كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، مقتل
نویسنده : یدالله حاجیزاده
در تاریخ اسلام سنت مقتل نویسی؛ یعنی گزارش حوادث و وقایعی که به مرگ و کشته شدن یک شخص یا گروه و چگونگی کشته شدن آنها منجر شده است، جایگاه گستردهای دارد و از موضوعاتی است که بیشترین توجه تاریخ نگاران و محدثان را به خود جلب کرده است؛ مثل مقتل عمر بن خطاب، مقتل عثمان بن عفان، مقتل علی بن ابیطالب(ع)، مقتل حجر بن عدی، مقتل حسین بن علی(ع) و... در این بین هیچ موضوعی به اندازه شهادت امام حسین(ع) مورد توجه نویسندگان قرار نگرفته است.[1]
در جلد 20 الذریعه حدود 60 مقتل معرفی شده است که بیش از نیمی از آنها مربوط به امام حسین(ع) است.
بیشتر مقاتلی که درباره امام حسین(ع) نوشته شدهاند، امروزه در دسترس نمیباشند. این کتابها مفقود شدهاند. مثل مقتل ابیعبدالله از اصبغ بن نباته، مقتل الحسین(ع): جابربن یزید جعفی، مقتل الحسین(ع): هشام بن محمد بن سائب کلبی، مقتل ابی عبدالله(ع): محمد بن عمر واقدی، مقتل الحسین(ع): محمد بن حسن طوسی، مقتل ابی عبدالله(ع): نصر بن مزاحم.
در این نوشتار در خصوص مقاتل امام حسین(ع)، به مقاتلی اشاره میشود که امروزه در دست میباشند.
به نظر میرسد از ابتدای قرن دوم هجری نویسندگانی به طور خاص به ذکر واقعه کربلا و مصائب جانگداز این واقعه پرداختهاند. این روند پس از نوشته شدن کتاب ارزشمند «مقتل الحسین» نوشته ابومخنف، ادامه یافت و بسیاری از مورخان دورههای بعد با استفاده و یا الهام از این کتاب به ذکر تاریخ واقعه کربلا و مصائب امام حسین(ع) و یارانش پراختند. این روند به همین صورت ادامه یافت تا این که از دوره قاجار به بعد رشد بیسابقهای در مقتل نویسی رخ نمود. این مقاتل نه ارزش تاریخی دارد و نه ارزش ادبی. فقط برای تحریک عواطف عوام نوشته شدهاند. رسول جعفریان مینویسد: «متأسفانه در این دوره (قاجار) دقت تاریخى وجود ندارد و از مصادر دقیق استفاده نشده است. آن چه از لحاظ بینشى در مقتل نویسیهاى این دوره وجود دارد آن که عمدتا از زاویه اندوه و غم و مصیبت و ابتلاء به قضیه نگاه شده و کوشیده شده تا پیش از آن که متنى تاریخى در اختیار بگذارد، متنى حزنزا آن هم به قصد روضهخوانى تهیه کند. غالب این آثار براى مجالس سوگوارى تألیف شده و هدف عمدهاش فراهم کردن زمینه براى گریه بوده است.[2]
برخی از مقاتل معتبر
مقتل ابی مخنف
مقتل ابی مخنف تحت عنوان «مقتل الحسین(ع)» از کتابهای معتبر در این زمینه است. هر چند اصل این کتاب مفقود شده، اما روایات آن از طریق تاریخ نویسانی چون طبری، ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانی، ابن مسکویه، ابوحنیفه دینوری، شیخ مفید، و بلاذری به دست ما رسیده است. استاد محمد هادی یوسفی غروی این مقتل ارزشمند را بر اساس تاریخ طبری و الارشاد شیخ مفید بازسازی کرده و نام آن را «وقعةالطف» گذاشته است. «ابومخنف یکی از بهترین مورخان عاشورای حسینی است. او با تلاش و کوشش بسیار اطلاعات دست اول و گزارشهای متعدد و مستندی از واقعه کربلا را گزارش کرده است. متن اصلی کتاب او امروزه در دسترس نیست. احتمالا این متن تا قرن 4 هجری باقی بوده است. چرا که طبری درتاریخ خود بعضا بدون واسطه از آن نقل کرده است.»[3] پیش از این که این مقتل توسط استاد محمد هادی یوسفی غروی بازسازی شود، مقتلی منسوب به ابومخنف در بازار موجود بوده است و برخی از این مقتل استفاده میکردهاند. محققان به جعلی و نادرست بودن این مقتل اشاره کردهاند. یوسفی غروی مینویسد: «اما آن چه با نام مقتل الحسین(ع) منسوب به ابومخنف است یقینا از ابومخنف نیست.»[4] برخی احتمال دادهاند این مقتل در دوره صفویه جعل شده باشد. این کتاب آکنده از غلطهای فاحش است و دانشمندان و علمای بزرگ بر ساختگی بودن آن تصریح دارند.[5]
