24 آبان 1393, 13:55
مشروعیت، بحران مشروعیت، بحران
نویسنده : نفیسه جلالی
بحران مشروعیت از دو واژۀ بحران و مشروعیت تشکیل یافته است. از لحاظ لغوی واژۀ مشروعیت (Legitimacy) با نمایندگی و رضایت در امور سیاسی ارتباط دارد. مسألۀ مشروعیت عبارت از این است که چه اشخاصی،به عنوان نمایندگان قدرت سیاسی عمل کنند، چه چیزی حکومت یا اعمال قدرت یک حکومت را مشروع و بر حق میسازد، چه چیزی مردم را به مشروعیت یک حکومت معتقد میسازد و چه چیزی تعیین کنندۀ قانونی قدرت مشروع یا جانشینی مشروع و بر حق قدرت است.
به طور کلی قدرتی که اعمال میشود، اگر حقی برای اعمال آن وجود نداشته باشد، نامشروع و اگر برای اعمال آن حقی وجود داشته باشد، مشروع و بر حق است. در واقع، قدرت و حق را میتوان از مفاهیم اساسی در درک مشروعیت (حقانیت، قانونیت) دانست.
هرگاه پدیدهای به طور منظم جریان نیابد یا حالتی از نابسامانی ایجاد شود یا نظمی مختل گردد و یا حالتی غیرطبیعی پدید آید، بحران (crisis) به وجود میآید.
بحران مشروعیت (Legitimacy crisis)در نظام سیاسی، هنگامی بروز میکند که دلایل و توجیهات فرمانروایان سیاسی برای جلب اطلاعت مردم قانعکننده نباشد و مبنای فکری و فلسفی اقتدار، مورد سؤال قرار گیرد.
در خصوص ریشهیابی واژۀ مشروعیت باید گفت: از نگاه "ماکسوبر" (که از نظریه پردازان برجسته در حوزۀ جامعهشناسی سیاسی است و مباحث مربوط به مشروعیت و سلطۀ سیاسی به وی نسبت داده میشود و عموماً جامعهشناسان دیگر در این زمینه متأثر از نگرش وی هستند)زندگی سیاسی به عنوان جزئی از زندگی اجتماعی، عرصۀ وقوعی رفتارهای عقلانی و غیرعقلانی است.
سیاست، رابطۀ حکم و اطاعت میان بازیگران است و کنش حکم و اطاعت ممکن است کنش عقلانی و هدفمند یا عقلانی مبتنی بر ارزش یا سنت و یا عاطفه باشد. وقتی حکم بر اساس برخی سنتها صورت گیرد و اتباع نیز به موجب همان سنتها از حکومت اطاعت کنند، در آن صورت نوع سیاست یا سلطه یا مشروعیت سنتی است. وقتی رابطۀ حکم و اطاعت رابطهای عاطفی و مبتنی بر ارادت شخصی باشد، سیاست و سلطه کاریزمایی خواهد بود. سرانجام وقتی حکم و اطاعت بر حسب قوانین و هنجارهای عینی صورت بگیرد، چنین سیاست و سلطهای بروکراتیک ، قانونی و مبتنی بر کنش عقلانی است.
پذیرش و تأثیر مشروعیت با مردم است و بحران مشروعیت برای دولتی که به خاطر وجود اختلاف بر سر ماهیت مطلوب اقتدار در نظام، به وجود آمده، نوعی ضعف و نقص تلقی میشود. بحران مشروعیت ارتباط تنگاتنگی با سایر بحرانها از جمله بحران هویت، بحران نفوذ، بحران مشارکت و بحران توزیع دارد، لذا حل بحران مشروعیت میتواند از وقوع سایر بحرانها جلوگیری کند.
سادهترین نوع تاریخی بحرانهای مشروعیت، وقتی رخ میدهد که رهبران حکومتی که غالبا با نیاز شدید به قدرت و ظرفیت پاسخگویی بیشتر دولتی مواجهاند، نتوانند برای اقتدار گسترش یافته، مبنایی مردمپسند بیابند یا به این نتیجه برسند که ادعای تثبیت مشروعیت اولیای امور دولت جدید با دیگر اولیای امور موجود در جامعه در تعارض است. در این مرحله است که مشروعیت با مقبولیت پیوندمیخورد. در خصوص کشورهای اروپایی معروفترین شکل بحران مشروعیت، از نیاز به فائق آمدن بر دیگر اشکال اقتدار ناشی شده است (مثل اقتدار غیر مذهبی و دیگر اشکال اقتدار در تخاصم شدید در روابط کلیسا و دولت). در کشورهای در حال توسعه نیز بحرانهای مشروعیت بیشتر به عدم کفایت اشکال اقتدار در جامعه مربوطند تا به اقتدار محدود غیرحکومتی. برخی تفاسیر، انقلاب آمریکا و یا کودتای موجود در جهان امروزی را نشانههایی از بحران مشروعیت میدانند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان