1 اردیبهشت 1390, 0:0
کلمات کلیدی: طلاق، فرهنگ، زندگي، اقتصاد، اعتقادات مذهبي
نویسنده : طهورا نوروزی
بیشترین آمار جدایی زوجین در 4 سال نخست زندگی آنها رخ میدهد. طلاق یک آسیب اجتماعی است که امروزه در جوامع مدرن افزایش یافته و در دهه 90 در جوامع غربی اوج گرفت؛ در ایران از دهه 70 به بعد زمانی که جامعه به سمت مدرن شدن پیش رفت، آمار طلاق افزایش یافت. رشد طلاق چند عامل اصلی دارد؛ کاهش سن بلوغ جنسی در جوامع توسعه یافته و در حال توسعه و اینکه افراد در سن پایینتری تمایلات جنسی شان بروز پیدا میکند و بر اساس این تمایلات ازدواج میکنند، رشد طلاق را افزایش میدهد در این مواقع با عشق و هوس زودگذر خانواده هایی تشکیل میشوند که هرلحظه در معرض فروپاشی قرار دارند. استقلال اقتصادی زنان عاملی برای طلاق است چون زنان زندگی بعد از طلاق را سخت و سیاه ندانسته و با کوچک ترین مسئله زندگی خود را به هم میزنند اگر در جامعه فرهنگ اشتغال و استقلال اقتصادی زنان بدون تفهیم فرهنگ دینی که گذشت و ایثار را میآموزد ترویج پیدا کند این امرموجب فروپاشی خانوادهها میشود. روابط آزاد عامل دیگری برای طلاق است هر چقدر جوامع به سمت روابط آزاد و هنجار شکنیهای ظاهری پیش رود و بی بندوباری رشد پیدا کند خانواده اولین نقطهای است که از این موضوع آسیب میبیند. در خانوادههایی که اعتقادات مذهبی کمتری دارند آمار طلاق بالاتر است، افت اعتقادات مذهبی عامل دیگری برای طلاق است چرا که اعتقادات مذهبی مسائل اخلاقی بسیاری را به افراد گوشزد میکند که این مسائل اخلاقی روحیه گذشت و ایثار را ترویج میدهد و این نکات اخلاقی تحمل و طاقت افراد را افزایش داده به گونهای که دیگر مشکلات زندگی آنها را به سمت طلاق سوق نمیدهد. تغییر نگرش جوامع و اینکه در گذشته بیان میشد «دختر با لباس سفید به خانه بخت رفته و با لباس سفید بر میگردد اما امروزه تا به دختری گفته میشود بالای چشم تو ابروست برای طلاق آماده میشود» عامل دیگری برای طلاق است این تغییر نگرش موجب کاهش زشتی طلاق در جامعه و در میان خانوادهها شده است. تفاوتهای فرهنگی زوجین به ویژه در کلان شهرها در افزایش آمار طلاق تاثیرگذار است، زمانی که افراد با فرهنگهای مختلف با یکدیگر ازدواج میکنند و از آنجا که شیوههای زندگی را به خوبی نمیدانند تفاوتهای فرهنگی یکدیگر را تاب نیاورده و از هم جدا میشوند. تغییر نگرش به نقشهای جنسیتی در خانوادهها یکی از عوامل طلاق است.
هم اکنون در خانوادهها دیگر زنان وظیفه خود را فقط مادری نمی دانند بلکه به اشتغال پرداخته و در آمد زایی دارند و بخشی از زمان زندگی خود را در محیط کار گذرانده و پولی را به خانه میآورند همچنین نقش مردانگی پدر کاهش یافته که این تغییر نگرش به نقشهای جنسیتی و اینکه زنان نقش مادری را محقر میدانند باعث میشود آنها در این اختلاط نقشها در زندگی خود دچار مشکل شوند.آگاهی نداشتن زوجین از مهارتهای زندگی آمار طلاق را افزایش میدهد «یک دختر زمانی که میخواهدازدواج کند جهیزیه کاملی را با خود میبرد اما از مهارت هایی که موجب حفظ زندگی او میشود هیچ آگاهی ندارد» در حالی که بیشترین میانگین آمار طلاق در زوجین از سال اول تا سال چهارم زندگی مشترک است و آگاهی از مهارتهای زندگی و همسرداری به حفظ زندگی بخصوص در سالهای نخست کمک فراوانی میکند.اعتیاد، بیکاری و مشکلات اقتصادی عوامل موثر دیگربررشد طلاق در جامعه است اما نکتهای که باید به آن توجه ویژه داشت رشد طلاق عاطفی در میان خانوادههای ایرانی است هم اکنون میانگین صحبت کردن اعضای خانواده بایکدیگر در طول روز 10 تا 15 دقیقه است؛ در طلاق عاطفی ظاهر خانواده سالم است اما این خانواده ریشه ای نداشته و با کوچکترین مشکلی فرو میپاشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان