و عصر مشروطه که در نجف به درجه اجتهاد رسید و با کتاب سیاحت شرق و سیاحت غرب معروف گردید (متوفای 1362 هـجری قمری)
[9]. آخوند خراسانی از حماسه سازان تاریخ ایران و مشروطه، مرجع تقلید و مدرس کم نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه و صاحب کتاب معروف کفایه الاصول (1329 – 1255 هـجری قمری)
[10]. از علماء پرشور و مشروطه و شاگرد میرزای شیرازی بزرگ که در حمایت از شیخ فضل الله فعالیت می کرد و به دست پسران قوام الملک به فجیع ترین وضع به شهادت رسید.
[11]. رک: گلشن ابرار.
[12]. توبه آیه 122. نباید مؤمنان همگی بیرون رفته و رسول را تنها گذارند، بلکه چرا از هر طایفه ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم مهیا نباشند؟ تا آن علمی که آموخته اند به قوم خود بیاموزند که قومشان هم شاید خدا ترس شده و از نافرمانی حذر کنند. ترجمه ی آقای الهی قمشه ای.
[13]. ماهنامه ی سیمای اردکان، شمارهی 27 صفحه ی 3؛ مجله ی درس هایی از مکتب اسلام، سال دهم، شماره ی 4، ص 226 ـ 225.
[14]. مجله ی نور علم، شماره ی 17، ص 98 – 97.
[15]. در خِطّه کاشان دیده به جهان گشود و پس از تحصیل علوم دینی و رسیدن به درجه اجتهاد در قم و عمری تدریس در سطوح عالیه حوزه علمیه قم به موطن خود بازگشت و زعامت امور مردم کاشان را عهده دار گردید و به تربیت طلاب کاشانی پرداخت. ایشان تبحر خاصی در تدریس خارج اصول داشت. (متوفای 1379 هـجری قمری)
[16]. از شاگردان برجسته آخوند خراسانی و سید کاظم طباطبایی یزدی بود که در جریان اشغال عراق بدست انگلیسی ها در حین نبرد مجروح و اسیر گشت. ایشان پس از آزادی به خوانسار بازگشت و پس از مرجعیت در قم به تدریس خارج فقه و اصول مشغول شد. آیت الله خوانساری از اولین علمایی بود که در برابر کشف حجاب رضاخان ایستادگی کرد. هنوز با گذشت زمانی بسیار، نماز باران ایشان در خاطره ها باقیست (متوفای 1331 هـجری قمری، گنجینه ی دانشمندان ج 1، ص 326؛ گلشن ابرار، ج 2، ص 623.
[17]. در کوه کمر از توابع تبریز چشم به جهان گشود و نسبش به امام سجاد (ع) می رسد. تحصیلات مقدماتی را در آذربایجان شروع کرد و سپس به نجف هجرت کرد و در محضر آیات عظام شریعت اصفهانی، نائینی و ضیاء الدین عراقی کسب فیض کرد. اهل مطالعه و تحقیق و بحث و بررسی دقیق علمی بود به حدی که در مدت زمانی کوتاه به درجه اجتهاد نائل آمد. سپس به قم عزیمت کرد و به سبب اندوخته های علمی و استعداد سرشارش مورد توجه آیت الله حائری قرار گرفت و به جای حاج شیخ در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (ع) به انجام نماز جماعت و کلیه امور مذهبی پرداخت. از خدمات ارزنده ایشان می توان به تأسیس مدرسه حجتیه و کتاب خانه آن اشاره کرد. شجاعت ایشان در مخالفت با کشف حجاب رضا خان زبانزد مردم می باشد. 1372 – 1310 هـجری قمری (فقهای نامدار شیعه)
[18]. در سال 1268 شمسی در شهر قزوین به دنیا آمد. ایشان از بزرگترین فلاسفه وحکماء ومجتهدین صد ساله اخیر می باشد؛ ایشان قائل به مکتب تفکیک بود. پس از تحصیلات مقدمات و سطح در قزوین و تهران به شهر قم مهاجرت کرده و به تدریس فقه و فلسفه مشغول شد. آیت الله رفیعی قزوینی در سن 85 سالگی در سال 1353 شمسی به دیار باقی شتافت و در حرم مطهر کریمه اهل بیت (ع) در جوار مزار استادش حاج شیخ عبدالکریم حائری آرمید.
[19]. در سال 1326 هـجری قمری دز یزد دیده به جهان گشود. ابتدا در مدرسه خان یزد مشغول به تحصیل مقدمات شد. سپس به عتبات عالیات رفته و در شهر سامرا در حوزه پر رونق میرزای شیرازی بزرگ به ادامه تحصیل سطح پرداخت. از شاگردان برجسته شیخ فضل الله نوری بود. پس از رسیدن به درجه اجتهاد به کربلا مراجعت کرد و چون حوزه کربلا بی رونق شده بود به احیاء آن پرداخت. به سبب همین اقامت در حائر حسینی ملقب به حائری گشت. پس از احیاء حوزه علمیه کربلا برای تأسیس حوزه ای فعال در قم به این شهر هجرت کرد و به همین جهت نیز به او آیت الله مؤسس نیز گفته می شد. احداث بیمارستان فاطمی، ساخت خانه فقرا و بسیاری از امور دیگر بدست مبارک ایشان در شهر قم انجام پذیرفت و سرانجام در سال 1355 هـجری قمری در سن 81 سالگی دیده از جهان فرو بست.
[20]. گنجینه ی دانشمندان، تالیف شیخ محمد شریف رازی، ج 2، ص 142.
[21]. مؤسس حوزه، ص 78.
[22]. خاطرات آیت الله جوادی آملی، درباره اساتیدشان؛ به نقل از مجله الکترونیکی مؤسسه تحقیقاتی اسراء.
[23]. خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، ص 200.
[24]. مجله ی نور علم؛ شماره 17، ص 98؛ سیمای اردکان، ص 3؛ درس هایی از مکتب اسلام، سال دهم، شماره ی 4، ص 226.
[25]. صحیفه ی نور، امام خمینی، قدس سره، ج 16،
ص 92.
[26]. مجله ی نور علم، شماره ی 17؛ ص 98؛ سیمای اردکان، ص 3؛ درس هایی از کتب اسلام، سال دهم شماره ی 4، ص 226.
[27]. رساله ی لقاء الله؛ تالیف مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی، ترجمه ی سید احمد فهری؛ پاورقی صفحه 250 – 249.
[28]. گنجینه ی دانشمندان، ج 2، ص 142؛ مجله ی نور علم، شماره 5، دور دوم، ص 103 – 96.
[29]. مجله ی نور علم؛ ش 17؛ ص 98؛ درس هایی از مکتب اسلام، سال دهم، ش 4، ص 226.
[30]. مجله ی آیینه پژوهش، شماره 43، ص 111. 110.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه