دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امام حسین(ع) در دوران خلفا

No image
امام حسین(ع) در دوران خلفا

كلمات كليدي : رسول خدا(ص)، امام حسين(ع)، خلفا، محاصره عثمان

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

امام حسین(ع) بیست و پنج سال از عمر خویش را در دوران خلفا گذراند. ایشان در ابتداى خلافت خلیفه اوّل، هفت ساله و در آغاز خلافت خلیفه دوم، نُه ساله و در شروع خلافت خلیفه سوم، نوزده ساله بود .

امام حسین(ع) و همچنین برادر بزرگترش امام حسن(ع)، به دلیل کمالات شخصى، خانوادگى و نیز فضایل فراوانى که مردم از زبان پیامبر خدا(ص) درباره آن دو، به تکرار شنیده بودند، در جامعه اسلامى، محبوبیت خاصّى داشتند. این مسئله و نیز شرایط سیاسى ـ اجتماعى آن روز، ایجاب مى‌کرد که رهبران سیاسى آن روز براى آن دو، احترام خاصّى قائل شوند تا آنجا که انتقادات سخت آن حضرت(ع) را با بردباری تحمل می‌کردند و سعی در حفظ حرمت وی داشتند.

الف: دوران خلافت ابوبکر

ایام حکومت ابوبکر آغاز دوران آلام و دردهای اهل بیت(ع) است. در این دوره اهل بیت پیامبر(ص) از سویی در سوگ از دست دادن رسول گرامی اسلام(ص) نشسته بودند و از سوی دیگر غاصبین خلافت، عرصه را بر خاندان رسول خدا(ص) تنگ کرده، خاندان اهل بیت(ع) را از حق مسلم خود محروم کرده بودند. محنت انحراف اکثریت مردم از مسیر صحیح اسلام و دوری آنان از خط ولایت و غصب خلافت از مولای متقیان، آنان را به شدت آزرده خاطر ‌ساخته بود. در این دوره امام حسین(ع) نیز علی‌رغم سن و سال اندکش در کنار پدر و مادر مظلومش قرار گرفت و تا حد توانش در استرداد حق غصب شده‌شان تلاش کرد تا اینکه با شهادت مادر داغ جانکاه دیگری نیز بر ایشان تحمیل گردید.

نقل شده که امام حسین(ع) در آغازین روزهای غصب خلافت شبانگاه‌هان به همراه برادر بزرگوارشان امام حسن(ع)، امیرالمؤمنین علی(ع) و فاطمه(س) را در راه باز پس‌گیری منصب حقه خویش یاری می‌رساندند و به همراه آنان به درب خانه یکایک اهل «بدر» می‌رفتند.[1] به گونه‌ای که هیچ یک از بدریان مهاجر و انصار باقی نمانده بود، مگر آن که به درب خانه‌شان رفتند و حق خود را به یادشان آوردند و آنان را به یاری خویش فرا خواندند؛ این دعوت تا سه شب ادامه یافت؛ امّا جز چهار تن کسی دعوتشان را اجابت نکرد.[2]

از دیگر جاهایی که در مصادر تاریخی، نامی از امام حسین(ع) در دوران خلافت ابوبکر برده شده است، هنگامی بود که غصب خلافت از سوی ابوبکر و همفکرانش در آغازین روزهای خود بود. روایت شده «هنگامی که ابوبکر خلیفه شد، روز جمعه از منبر[پیامبر(ص)] بالا رفت. حسن(ع) و حسین(ع) نیز در مسجد حاضر بودند.[وقتی ابوبکر را دیدند] امام حسین(ع) جلوتر رفت و خود را به ابوبکر که بر منبر بود رساند و به او فرمود: "این، منبر پدر من است، نه منبر پدر تو!"[3] ابوبکر گریست و گفت: "راست گفتی این، منبر پدر توست، نه منبر پدر من!"»[4] این واقعه در روایتی دیگر این‌گونه بیان شده که: «حسین بن علی(ع) به نزد ابوبکر- که بر منبر پیامبر(ص) نشسته بود- آمد و فرمود: "از جایگاه پدرم، پایین بیا." [ ابوبکر] گفت: "راست گفتی این، جایگاه پدرت است!" و سپس او را در دامان خود نشاند و گریست....» [5]

