كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، عباس الاصغر، ابراهيم بن علي(ع)، قاسم بن علي(ع)، عمر الاطرف، عتيق بن علي(ع)، محمد الاوسط بن علي(ع)، عون بن علي(ع)، يحيي بن علي
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
عباس الاصغر بن علی(ع)
بعضی از علما و نسب شناسان احتمال دادهاند که از فرزندان امیرالمؤمنین(ع) دو نفر به نام عباس در کربلا شهید شده باشند. یکی حضرت ابوالفضل العباس(ع) – علمدار کربلا- و دیگری عباس الاصغر که در شب عاشورا به شهادت رسیده است.[1] مادر عباس الاصغر در منابع "صهباء ثعلبیه" بیان شده است. نقل شده که این بزرگوار همراه با جمعی از اصحاب و یاران سیدالشهداء(ع) در شب عاشورا برای آوردن آب به شریعهی فرات رفت و در همان جا به شهادت رسیده است. [2]
در برخی منابع از قاسم بن اصبغ مجاشعی نقل شده است که میگفت: زمانی که سرهای شهدا را وارد کوفه میکردند سواری را دیدم که سر جوانی را که محاسن نداشت به گردن اسب خود آویخته بود؛ صورت آن جوان مثل ماه شب چهارده میدرخشید، وقتی که اسب، سرش را به زیر میبرد آن سر به زمین میرسید، از آن سوار سؤال کردم که: این سر کیست که به گردن اسب خود آویختهای؟
گفت: سر عباس بن علی(ع)!
گفتم: تو کیستی؟
گفت: حرملة بن کاهل اسدی.
قاسم گفت: چند روزی نگذشت که دیدم صورت حرمله سیاه شد.[3]
ابراهیم بن علی(ع)
از او و شرح حال زندگانیاش در منابع و مصادر تاریخی و رجالی خبر چندانی به دست ما نرسیده است. برخی از منابع او را از شهدای واقعه کربلا برشمردند و بیان داشتهاند که او از مادری ام ولد تولد یافته است.[4]
در کتاب مقاتل الطالبیین آمده: «محمد بن علی بن حمزه نوشته است که ابراهیم بن علی بن ابیطالب(ع) در روز طف کشته شد و مادرش ام ولد بود. من این سخن را تنها از او شنیدهام و در کتابهای رجال نیز نامی از ابراهیم به میان نیامده است.»[5]
در کتاب لباب الانساب آمده که او در زمان شهادت بیست ساله بود.[6]
قاسم بن علی(ع)
از تولد و شرح حال قاسم بن علی بن ابیطالب(ع) نیز اطلاع چندانی در دست نیست. در کتب انساب فرزندی به این نام برای امیرالمؤمنین علی(ع) به ثبت نرسیده است؛ اما ابن شهر آشوب او را یکی از شهدای کربلا بر میشمارد، او مینویسد:
«قاسم بن علی(ع) در حالی که رجز میخواند:
یا عصبة جارت علی نبیها و کدرت من عیشها ما قد نقی
فی کل یوم تقتلون سیدا من اهله ظلما و ذبحا من قفا
ای گروهی که بر پیامبر(ص) خود ستم روا داشته روزگار پاک خود را تیره ساختید همه روزه جفا نموده مهتری از خاندان او را کشته از پشت سر از تنش جدا میسازید.
وارد میدان شد و به مبارزه پرداخت. پس از مدتی نبرد عمرو بن سعید ازدی ضربتی بر سر او فرود آورد و او را به شهادت رساند. امام حسین(ع) خود را به سرعت به برادرش – قاسم- رساند و بر قاتل قاسم حمله برد و بر او ضربتی را وارد آورد.»[7]
عمر الاطرف[8] بن علی(ع)
عمر الاطرف[9] بن على بن ابى طالب(ع) آخرین پسر امام على(ع) است.[10] او از مادری به نام امّحبیب صهباء دختر عباد بن ربیعه ثعلبی[11] یا تغلبى[12] تولد یافت از اینرو به "ابنالتغلبیه" معروف بود.[13] در منابع از او با کنیه "ابوحفص"[14] و به نقلی "ابوالقاسم" یاد کردهاند.[15]
برخی از منابع او را از شهدای واقعه کربلا معرفی کردند و آوردند: پس از شهادت ابوبکر بن علی(ع) عمر بن علی(ع) به میدان رفت او در حالی که رجز میخواند:
أضربکم و لا دری فیکم زحر ذاک الشقی بالنبی من کفر
یا زحر یا زحر بل آن من عمر لعلک الیوم تبوء من سقر
شر مکان من حریق و سعر لأنک الجاحد یا شر البشر
«شمشیر میزنم در میان شما و زحر را نمیبینم- همان سنگدل که به پیامبر(ص) کافر شد. ای زحر، ای زحر به عمر نزدیک شو- باشد که امروز در دوزخ جای گیری سقر بدترین مکان است در سوزش و افروختگی- که تو- ای بدترین انسانها- از انکار کنندگان هستی»[16]
به دشمن حملهور شد و توانست قاتل برادر خود - زحر بن بدر نخعی(یا زجر بن بدر جعفی) – را به هلاکت برساند.[17] دشمنان از همه سو به او حملهور شدند و او در حالی که با شمشیرش میجنگید این اشعار را میخواند:
خلوا عداة الله خلوا عن عمر خلوا عن اللیث العبوس المکفهر
یضربکم بسیفه و لا یفر و لیس فیها کالجبان المستجر
«کنار بروید ای دشمنان خدا از جلوی راه عمر دور شوید از جلوی راه شیر غضبناک و خشمگین و عبوس دور شوید شیری که شما را مورد حملهی شمشیر خود قرار داده و هرگز فرار نمیکند و در این میدان جنگ با دشمنان ترسویی نیست که در خانهی خود بخزد»[18]
او جنگید تا اینکه سرانجام به شهادت رسید.