علامه سید عبدالحسین شرفالدین میگوید: پوشیده نیست که کتاب مقتل الحسینی که رایج است و دست به دست میگردد و منسوب به ابومخنف است، دارای بسیاری از احادیثی است که ابومخنف هرگز از آنها اطلاع نداشته و اینها را به دروغ به او نسبت داده است.[6]
لهوف
علی بن موسی بن جعفر مشهور به سید بن طاووس (م 664) کتابی تحت عنوان «اللهوف» یا «الملهوف علی قتلی الطفوف» را به عنوان مقتلی مستقل نوشت. سید بن طاووس مباحث این کتاب را در سه بخش تنظیم کرده است. مسلک اول در بیان امور پیش از جنگ. مسلک دوم در توصیف امورجنگ و مسلک سوم در بیان امور پس از شهادت حضرت. برخی معتقدند لهوف دارای مطالبی بیاساس، ضعیف و غیر دقیق بسیاری است.[7] یکی از مطالب ضعیف در این کتاب اشاره سید بن طاووس به آمدن اسرای کربلا در اربعین شهادت آن حضرت به کربلا میباشد که مورد انکار بسیاری از محققان قرار گرفته است. شهید مطهری(ره) در این رابطه مینویسد: «آمدن اسرای کربلا در اربعین به کربلا جز در لهوف که آن هم نویسندهاش در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تایید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تایید نمیکند.»[8]
«شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا، بسیار بعید میداند.»[9]
مثیر الاحزان
نجم الدین جعفر بن محمد بن هبة الدین نمای حلی (م841) کتاب «مثیرالاحزان» را با همان شیوه لهوف تالیف کرد.
در این کتاب 117 صفحهای، ابتدا درباره امور پیش از نبرد عاشورا؛ همانند پیشگوییهای رسول خدا(ص) از شهادت حضرت، سیر حوادث نهضت عاشورا از مرگ معاویه تا ورود امام حسین(ع) به کربلا سخن گفته است. سپس به بیان مختصر حوادث روزهای اقامت در کربلا و شب و روز عاشورا و کیفیت نبرد و جانبازی و شهادت اصحاب و بنیهاشم و در نهایت شهادت امام حسین(ع) سخن گفته و در بخش پایانی به امور پس از شهادت، اسارت اهل بیت(ع) و شام و بازگشت به مدینه سخن گفته است.[10]
مقتل الحسین(ع)
عبدالرزاق مقرم نیز کتاب مقتل الحسین(ع) را نوشت. این کتاب 400 صفحهای در چند بخش میباشد. در بخش اول تحت عنوان «نهضةُ الحسین» به مباحثی چون آراء در لعن یزید، علم امام حسین(ع) به شهادت، گریه بر امام حسین(ع) و... اشاره شده است. در بخش دوم تحت عنوان «حدیث کربلا» به تاریخ کربلا اشاره دارد. مباحثی چون خروج امام از مدینه، ارسال مسلم به کوفه، سفر به کربلا در این بخش آمده است. در بخش بعدی تحت عنوان «الحسین یوم عاشورا» به حوادث روز عاشورا به طور مفصل اشاره شده است، و در بخش پایانی به حوادث بعد از عاشورا اشاره شده است.[11]
مقتل خوارزمی
در سده ششم هجری ابوالموئد موفق بن احمد بن محمد بکری مکی حنفی خوارزمی؛ معروف به اخطب خوارزم (م568) در این باره دست به تالیفی مستقل زد و کتابی پدید آورد که به مقتل خوارزمی مشهور شد. این مقتل مورد اعتماد دانشمندان بوده است.
