کلمات کلیدی :
نویسنده :محمد دولتی
عاشورا تجلی الوهیت و عبودیت
اعمال یک ظاهر دارد و یک باطن. قرآن کریم در مورد منافقین میفرماید:
«و اذا قاموا الی الصلاه قاموا کسالی یرائون الناس»
اینها به نماز حاضر میشوند اما با کسالت و بیمیلی، میخواهند مردم آنها را ببینند.
در عمل آنها ریا وجود دارد. صورت عمل نماز است اما حقیقت باطنش نماز نیست.
از حضرت پرسیدند: یا اباعبدالله! چه شد که شما خارج شدید به سوی عراق؟ چه شد که شما از مدینه خارج شدید و به مکه رفتید؟ چه شد که شتابان از مکه به عراق رفتید؟ حضرت فرمودند:پیامبر (ص) را در خواب دیدم که به من گفت:
«اخرج الی العراق ان الله شاء ان یراک قتیلا».
برو به طرف عراق که خداوند میخواهد تو را کشته ببیند.
گفتند: خانواده را کجا میبرید؟
«ان الله شاء ان یراهن سبایا».
خداوند میخواهد مرا قتیل و خانوادهام را اسیر ببیند.
در ذهن بعضی آمد که گویا سناریو از قبل نوشته شده و قاتلان چندان هم تقصیرکار نبودهاند. تقدیر و مشیت الهی این بوده که اگر اینها در کربلا پشیمان شوند، بالاخره باید یک نفر آنها را بکشد، چون؛ ان الله شاء ان یراک قتیلا.
نگاهی کنیم به این فرمایش. تقدیرات الهی چگونه رقم میخورد. البته ما از کیفیت آن خبر نداریم و مضامین آنچه را که فرمودهاند عرض میکنیم. هیچ چیزی در این عالم آشکار نمیشود مگر به تقدیر و مشیت الهی. همان کارهایی که منِ مختار اراده میکنم که انجام دهم، همان اعمال اگر بخواهد انجام شود، باید خداوند متعال اراده کند.
در این عالم کسی پیدا میشود به نام یزید. او قصد میکند سیدالشهدا (ع) را به شهادت برساند. خداوند متعال میتواند این قصد را فسخ کند و جلویش را بگیرد. چگونه؟ نمیدانیم. روایت است اگر خدا بخواهد به بندهاش چیزی بدهد، اگر همه عالم جمع شوند و مانع آن شوند نمیتوانند و اگر خدا اراده کند چیزی به بندهای نرسد، همه عالم هم جمع شوند تا این را به آن شخص برسانند، نمیتوانند. کسانی در این عالم پیدا شدند و قصد کردند، فاجعهای را در کربلا بیافرینند. این یک طرف قضیه. در طرف دیگر قضیه روایتی داریم در اثبات شهادت اباعبدالله (ع). علامه امینی در کتاب "سیرتنا سنّتنا" روایتی آوردهاند که از زمان آدم تا پیامبر اسلام (ص) خبر شهادت حضرت اباعبدالله (ع) خبر داده شده است. حتی در کتابهای اهل سنت هم آمده است. از جمله مواردی که در اثبات شهادت حضرت نقل میشود این است که خداوند متعال میفرستد که بر صدیقهی کبری (س) گفته شود توسط پیامبر اکرم که خداوند متعال میخواهد به تو مولودی بدهد که چنین وضعیتی پیدا میکند. حضرت صدیقه زهرا میفرمایند من به چنین فرزندی حاجتی ندارم. وقتی سه بار پیاپی این پیام میآید، حضرت صدیقه کبری به خداوند عرضه میدارند در قبال این شهادت چه چیزی نصیب من میشود؟ این پیام برای اجازه به هر کدام از پنج تن آل عبا (و خود اباعبدالله) میرسد و اجازه گرفته میشود. گفته میشود که از قِبَل این شهادت، این مقامها داده میشود؛ الامامه فی ذریته، الدعا تحت قبّته، الشفاء فی تربته. قبول شهادت حاصل میشود و حضرت سیدالشهدا هم قبول میکنند.