اما بر خلاف اقوال کسانی که عمر بن علی را از شهدای کربلا بر میشمارند، برخی از منابع نیز یافت میشوند که او را در زمره شهدای کربلا بر نشمردهاند، از اینرو نام او را در آثار خود در شمار شهداى کربلا به ثبت نرساندهاند.[19] آنان بر این اعتقادند که عمر دعوت برادرش حسین(ع) را برای رفتن به کوفه نپذیرفت و ایشان را تا کربلا همراهی نکرد.[20] حتی گزارش شده که وقتى خبر شهادت امام حسین(ع) به او رسید، لباسهاى رنگیاش را پوشید و بر درِ خانهاش نشست و گفت: «من، جوانى دوراندیشم. اگر با آنان میرفتم، باید در نبرد، شرکت میکردم و در این راه کشته میشدم.»[21] عمر الاطرف در ینبع در سن هفتاد و هفت یا هفتاد و پنج سالگى در گذشت.[22]
عتیق بن علی(ع)
در منابع کهن رجالی و تاریخی از او نامی به میان نیامده است؛ اما برخی از منابع او را در شمار شهدای واقعه کربلا به شمار آوردهاند.[23]
محمد الاوسط بن علی(ع)
در برخی از منابع از محمد الاوسط بن علی(ع) نیز به عنوان یکی از شهدای کربلا یاد شده است.[24] او از مادری قریشی به نام امامه بنت ابیالعاص بن ربیع متولد شد.[25] گفته شده که او پس از شهادت پدر بزرگوارش علی(ع) به امام حسن(ع)پیوست و بعد از شهادت ایشان به امام حسین(ع) و یارانش ملحق شد و ایشان را از مدینه تا کربلا همراهی کرد. در روز عاشورا او از برادر اذن میدان گرفت و در حالی که رجز میخواند:
شیخی علی(ع) ذو الفخار الاطول من هاشم الصدق الکریم المفضل
هذا حسین(ع) بن النبی المرسل عنه نحامی بالحسام المصفل
تفدیه نفسی من اخی مبجل
«رهبر و بزرگم علی(ع) است دارای افتخار فراوان از خاندان صادق، بزرگوار و با فضیلت بنیهاشم؛ این حسین(ع) پسر پیامبر(ع) است که من با شمشیر برنده از او دفاع میکنم. جانم را فدای برادری میکنم که عظمتش موجب وقار من شده است»
به دشمن حمله برد. پس از مدتی نبرد دشمن از همه سو او را محاصره کرد و اسبش را پی کردند او از اسب به زیر آمد و پس از اندکی مبارزه سرانجام به شهادت رسید.[26]
عون بن علی(ع)
از مامقانی نقل شده که عون نخستین فردی بود که پس از شهادت جمع زیادی از یاران امام حسین(ع) بر سایر برادرانش پیشی گرفت و از آن حضرت(ع) اجازه میدان خواست امام(ع) به او فرمود: «یا اخی أ أستلمت للموت. برادرم آیا آماده مرگ شدهای. گفت: چگونه تسلیم مرگ نشوم که تو را تنها و بییاور میبینم.» امام(ع) فرمود: «برو خدا پاداش نیکت دهد.» پس عون به میدان رفت و جنگید و مجروح شد از هر طرف بر سر او ریختند و او را به شهادت رساندند.[27]
یحیی بن علی(ع)
مادرش اسماء بنت عمیس بود.[28] او نیز در برخی از منابع در زمره شهدای کربلا به شمار آمده است.[29]
اما ابوالفرج اصفهانی او را از شهدای کربلا به شمار نیاورده است؛ او معتقد بود که یحیی در زمان حیاط پدر از دنیا رفته است.[30]
احمد بن محمد الهاشمی
از او و شرح حال زندگیاش خبر چندانی در دست نداریم. ابن شهر آشوب در کتابش او را یکی از شهدای کربلا، بلکه آخرین شهید از میان اصحاب و یاران امام حسین(ع) برشمرده و آورده است، او پس از عمرو بن قرظه انصاری در حالی که رجز میخواند:
الیوم ابلی حسبی و دینی بصارم تحمله یمینی
أحمی به یوم الوغی عن دینی
«امروز شمشیر به دست، نژاد و کیشم را میسنجم و با آن از دینم حمایت میکنم.»
به میدان رفت و جنگید تا اینکه سرانجام به شهادت رسید.[31]
اما از شهرتش به هاشمی چنین بر میآید که او از خاندان امیرالمؤمنین(ع) باشد.