مطالب این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب الفتوح ابن اعثم کوفی است. و نویسنده بعضا به این موضوع تصریح کرده است. «قال احمد بن اعثم کوفی.»[12] این کتاب در دو جلد (یک مجلد دو جلدی) به چاپ رسیده است. جلد دوم این کتاب مربوط به شهادت امام حسین(ع) و برخی از مرثیههایی است که درباره حضرت سروده شده است. هم چنین مجازات قاتلین حادثه کربلا و... خوارزمی در نگارش بخش دوم کتابش به حوادث روز عاشورا از مقتل ابومخنف هم فراوان نقل کرده است.[13]
نفس المهموم
کتاب «نفس المهموم» توسط شیخ عباس قمی (محدث قمی) نوشته شده است. این کتاب در خصوص مقتل امام حسین(ع) نوشتهای نسبتا کامل و معتبر است. مترجم این کتاب در مقدمه کتابش مینویسد: «برای شرح رموز نهضت حسینی متن جامع و معتبر و کاملی لازم بود که در ضمن آن اسرار وقایع مو به مو شرح گردد و در هر جا به مناسب توضیحی داده شود. با وفور کتب مقاتل، کتابی که جامع این شرایط باشد، کمتر دیده میشد تا به مطالعه کتاب نفیس «نفس المهموم» دست یافتم و این کتاب همان تالیف و تنظیم متن اخبار و تواریخ و سیره معتبره است. مولف جامع و متتبع آن تا آن جا که در توانش بود، در تصحیح اسناد اخبار این کتاب کوشیده و تا آن جا که در دسترس است کتب تواریخ معتبره را در نظر گرفته است.»[14]
این کتاب که با بحث از ولادت امام حسین(ع) آغاز شده در باب اول به مناقب آن حضرت و ثواب گریستن بر مصائب ایشان اشاره دارد. در باب دوم به حوادثی که پس از بیعت با یزید تا شهادت امام حسین(ع) رخ داده، اشاره دارد، و در باب سوم به وقایع پس از شهادت اشاره دارد. مباحث دیگری هم من جمله گریه آسمان و زمین در سوگ امام حسین(ع)، اولاد آن حضرت، شرح حال توابین و قیام مختار در آن ذکر گردیده است. کتاب نفثه المصدر ایشان نیز مختص واقعه عاشورا است. شیخ عباس قمی در منتهی الامال نیز که شرح حال ائمه علیهم السلام) است، در مبحث امام حسین(ع) واقعه عاشورا را ذکر میکند.
سایر کتابها
علامه محمدباقر مجلسی در کتاب حدیثی «بحارالانوار» فصلی را به ذکر مقتل اباعبدالله اختصاص داده است و از همه منابع موجود بهره گرفته است.[15]
ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین حدود 38 صفحه را به مقتل امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب او و نیز اسارت خاندانش اختصاص داده است.[16]
شیخ مفید در الارشاد حدود 110 صفحه از کتاب خویش را به شرح حال و زندگی امام حسین(ع) و واقعه عاشورا اختصاص داده است.[17] شهید مطهری این کتاب را یکی از کتابهای بسیار معتبر در زمینه مصائب امام حسین(ع) میداند.[18]
ابن اعثم کوفی (م314) نیز در کتاب «الفتوح» و قایع و حوادث کربلا را با تفصیل بیان کرده است. ابن اعثم به سبب اهمیت حادثه کربلا حدود 100 صفحه از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است.[19]
برخی از منابع نامعتبر
کتاب روضه الشهداء نوشته ملا حسین کاشفی (م 910) از نوشتههای غیر قابل اعتماد در زمینه قیام امام حسین(ع) میباشد. این کتاب از طرف برخی از محققان با انتقادات بسیار جدی روبرو است.[20]
فاضل دربندی (م1286) کتابی تحت عنوان «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» را نوشت. این نویسنده از ذکر اخبار شاذ و نادر خودداری نکرد. اسرارالشهادات از فاضل دربندی سرآمد دروغ بافی درباره واقعه عاشورا است.[21]
کتاب ناسخ التواریخ سپهر از دیگر مقاتل مشهوری است که برخی آن را از روضة الشهداء و اسرار الشهادات هم سستتر میدانند.[22] او اعتنایی به اسناد روایات نداشته است. بعید نیست که برخی از مجعولات عصر خویش را که در زبان اهل منبر متداول بوده یا در ذهن خودش بوده را نیز در این مجموعه آورده باشد.[23]