کلمات کلیدی : آله بویه، ابوالحسین احمد، معزالدوله، رکن الدوله
نویسنده :
معزالدوله دیلمی
یکی از دورههای پر افتخار تاریخ ایران اسلامی دوران حکومت آل بویه است. این سلسله از سال 321هجری قمری تا سال 448هجری قمری بر تمام نواحی ایران قدیم و همچنین بر تمامی قلمرو خلافت عباسی حکومت راند. آل بویه چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل شدند.[1]
در قرن چهارم هجری قمری خلفای بغداد در ضعف و حقارت بسیاری به سر میبردند و سرداران ترک بر آنان حاکم بودند. در بخشهای مختلف ایران نیز امیران سامانی، صفاری، علویان و آل زیار خارج از نفوذ و قدرت دربار خلافت عباسی حکومت میکردند. درچنین اوضاعی فرزندان ابوشجاع بویه، ماهیگیر تنگدست دیلمی به نامهای علی، حسن، و احمد به عنوان سرباز و جنگجو به خدمت ماکان درآمدند.[2] و پس از آن به فرمانروایان زیاری و امیر مشهور آن، مرداویج پیوستند. علی برادر بزرگتر به سبب کاردانی از سوی مرداویج به حکومت کرج (شهری بین اصفهان و همدان) برگزیده شد. وی پس از چندی اصفهان را به تصرف درآورد و برادرانش نیز توانستند بر مناطق جنوب ایران دست پیدا بکنند. این سه برادر بر اثر اقداماتی که انجام دادند خیلی زود توانستند بر اوضاع مسلط شوند و بر بخش بزرگی از قلمرو حکومتی آن زمان دست پیدا بکنند. حملات نظامی و اقدامات سیاسی آنان غافلگیرانه و برق آسا بود. در دوره حکومت آنان خلیفه عباسی بازیچه ایرانیان شیعه بود.[3]
لازم به یادآوری است که آل بویه حکومتی شیعه بوده که مناسبتها و اعیاد مخصوص شیعیان مانند ایام عاشورا و عید غدیر را بزرگ می داشته است و در زمان آنان دانشمندان و عالمان بزرگی از شیعه ظهور نمودند که میتوان به بزرگانی چون شیخ صدوق و شیخ مفید و ... اشاره نمود. از دیگر اقدامات آنان بازسازی بارگاه ائمه اطهار[4] و سلب اختیارات خلیفه بود.
ابوالحسین احمد معزالدوله از مشهورترین حاکمان آل بویه است. وی که از دو برادر دیگرش کوچکتر بوده است، ضمن یک سلسله اقدامات نظامی و سیاسی که به همراه برادرانش انجام داد پس از فتح کرمان و جنوب ایران در سال 332 به عراق حمله نمود و اما در شهر واسط به سختی از سپاه خلیفه شکست خورده، به سوی شوش بازگشت.[5] وی از این هزیمت ناامید نشد و با بازسازی سپاهش، شانس خود را بار دیگر آزمود. او اینبار به قصد تصرف بغداد با سپاهی بزرگ از اهواز روانه شد. لشگر کشی وی آنچنان سریع، برق آسا و غافلگیرانه بود که ترکان و دیلیمان حاضر در سپاه خلیفه با شنیدن این لشگر کشی به سوی موصل گریختند. "المستکفی بالله" خلیفه عباسی به همراه کاتبش ابن شیرزاد تنها مانده بودند و نتوانست کاری ازپیش ببرند.[6] احمد که به درستی؛ ناتوانی خلیفه را در دفاع از خویش دریافته بود با زیرکی و با اعزام ابومحمد مهلبی به نزد خلیفه از بروز جنگ و کشتار جلوگیری کرد. پس از آن احمد در روز شنبه یازدهم جمادی الآخر 334 از دروازه شماسیه به بغداد وارد شد و بلافاصله به نزد خلیفه رفت و با او بیعت کرد. در پی این اقدام، خلیفه به احمد خلعت پوشانیده و او را به معزالدوله ملقب ساخت و دو برادر دیگرش علی را عمادواله و حسن را رکن الدوله خواند و القاب این سه برادر را بر درهم و دینارها ضرب نمود.[7]
