كلمات كليدي : تاريخ، سامانيان، كشاورزي، رونق كشاورزي، زوال كشاورزي
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
کشاورزی
از مهمترین خصائص قرن چهارم آبادانى و وسعت بلاد و کثرت قراء و قصبات و نواحى آباد و فزونى جمعیت و ساکنان آنها و ثروت سرشار اهالى و وجود خاندانهاى ثروتمند قدیم در آنها بوده است و این معنى علىالخصوص از کتب جغرافیا و تاریخ که در این قرن یا نزدیک به آن قرن و از روى مدارک مربوط به آن دوره نوشته شده است به خوبى برمیآید چنان که در وصف کمتر شهر و دیارى است که سخن از فراوانى نعمت و کثرت جمعیت و رواج و رونق تجارت و فلاحت آن نرفته باشد و از قصور و کهندژها و قلاع متعدد بحث نشود.
ثروت شاهان و امرا نیز به همین نسبت بوده است؛ مثلا به روایت ابنحوقل با آن که سامانیان در اخذ مالیات رعایت کمال عدل و انصاف را میکردهاند. در حال عادى چهل میلیون درهم عواید داشتهاند که به رسم ایران قدیم دوبار در سال هربار بیست میلیون درهم جمعآورى میشد و ابنحوقل تصریح میکند که مملکت آل سامان به وفور نعمت و ثروت بسیار معروف بوده است.[1]
از برکت مبانى اقتصادى و سیاست ترقىخواهانه شاهان و وزیران آنان رشد فرهنگ به نهایت رشد خود رسید... سمرقند و بخارا به مراکزى تبدیل شد که فروغ آن بر سراسر سرزمینهاى ایرانیان و ترکان پرتو افکند.
استقرار امنیت و آرامش نسبى، کشاورزى و صنعت در ایران رو به وسعت نهاد. سقوط حکومت خلفاى عرب و احیاى دولتهاى محلى ایرانى، سبب گردید که دیگر عوارض و مالیاتهایى که از روستاییان و شهریان مىگرفتند، مانند زمان قدرت خلفا، از کشور خارج نشود و در داخل ایران در راه فعالیتهاى عمرانى مصرف گردد. پس از استقرار حکومتهاى مستقل محلى، بخشى از عوارض و مالیاتها صرف احداث قنوات و مجارى آبیارى مىگردید.[2]
ابنحوقل و مقدسى اطلاعات مشروحى درباره جغرافیاى اقتصادى ایران به ما مىدهند. از اطلاعات مزبور چنین برمىآید که در ایران آن دوران، نیروهاى تولیدى کشور، چنان ترقى و پیشرفت کرده بود که ایران در هیچ دورهاى به چنان درجه اعتلاى اقتصادى نرسیده بود؛ و بعدها هم حتى تا قرن بیستم نرسید.
در دوران یاد شده، در تمام نقاط ایران کارهاى بزرگى در زمینه آبیارى انجام مىگرفت، و در نتیجه مساحت اراضى مزروع افزایش مىیافت. در احداث کاریزها پیشرفت و ترقى زیادی حاصل شده بود. عمق کاریزها در بعضى نقاط، به خصوص در مناطق کوهستانى، به 90 متر میرسید. بکار بستن انوع آبیارى، یعنى بوسیله جوى و نهرهاى متفرع از رود و کاریز (قنوات) و چاهها، توسعه یافت.
آبیاری در مناطق ایران، در مرحله اول نواحی شرقی آن هم مثل خوارزم و فرغانه[3] دارای چنان وضعی بود که امکان داشت در آنها زمینهای کشاورزی، به وسیله آبیاری دقیق بارور شود. عملیات حفر قنوات و آبیاری مصنوعی در طول قرنهای بسیاری تا امروز حفظ شده است، حتی از جیحون[4] و مرغاب نزدیک مرو در قرن چهارم هجری قمری کانالهای بسیاری به وسیله تقسیم کننده آب برای[5] بالغ بر 10000 مالک با پیمانه آب منشعب کردند. باز و بسته کردن کانالها به وسیله تختهها و لولههای کوچک که در ارتفاع معینی از سطح آب تعبیه شده بود به طور خودکار انجام میگرفت. نظارت آن بر عهده مامور ویژهای بود که تعداد زیادی همکار در اختیار داشت.[6] قنوات بسیار در خوزستان (اهواز)[7] اسپهبان و فارس(دارابگرد)[8] و اصطخر نیز وجود داشت.[9]
بطور کلى در دوران بعد از اسلام، طاهر و فرزندش عبداللّه (از خاندان طاهریان) و نخستین شهریاران سامانى، و از بین دیالمه، عضدالدوله در مورد کشاورزى و کشاورزان، از سیاست عاقلانهاى پیروى مىکردند. به قول بارتولد: «سامانیان حافظ قدرت قانون و نظم بودند، و چنین مىنماید که کشاورزى در روزگار آنان پیشرفت کرده باشد».[10]
محصولات کشاورزی
تولیدات کشاورزی با وجودی که قسمت اعظم سرزمین از صحاری و یا کوهستان تشکیل شده بود، بسیار گوناگون بود. در کنار آن حوزه وسیعی نیز وجود داشت که به علت زمینهای خوب کشاورزیش معروف بود؛ مانند فرغانه،[11] نواحی اطراف سمرقند،[12] کش، خوارزم، ناحیه بلخ، بادغیس، هرات، بخشی از سیستان، و کرمان، طبرستان[13] با افزایش جمعیت به ویژه در اثر تبدیل جنگلها به مزارع، کشاورزی توسعه یافت. در خوارزم نیز با حرکت شنهای روان و انبوه شدن آنها در بخش غربی و میانی به زمینهای زراعی اضافه شد.
