كلمات كليدي : برهان، قياس، مقدمات
نویسنده : مهدي افضلي
قیاسها در منطق از دو منظر مورد بررسی قرار میگیرند: ماده و صورت. به لحاظ صورت و هیئت دنبال این امر هستند که آیا قیاس مورد نظر شرایط انتاج را داراست یا نه، ولی در بحث از ماده در پی آن هستند که مواد تشکیل دهنده این قیاس از چه حالی برخوردار است. اگر مواد تشکیل دهنده یک قیاس یقینی باشد، قیاس به دست آمده را برهانی مینامند. از میان صنعتهای پنجگانه تنها برهان است که در علوم حقیقی کاربرد دارد؛ زیرا انسانها در علوم در پی دستیابی به حقیقتاند، چنین کاری جز از برهان بر نمیآید. انسان چه بخواهد خود از ظلمت جهل رهایی یابد و شاهد مقصود را در آغوش کشد و چه هدایت و ارشاد دیگران به سوی حقیقت را وجهه همت خویش ساخته باشد در هر دو صورت نیازمند آن است که دل در گرو برهان نهد و با چراغ یقین دالانهای دور و دراز را طی کند و سرانجام به حقیقت دست یابد.
تعریف برهان
منطقدانان برهان را چنین تعریف کردهاند:
"قیاسی است مرکب از مقدمات یقینی که ذاتا نتیجه یقینی به دست میدهد."
اگر مقدمات یک قیاس یقینی باشد، (البته در اینکه از کدام یک از اقسام بدیهیات ششگانه باشد یا اینکه مستنتج از آنها باشد تفاوتی نمیکند) چنین قیاسی را "برهان" مینامند. از چینش دو مقدمه یقینی ضرورتا یک نتیجه یقینی به دست میآید. تخلف نتیجه از مقدمات ممتنع است. بگذریم از برخی فرقههای کلامی مسلمان که رابطه مقدمات و نتایج را ضروری نمیدانند، بلکه به دلیل انکار اصل علیت، همه چیز را به عادت الاهی بر میگردانند. به نظر آنها عادت الاهی بر این جاری است که از مقدمات یقینی نتیجه یقینی را ایجاد کند، ولی میان خود مقدمات و نتایج چنین رابطه وجود ندارد. ولی چنین نگرش مورد قبول اکثر متکلمان مسلمان از جمله معتزله و شیعه واقع نشده است.
شرایط مقدمات برهان
به دلیل اهمیتی که مقدمات در شکل گیری قیاس برهانی دارد، منطقدانان شرایط متعددی را برای آن برشمردهاند که به اختصار بیان میشود:
1. یقینی بودن مقدمات: اگر مقدمات یقینی نباشد، همه غیر یقینی باشد یا دست کم یکی از مقدمات غیر یقینی باشد، بسته به اینکه در کدام یک از مبادی قیاسها بگنجد قیاسی از دیگر اقسام صناعات خمس خواهد بود. اگر از مسلمات باشد یک قیاس جدلی و اگر از مخیلات باشد یک قیاس شعری است و همین طور.
2. تقدم طبعی بر نتیجه: به دلیل آنکه میان مقدمات و نتیجه رابطه علیت تصویر میشود، هر علتی نسبت به معلولش تقدم دارد. ولی از آنجا که هر یک از مقدمات جزء علت و به تعبیر دیگر علت ناقصه میباشند، علت ناقصه بر معلول تقدم طبعی دارد.
3. تقدم زمانی بر نتیجه: مقدمات نزد عقل باید به لحاظ زمانی از نتیجه مقدم باشد. ممکن است گفته شود تقدم طبعی کفایت میکند، ولی چرا شرط تقدم زمانی نیز لازم دانسته شده است؟ این بدان خاطر است که تقدم طبعی یک تقدم ثبوتی و هستیشناختی است و این در مقام اثبات و معرفت شناختی کفایت نمیکند. باید افزون بر آن در عقل ما نیز مقدمات از نتیجه زودتر شکل گرفته باشند.
4. شناخته شدهتر بودن مقدمات: به دلیل آنکه ما از مقدمات به نتیجه دست مییابیم، باید مقدمات نزد ما شناخته شدهتر باشند، زیرا از چیزیکه خود برای ما شناخته شده نیست نمیتوان به یک مطلوب روشن دست یافت.
5.مناسب بودن با نتایج: مفاد این شرط این است که محمول مقدمات برای موضوع آن ذاتی اولی باشد نه از عوارض غریب، زیرا از محمول غیر ذاتی نمیتوان یقین حاصل کرد.
6. مقدمات کلی باشد: مراد از این شرط این است که محمول مقدمه بر تمام افراد موضوع در تمام زمانها و مکانها به نحو اولی حمل شود، هر چند موضوع خودش جزئی یا مهمل باشد. کلی در مقابل جزئی مراد نیست.
7. ضروری بودن مقدمات: آخرین شرط مقدمات این است که باید ضروری باشند.
اگر این شرایط در مقدمات یک قیاس فراهم باشد، آنرا برهان مینامند و مفید یقین است و در علوم حقیقی به کار میرود.