ب: دوران خلافت عمر

از نحوه و چند و چون زندگانی امام حسین(ع) در ایام خلافت عمر جز آنچه که در ادامه خواهد آمد خبر چندانی به دست ما نرسیده است که شاید بتوان علت این امر را در گوشه‌گیری امام علی(ع) و فرزندانش از دستگاه حکومت و عدم شرکت در هیچ امری از امور آنان جستجو کرد. نقل شده که عمر بن خطاب-خلیفه دوم- نیز به مانند ابوبکر عظمت و مرتبت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را پاس می‌داشت. او برترى حسنین(ع) را بر فرزندانش اظهارمی‌داشت[6] -[7] و سهم ایشان را از بیت‌المال، بیش از فرزندان خود و مانند سهم پدرشان -امیر مؤمنان(ع)- قرار داده بود.[8]

همچنین در برخی منابع روایت شده است که در اوایل خلافت عمر، امام حسین(ع) وارد مسجد شد و عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید پس، از منبر بالا رفت و به او گفت: "از منبر پدرم فرود آی و بر منبر پدرت بنشین!" عمر که مبهوت این سخن شده بود گفت: "پدرم منبری نداشت؛" سپس حضرت(ع) را کنار خود نشاند[9]و چون فرود آمد، امام(ع) را به خانه‌اش برد و به او گفت: "پسر عزیزم! چه کسی این را به تو آموخته است؟" امام(ع) نیز در جواب گفتند: "هیچ کس آن را به من نیاموخته است."[10] عمر گفت: "پسر عزیزم! کاش نزد ما می‌آمدی و ما را از نظریات خود بهره‌مند می‌نمودی." روزی امام(ع) به خانه‌اش رفت؛ عمر با معاویه خلوت کرده بود.[11] پسر عمر-عبدالله بن عمر-، جلوی در بود به عبدالله اجازه ورود نداده بودند، امام(ع) نیز که اوضاع را چنان دید بازگشت. عمر، بعدها که امام(ع) را دید به ایشان گفت: "پسر عزیزم! ندیدم نزد ما بیایی." حضرت(ع) نیز گفت: "آمدم؛ ولی تو با معاویه خلوت کرده بودی و وقتی دیدم پسرت را باز گرداندند، من هم بازگشتم."[12]عمر گفت: "تو از پسرم-عبدالله-، به اجازه داشتن، شایسته‌تر بودی؛ زیرا آنچه را بر سر ما می‌بینی خداوند و پس از او، شما بر سر ما قرار داده‌اید."[13]-[14]

این روایت در برخی منابع به طور متفاوت‌تری نقل شده است، در این منابع آمده: «روزی عمر بالای منبر رسول خدا(ص) رفت و خود را اولی بالمؤمنین خواند. امام حسین(ع) در این ایام ده ساله بود؛ او از درب مسجد وارد شد سخن او را شنید مقابل منبر آمد و در حالی که جمعیت انبوهی شاهد حال او بودند با کمال شهامت فرمود: "انزل ایها الکذاب عن منبر ابی رسول الله(ص) لا منبر ابیک." و سپس درباره منبر پدر و حق پدرش احتجاج کرد و از غصب حق پیامبر(ص) و مادرش فاطمه(س)و غصب حق پدرش سخن راند آن چنان که همه حاضرین در مسجد به گریه افتادند....» [15]

پرداخت مقرری یکسان با رزمندگان بدر به حسنین(ع) از سوی عمر بن خطاب نیز از دیگر مواردی است که اسباب یاد امام حسین(ع) را در این دوره فراهم آورده است. نقل شده که «عمر، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با عطایای بسیار گرامی می‌داشت و به هر یک پنج هزار درهم می‌داد.[16]این مقرری مطابق با مقرری بدریان بود.»[17]