فرآوردههای اصلی کشاورزی در اینجا مانند همه جا شامل غلات به ویژه گندم و جو[14] در فرغانه طبرستان خوزستان[15] و اصطخر، کشت برنج نیز اغلب با آبیاری مصنوعی انجام میشد.[16] کشت مزروعات قدیم توسعه یافت و زرع انواع جدید معمول شد؛ بهخصوص برنجکارى که در زمان ساسانیان تقریبا کان لم یکن بود، توسعه یافت. در آن دوره، برنج در خوزستان و نقاط پست فارس و خراسان و سیستان و نواحى کرانه خزر کشت مىشد. کشتهاى جدید از قبیل مرکبات، در نقاط پست، در جنوب ایران و نواحى مجاور کرانه خزر و واحه بلخ و غیره، متداول گشت. جو و گندم همهجا در فلات ایران (تا ارتفاع 2500 متر و بعضى جاها بالاتر) کشت مىشد.[17]
تقریبا تمام منابعی که از سامانیان یاد میکنند به وفور نعمت و مواهب طبیعی در قلمرو آنان اشاره دارند. قلشقندی ماوراء النهر را حاصلخیزترین سرزمینها نامیده و ابنحوقل در این مورد چنین گفته:
«سراسر ماورالنهر شهرها و دیهایی است که به وسیله آب چشمه و رود با آب باران مشروب میشود یا چراگاه ستواران است محصولات آنجا علاوه بر تامین نیازمندیهای مردم برای دیگران نیز کفایت میکند؛ اما آبهای آنجا شیرینترین و گواراتر و سردتر و سبک ترین آنهاست و خواربار آنجا نیز فراوان و بیش از حد احتیاج است و در کوهها و دشتها و شهرها به طور فراوان هست و در سراسر این ناحیه یخ و برف پیدا میشود».[18] همان طور مقدسی اشاره به خوبی آب نیشابور دارد: «آبهایش سبک، بهداشتش سالم است».[19]
وی پس از این نکته اشاره دارد که فراوانی میوه در آنجا به حدی است که ستوارن از آن تغذیه میکنند. استخری نیز ماوراءالنهر را از همه اقلیتها در دایره اسلام پر نعمتتر دانسته است.
وی نیز به فراوانی میوه در مناطقی از ماوراءالنهر از جمله سغد و اسروشنه و فرغانه و چاچ به حدی که چهارپایان از آن تغذیه میکنند، اشاره دارد.[20]
زوال کشاورزی
کشاورزی از اوخر روزگار سامانیان در نیمه دوم قرن 4 هجری قمری کمکم دچار اختلال شد. از سویی دهقانیانی که ستون فقرات جامعه بخارا محسوب میشدند به علت اختلاف و درگیریهایی که با حکومت سامانی پیدا کردند، زمینهای کشاورزی را رها کردند و به شهر آمدند. از سوی دیگر در همان زمان بار سنگین مالیات و خراج که حکومت به آن نیاز داشت بر دوش روستاییان و کشاورزان افتاد که به علت نبود مدیریت در کشاورزی درآمد مناسبی نداشتند در نیتجه آنها نیز برای فرار از این فشار مالیاتی زمینها و زندگی در روستاها را رها کرده عازم شهرها شدند و تامین آذوقه و مایحتاج زندگی دچار اختلال شد.[21]
طبقه دهقان قدرت و نفوذ خود را از دست داده و در شهرها تورم کارگر به وجود آمد دولت زمینها را میخرید یا به جای خراج مصادره میکرد شرایط به گونهای بود که مالیات ارضی منسوخ گردید و از ارزش زمین نیز کاسته شد. رشد املاک موقوفه که به مسجد و بیمارستان و مدرسه و نظایر آن واگذار میشد کمکی به بهبود قیمت زمین نکرد درآمد حاصل از زمین سخت کاهش یافت و موجب گردید که دولت پیوسته در پی کسب منابع درآمد جدید برآید. از این رو خاندانهای قدیمی سنتی در برابر نوزمینداران از جمله سوداگران و بلند پایگان نظامی جای خالی کردند. روستاییان بیش از گذشته ستم کشیدند و آنها نیز به شهرها گریختند از خصایص دوره آخر دولت سامانی در ماورالنهر و خراسان زوال طبقه دهقان و زوال مناطق روستایی نیز موجب فقر و بینوایی دهقانان گردید.[22]