كلمات كليدي :اهل بیت(علیهم السّلام)، امیر المومنان(علیهالسّلام)، روزه، مسکین، اسیر
نویسنده : مجتبي صداقت
در شهر مدینه خانوادهای زندگی میکرد که از همه جهات، انسانهای شایسته و برتری بودند. یکی از اوصاف والای آنها ایثار و فداکاری است که میتواند الگوی همه انسانها باشد و یکی از موارد ایثار ایشان مربوط به زمانی است که:
حضرت حسن (علیهالسّلام) و حضرت حسین (علیهالسّلام) بیمار شدند. پیامبر گرامی (صلیاللهوعلیهوآله) با جمعی از یارانشان به عیادت دو نوه و دو نور دیدۀ خود آمدند. در آن دیدار، رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) به حضرت امیر (علیهالسّلام) فرمودند:
«علی جان! اگر برای شفا یافتن و بهبودی فرزندانت میتوانستی نذری کنی، خدا از سر مهر و کرامت آنان را سلامت ارزانی میداشت».
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در همان لحظه با خدایش عهد بست و نذر نمود که اگر دو فرزندش سلامتی یابند سه روز روزه بدارد. از پی حضرت علی (علیهالسّلام)، حضرت زهرا (علیهاسلام) نیز نذر کرد و آن گاه «فضه» خادمۀ ایشان همان نذر را نمود. طبق بعضی از روایات امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) نیز نذر کردند که روزه بگیرند.
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند و خانوادۀ امام علی (علیهالسّلام) برای وفای به نذر آماده شد؛ اما در خانه غذایی برای روزهداری یافت نمیشد. امام علی (علیهالسّلام) سه صاع جو تهیه نمود.[1] حضرت زهرا (علیهاسلام)، یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. هنگام افطار، مسکینی بر در خانه آمد و گفت: «السلام علیکم اهل بیت محمد... سلام بر شما ای خاندان محمد (صلیاللهوعلیهوآله)، مستمندی از مستمندان مسلمین هستم. غذایی به من بدهید. خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند».
آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند در حالی که چیزی جز آب نداشتند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند. موقع افطار وقتی که نان جو را برای غذا آماده کرده بودند، یتیمی بر در خانه آمد. این بار نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند و بار دیگر با آب افطار کردند. روز بعد را نیز روزه گرفتند. به هنگام غروب اسیری بر در خانه آمد. باز سهم غذای خود را به او دادند. پس از انجام نذر هنگامی که صبح شد حضرت امیر (علیهالسّلام) در حالی که دست دو پسر بزرگوارش را گرفته بود به خدمت پیامبر اکرم (صلیاللهوعلیهوآله) رسید. هنگامی که پیامبر آنها را مشاهده کردند، دیدند از شدت گرسنگی میلرزند. پیامبر اشک ریختند و فرمود:
«این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است»
سپس برخاستند و با آنها حرکت کردند. هنگامی که وارد خانۀ حضرت زهرا (علیهاسلام) شدند ایشان را در محراب عبادت دیدند در حالی که از شدت گرسنگی ضعیف شده و چشمهایش به گودی نشسته بود. پیامبر گرامی (صلیاللهوعلیهوآله) اندوهگین شدند. در همین هنگام جبرئیل امین نازل شد و گفت:
«ای محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید» سپس سوره «هل أتی» (انسان یا دهر) را بر او خواند.
بعضی گفتهاند که از آیۀ5؛ «ان الابرار...» تا آیۀ21؛ «... کان سعیکم مشکورا» در این زمان نازل گشت.[2]
این خانواده مظهر ابرار و نیکوکاران جهان و از مظاهر عبودیت خدا و از مصادیق بارز بندگان خالص اویند. آنان وفاکنندۀ به نذر خویش و خائفان از قیامتند. آنها مظهر ایثارگری و حمایت از اقشار محروم جامعه (مسکینان، یتیمان و اسیران) و مظهر اخلاص و خداجویی در عرصۀ زندگی اجتماعیاند. نعمتهای سرشار بهشتی، پاداش الهی اهل بیت (علیهمالسّلام) و جلوۀ تقدیر و سپاسگذاری خداوند در قبال نیککرداری آنان است.[3]
داستان مذکور در میان علمای شیعه مورد اتفاقنظر است و در بین اهل سنت نیز مشهور بلکه متواتر است. علامه امینی در «الغدیر» 34 نفر از علمای معروف اهل سنت را نام میبرد که این داستان را در کتابهای خود آوردهاند.[4] در «احقاق الحق» نیز نام 36 نفر از اهل سنت برده شده است.[5]
علاوه بر این حافظ ابومحمد عاصمی از علمای اهل سنت کتابی در دو جلد به نام «زین الفتی فی تفسیر سورة هل أتی» تدوین کرده است. ابوجعفر اسکافی (متوفی 240ه.ق) در رسالهای که در ردّ جا خط نوشته میگوید؛
«ما تردید نداریم که احدی از صحابۀ پیغمبر برتر از علی بن ابیطالب نمیباشد ...»
انفاق علی متناسب با حال و وضع زاهدانهاش بود و او کسی است که در راه خدا مسکین و یتیم و اسیر را غذا داد و دربارۀ او و همسر و دو فرزندانش یک سورۀ کامل نازل گردیده است.
ابوسالم محمد بن طلحه شافعی (متوفی 652ه.ق) شعری در این زمینه دارد:
هم العروة الوثقی لمعتصم بها مناقبهم جاءت بوحیٍ و انزالِ
مناقب فی الشوری و سورة هل اتی و فی سورة الاحزاب یعرفها التالی
و هم اهل بیتالمصطفی فودادهم علیالناس مفروض بحکم و اسجالِ
آنان برای کسی که به آنها متوسل شود دستاویزی محکماند که مناقبشان از راه وحی و انزال رسیده است. مناقب و فضایلی که در سورۀ «شوری» و «هل أتی» و «احزاب» آمده است، و تلاوت کنندگان قرآن آنها را میشناسند. آنان اهل بیت مصطفی میباشند و دوستی آنها به حکم الهی در منشور قرآن الزامی است.[6]
در کتاب «احتجاج» از امام علی (علیهالسّلام) نقل شده در ضمن حدیثی که ایشان، برای مسلمانان بعد از مرگ عمر بن خطاب ایراد کردهاند:
شما را به خدا سوگند میدهم! آیا در میان شما غیر از من کسی هست که دربارۀ او و فرزندانش این آیه نازل شده باشد: «ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا...» تا آخر سوره؟ گفتند: «نه».
در کتاب «خصال» در احتجاج امام علی (علیهالسّلام) بر علیه ابوبکر فرمود:
«تو را به خدا قسم میدهم! آیا صاحب آیۀ «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً» منم یا تویی؟». گفت: «بلکه تویی» .[7]
جهت مطالعۀ بیشتر:
-الغدیر، ج3، ص 107-111؛
-احقاقل الحق، ج3، ص 157-171
-تفسیر نمونه، ج25، ص 343 به بعد.
-تفسیر المیزان، ج20، سورۀ انسان، ص 119 به بعد.