پس از آنکه معزالدوله صاحب اختیار بغداد شد. دست به اقدامی شگفت زد و برای خلیفه المستکفی بالله حقوقی تعیین کرده تمام اختیارات قبلی را از او سلب نمود و فقط به ذکر نام خلیفه در خطبه بسنده کرد، وزیر خلیفه و قضات را خودش تعیین میکرد. سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان معزالدوله به بهانهای درسال 334 قمری المستکفی را از خلافت خلع نمود و به جای او فضل فرزند المقتدر (خلیفه) را با لقب المطیع لله به خلافت برگزید و برایش در هرروز ده هزار درهم مقرری قرار داد.[8]
اقدامات فرهنگی و مذهبی
یکی از اقدامات جالب که از معزالدوله به یادگار مانده است؛ دستور برپایی مراسم بزرگداشت ایام عاشورا و عید سعید غدیر خم به صورت آشکار است و این درحالی بود که شیعیان پیش آن، این ایام را به علت سایه سنگین خلفای سنی عباسی به صورت مخفیانه برگزار می نمودند. درست بعد از اقدام احمد است که شعارهای شیعی به صورت علنی در بغداد سر داده شد. به سادات علوی سخت معتقد بود. مردی دلاور ، خوش قلب، و دلنازک بود و به اندک چیزی می گریست.[9]
معزالدوله به آبادانی و توسعه زراعت و سد سازی و ورزش به ویژه شنا اهمیت فراوانی می داد.[10] وی همچنین درسال 355 ق دستور داد بیمارستانی را در بغداد بنا کنند که برای آن موقوفات زیادی نیز قرار داد.[11] وی قبل از حکومت در بغداد نیز در دوره فرمانروایی بر فارس آثار متعددی از جمله سد امیر در شیراز را از خود به یادگار گذاشت.[12]
معزالدوله پس از فتح بغداد زندان و شکنجه را از میان برداشت.[13] دشمنان را مورد عفو قرار داد و اسیران را آزاد کرد با این حال به گونهای حکومت نمود که مردم به ویژه گردنکشان و زورمندان از ایشان واهمه داشتند و هیچ کس را یارای کمترین سرپیچی از دستورات او نبود.
درگذشت معزالدوله:
در سال 356 هجری قمری معزالدوله به بیماری ذرب (فساد معده ) گرفتار شد. نخست گمان میبردند بهبودی خواهد یافت، اما کسالت او چنان شدید شد که دیگر هیچ غذایی در معده او باقی نمیماند، درمانها موفقیت آمیز واقع نشد و او در ربیع الثانی سال356 درگذشت و در باب "تین" قبرستان قریش، صحن کنونی قبر مقدس امام کاظم و امام جواد(ع) به خاک سپرده شد[14]. پس از او فرزندش بختیار عزالدوله زمام امور را دردست گرفت.
حکومت آل بویه با اتحاد باور نکردنی سه برادر شکل گرفت. گرچه آنها دارای قدرت نظامی و برنامه ریزی سیاسی مستحکمی بودند اما نبایستی حسنات اخلاقی آنان را از طرفی و همچنین از سوی دیگر ظلم و ستمی که خلافت عباسی به مردم روا می داشتند را از نظر دور نگه داشت.
در این میان معزالدوله نیز با اقدامات نظامی و سیاسی خود توانست بر کرمان، جنوب ایران، بغداد و شهرهای بسیار دیگری مستولی شود. او علاوه بر اقدامات نظامی و سیاسی خود دست به فعالیتهای فرهنگی و دینی خاصی زد که باعث تقویت شیعه شد. با این حال او از اقدمات آبادانی غافل نبود و دوره حکومت او دورهای بود که مردم قلمروش در آرامش زندگی میکردند.