عن ابی جعفر علیه السلام قال :
اذا اردت ان تعلم ان فیک خیرا فانظر الی قلبک ، فان کان یحب اهل طاعة الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر والله یحبک و ان کان یبغض اهل طاعة الله و یحب اهل معصیته فلیس فیک خیر والله یبغضک ، والمرء مع من احب .[1]
امام باقر علیه السلام فرمودند:
چون خواستی بدانی که آیا در تو خیری هست ،پس به قلبت نظر کن چنانچه مردم مطیع خداوند را دوست می داشتی،و اهل معصیت را دشمن میداشتی ، در تو خیر است و خداوند تو را دوست می دارد. و چون اهل طاعت را دشمن میداشتی و اهل معصیت را دوست ، پس در تو خیری نیست و خداوند تو را دشمن می دارد . انسان همراه کسی است که دوست می دارد.
مفهوم دوستی ودشمنی در راه خدا : هم نشینی به دو بخش اتفاقی و اختیاری تقسیم می شوند . دوستی اتفاقی مانند دوستی انسان با دیگری بدلیل همسایگی ،و هم مدرسه بودن ، و یا همکار و همسفر بودن است، و دوستی اختیاری آن است که با قصد وهدف انجام می گیرد . واین نوع از دوستی در راه خدا دین نامیده می شود و بر آن پاداش الهی تعلق می گیرد، زیرا که خداوند ،جز بر افعال اختیاری پاداشی عطا نمی کند.
همدمی عبارت است از : همنشینی و معاشرت و نزدیکی با دیگری. و انسان این اعمال را جز به علت محبت انجام نمی دهد و از غیر دوست ،دوری نموده و قصد معاشرت با او را نمینماید. دوست داشتن افراد به چهار صورت امکان دارد . دوست داشتن یا به خاطر خود اوست و یا به خاطر هدف دیگری در ورای آن است،اگر به خاطر هدف دیگری باشد ، یا آن هدف مربوطه به دنیا و فوائد دنیوی است ، و یا مربوطه به آخرت می باشد، و یا به خاطر خداست .
توضیح بیشتر:
الف : دوستی فردی برای خود او – که عبارتست از اینکه فردی مورد علاقه انسان بوده تا آنجا که انسان از دیدن او و همراه بودنش و مشاهده اخلاق نیکش ،لذت می برد زیرا که هر زیبایی ،برای کسی که آن را درک کند ،لذت بخش است . و لذت بردن باعث می شود که انسان آن چیز را نیک بشمرد و نیک شمردن منشاء تشابه و توافق وتناسب سلیقه ها و اخلاق انسانی می گردد . و گاهی آن دوستی و خوش آمد انسان ، به خاطر مسائل ، ظاهری فردی نبوده ، بخاطرصورت باطنی او می باشد، که همانا کمال عقل و حسن اخلاق اوست. و بدون شک اخلاق نیکو ،افعال نیکو را به دنبال می آورد ،و عقل وافر آدمی فراوانی علم را ایجاب می کند. و مسلما اینگونه کمالات ، در نزد کسی که سُلم النفس بوده، ازعقل صحیحی برخوردار است ،نیکو شمرده می شود. هر امر نیکی که مورد علاقه انسان قرار گرفته ،آدمی از آن لذت می برد ، بلکه در پیوند قلبها ،مسأله پیچیده تر از این است.
چه بسا افرادی که دوستی فی مابین آنها بسیار محکم و استوار بوده ،ولی از صورتی زیبا و نمکین و حتی اخلاق نیک هم برخوردار نیستند ، بلکه دوستی و پیوند آنها ناشی از باطن آنها باشد. زیرا که مشابهت ، منشأ انجذاب طبعی انسان شده و این مسأله از رموز دقیقی برخوردار است که انسان ، امکان احاطه علمی بر چگونگی آن ندارد .
ب :دوست داشتن به جهت فادیده ای که ناشی از آن دوستی است – که در حقیقت ، محبوب ، خود وسیله رسیدن انسان به محبوب دیگری است . و از آنجا که وسیله رسیدن به یک مسأله مورد علاقه نیز ، مورد علاقه انسان قرار می گیرد ،این دوستی نیز به عنوان مقدمه آن اثر مورد توجه قرار گرفته است . به همانگونه که مردم طلا ونقره را دوست دارند ، ولی این علاقه آنها به طلا ونقره به خاطر خود آنها نیست ، بلکه به خاطر این است که از طریق آن به مقاصد خود می رسند ، حال اگر این محبت ، مقدمه یک نتیجه دنیوی بود، از زمره حب فی الله نخواهد بود ،بنابراین اینگونه دوستی نیز به مذموم و مباح تقسیم می شود.
ج : دوست داشتن به خاطر دیگری – منظور از دوست داشتن به خاطر غیر دوستی به خاطر فوائد دنیوی نیست ،بلکه دوستی به خاطر اهداف اخروی است. مانند کسی که استاد ومعلمش را به خاطر اینکه از طریق او به کسب علم واصلاح رفتار موفق می شود ،دوست می دارد.
توضیح بیشتر آنکه ، کسی که مهمانانی را به منزل خود دعوت می کند و برای آنها غذاهای لذیذفراهم میکندتا اینکه بخداوند تقرب جوید و دراین مسیر ،آشپز را به خاطر مهارتش دوست بدارد،باز باید گفت که وی از جمله محبین در راه خداست. و نیز اگر کسی را به خاطر اینکه رابط رساندن کمکهای او به فقرا می باشد دوست بدارد ، او را برای خدا دوست داشته است.
د:دوست داشتن در راه خدا و برای خدا – این دوستی آن است که در پرتو فعلی،قصدش بدست آوردن علم یا انجام عملی یا کار دیگری نباشد ،و این حب بالاترین و بزرگترین مقامات حب می باشد. از آثار غلبه حب آن است که محب به هر چه وابسته به محبوب بوده و یا تناسبی با آن دارد ،توجه داشته ،از غیر آن دوری کند.
منبع: بنیادهای اخلاق اسلامی ، علامه سید عبدالله شبر،چاپ دوم سال 1369،ناشر/بنیاد فرهنگی امام المهدی (عج)
پی نوشت:
-
[1] .اصول کافی جلد 2، صفحه 126