گاهی گمان میکنند که اگر کسی بداند در چه زمانی و در کجا کشته میشود و به سوی آنجا برود خودکشی کرده است. برای این که امام را از خودکشی مبرّا کنند میگویند؛ امام، نمیدانست کشته میشود. آن چه کسی است که سر آن ساعت به همان شیوه حرکت کند؟ او امیرالمؤمنین است که سجده میکند و میداند در سجده او را میزنند و روالش عوض نمیشود.
روایت است که هرکس بگوید قرآن مبهم است، هم خودش را هلاک کرده و هم دیگران را. ولی گفتهاند؛ "اقم الصلوه" مجمل است. اگر کسی پیدا شد که بگوید وقتی قرآن میگوید اقم الصلوه باید به لحاظ عملی چه کار کنیم؛ باید به او جایزه داد. آن شخص کیست؟ پیغمبر اکرم (ص) است. میگوید "اقم الصلوه" خداوند این است: ببینید من چگونه نماز میخوانم. تسهیل، توضیح، تبیین اقم الصلوه قرآن همانی است که من انجام میدهم. لذا اگر خروج حضرت از مکه تا رسیدن به کربلا را در ظرفی قرار دهید معنای شاء ان یراک قتیلا میشود.
امام حسین را ببینید که از مکه به سوی کربلا حرکت میکند. حالا دارد مشیت خدا را نشان میدهد. کسی که مشیت خدا را نشان میدهد، در گودال قتلگاه میافتد، مقاتل میگویند دو ساعت در گودال قتلگاه افتاده بود. جان و رمقی نمانده است. لا معبود سواک. یک کلمه از اهل حرم به عنوان شکایت نمیشنویم. گفتیم ان الله شاء ان یراک قتیلا. ما فکر کردیم مطلب خیلی ساده است، ولی خیلی پیچیده شد. امام حسین مشیت را نشان داد. امام حسین بندگی را نشان داد.
روایت است از امام صادق (ع) که چون امام زینالعابدین و سر مبارک امام حسین (ع) را بر یزید وارد کردند، حضرت علی ابن الحسین (ع) غل بر گردن داشتند. یزید ملعون به او گفت: حمد خدای را که پدرت را کشت. امام سجاد (ع) فرمود: لعنت خدا بر کسی که پدرم را کشت. یزید برآشفت و دستور قتل حضرت را صادر کرد. بنابراین کسانی در این دنیا میخواهند بیایند و شقاوت بیافرینند. کسانی نیز در این عالمند که از خداوند تقاضای مقام و منزلت و شهادت میکنند. در روزگار ما مثلاً کسی میگوید خدایا میشود من شهید شوم؟ یک ظالم هم میخواهد ظلمی کند. این ظالم آن شخص را به شهادت میرساند. عدهای میخواهند شقاوت بیافرینند، خداوند هم میخواهد حسین را شهید ببیند.
داستان اسارت داستان صبر است و مشیت. خدایا اینگونه میخواهی؟ چشم، شکایت هم نمیکنیم. در تواریخ نوشتهاند: حضرت زینب (س) به یکی از ملعونانی که اسرا را وارد شام میکردند، گفت، ما را از در اصلی نبر، ما آل پیامبریم. آن ملعون به حضرت میگوید: ما تو را از در اصلی وارد میکنیم. حضرت میگوید ای زمین او را بگیر. آن شخص تا کمر در زمین فرو میرود.
مام رضا (ع) فرمودند؛ امام مانند پدری مهربان و مادری دلسوز است. مادر حاضر است خود سختی بکشد ولی فرزندش سختی نکشد. این حقایق عالم است. در مجلس اینزیاد، ابنزیاد به حضرت زینب (س) گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت. دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟ حضرت فرمود:« ما رأیت الا جمیلا»