از دیگر موارد معدودی که از امام حسین(ع) در ایام خلافت عمر بن خطاب، یادی به عمل آمده و بیشتر در کتب اهل سنت بدان پرداخته شده، این است که «روزی عمر بن خطاب لباس تقسیم می‌کرد و قبل از اینکه به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برسد، تمام شد. خلیفه از این پیش‌آمد به شدت شرمنده شد از این‌رو فوراً به عامل خود در یمن نامه نوشت تا دو حله یمنی جهت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بفرستد. وقتی جامه‌ها رسید و حسنین(ع) آن را پوشیدند خلیفه سجده شکر به جای آورد و گفت: الآن نفس من راحت شد.» [18]

ج: دوران خلافت عثمان

زمانی که عثمان به خلافت رسید، امام حسین(ع) حدود نوزده سال داشت. در زمان عثمان نیز در چند ماجرا حضور امام(ع) ثبت شده است که هر کدام به گونه‌ای نشان از احترام و عظمت آن حضرت(ع) میان عموم مسلمانان و مراعات حریم آن حضرت(ع) از سوی دستگاه حاکمیت دارد.

فتوحات

در برخی منابع اهل سنت، از حضور امام حسین(ع) در برخی فتوحات ایام خلافت عثمان یاد شده است. این منابع از حضور حضرت(ع) به همراه برادرش -امام حسن(ع)- و عبدالله بن عباس و ابن‌عمر و ابن‌زبیر در جنگ طبرستان به فرماندهی سعید بن عاص خبر داده‌اند. [19]

بدرقه ابوذر

امام(ع) همراه پدر بزرگوار خویش و برادر ارجمندش در مسیر هدایت مسلمین و دفاع از مظلومان، حضور سازنده‌ای داشت. این امر گاه خشم خلیفه سوم را برمی‌انگیخت؛ ولی به هر حال از روی ناچاری حرمتش را مراعات می‌کرد. در ماجرای بدرقه ابوذر-آن هنگام که عثمان وی را به سرزمین ربذه تبعید کرده بود و همگان را از بدرقه و همراهی ابوذر منع کرده بود-امام(ع) همراه پدر و برادر و عقیل بن ابی‌طالب و عبدالله بن جعفر و عمّار بن یاسر در مراسم بدرقه حاضر شدند و سخنانی با این مضمون برای تقویت ابوذر و تسلای خاطر وی بیان کرد فرمود: "عموجان خداوند تواناست که این اوضاع را دگرگون سازد و هر روز در کار تازه‌ای است. این گروه دنیای خویش را از تو دریغ داشتند و تو دین خود را از دستبرد آنان باز داشتی پس چقدر تو از دنیای آنان بی‌نیازی ولی آنان به دین تو سخت نیازمندند. صبر پیشه کن چرا که خیر در صبر و شکیبایی است و شکیبایی نشانه شخصیت است."[20]

حضور در جمع مدافعین عثمان

پس از محاصره خانه عثمان توسط معترضان و ممانعت او از تحویل مروان بن حکم به معترضان به امیرالمؤمنین(ع) خبر رسید که عده‌ای قصد کشتن عثمان را دارند از این‌رو حضرت(ع) به فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دستور دادند که «با شمشیرهایتان بروید و بر در خانه عثمان بایستید[21]و نگذارید کسی به عثمان نزدیک شود» طلحه و زبیر نیز از روی ناچاری و پس از آنان، گروهی دیگر از اصحاب رسول خدا(ص) پسرانشان را به محافظت از عثمان گماشتند.[22]اما در پی زد و خوردی که بین معترضان و عثمان در گرفت تیری به امام حسن(ع) اصابت کرد؛ ایشان را از خانه عثمان بیرون بردند در این زمان معترضان به خانه عثمان حمله‌ور شدند و او را کشتند.[23] امام حسن(ع) و امام حسین(ع) وقتی که وارد دار الاماره شدند دیدند که عثمان کشته شده است. [24]-[25]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS