كلمات كليدي : نقد ادبي، فن شعر، شعر، بوطيقا، ارسطو، مكتب كلاسيسيم، ادبيات فارسي
نویسنده : اعظم بابایی
معرب کلمهی یونانی (Poyetikes) است و اصطلاحا به اثری اطلاق میشود که دربارهی شعر و اصول آن، وزن، قافیه یا نقد شعر نوشته شده باشد. معروفترین اثر در این زمینه "رسالهی فن شعر یا هنر شاعری ارسطو،" فیلسوف یونانی است. آنچه ارسطو در این رساله بهعنوان شیوهی شناخت و نقد شعر عنوان کرده است تا قرنها بعد از او حتی تا دورهی معاصر مورد بحث و دقت منتقدان و شاعران بوده است.[1]
فن شعر ارسطو که در دوران قرون وسطی به علت بیتوجهی به آثار قبل از مسیحیت فراموش شده بود، با ظهور رنسانس یا نوزایی دوباره مورد توجه قرار گرفت و اساس به وجود آمدن مکتب کلاسیسیم در اروپا شد. در ایران بعد از اسلام، هنر شاعری ارسطو از طریق ترجمههای عربی آن در میان فیلسوفان و دانشمندان ایرانی شناخته شد و بر فن بلاغت عربی و فارسی تأثیر گذاشت.[2]
بوطیقا بر خلاف تأویل آثار معین، در جست و جوی بازگویی معنا نیست، بلکه هدفش شناخت قوانین عامی است که ناظر بر خلق میباشند و نیز بر خلاف علومی نظیر روانشناسی، جامعهشناسی و غیره، بوطیقا این قوانین را در درون خود ادبیات میجوید. بنابراین بوطیقا آن رهیافت به ادبیات است که هم «مجرد» و هم «درونی» است. خود اثر ادبی، موضوع بوطیقا نیست؛ آنچه بوطیقا مورد بررسی قرار میدهد ویژگیهای نوع معینی از سخن یعنی سخن ادبی است؛ بر این پایه بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که به پدیدهی ادبی ویژگی میبخشد، یعنی «ادبیت».[3]
(ادبیت) ویژگی منحصر به فرد یک متن ادبی است و بوطیقا به تحلیل و توصیف این ویژگی میپردازد. بوطیقا با نقدهای ادبی نظیر نقد جامعهشناسی یا نقد روانشناسی و... متفاوت است، زیرا بوطیقا ادبیات یا متن ادبی را به تنهایی موضوع شناخت خود میداند، اما نقد جامعهشناختی و روانشناسی و... ادبیات را تجلی چیزهایی مانند جامعه و روان میدانند، بدین جهت است که میگوییم بوطیقا آن رهیافت به ادبیات است که هم مجرد است و هم درونی.
امروزه این اصطلاح را با اضافهی زمینهی خاص ادبی چون بوطیقای
داستاننویسی و بوطیقای شعر نو و جز اینها، به صورت عامتری به کار میبرند.[4]