2 بهمن 1389, 0:0
الگوي اسلامي، توسعه، غرب، عدالت
مجتبی حدادی
تفاوتهای توسعه غربی و پیشرفت اسلامی ایرانی
نخستین نشست نخبگان و برجستگان علمی کشور که با حضور مقام معظم رهبری برای بررسی اندیشههای راهبردی مربوط به «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و عدالت» برگزار شد از جهات متعددی قابل بررسی است. به هر حال این اولین بار است که موضوع مدل پیشرفت کشور مورد بازخوانی علما ودانشمندان ایرانی در یک سطح حکومتی قرار میگیرد. جمهوری اسلامی ایران پس از فراغت از جنگ، اولین برنامه توسعه پنج ساله را طراحی و تاکنون نیز 4 برنامه توسعه را اجرا کرده است. نظام در اوایل اجرای برنامه چهارم توسعه موفق شد برنامههای خود را در یک افق بیست ساله تحت عنوان برنامه چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ببیند. اکنون بحث «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و عدالت» میتواند به عنوان یک سند بالا دستی برای ترسیم حرکتهای آینده کشور و نیز همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی مورد استفاده قرار گیرد. با این حال در این نشت پربار مقام معظم رهبری رهنمودهای متعددی را در خصوص الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی مطرح کردند. ایشان در ابتدا به شفاف سازی در خصوص عدم استفاده از واژه توسعه و بهرهگیری از کلمه پیشرفت پرداختند. ایشان در این نشست در خصوص علل انتخاب کلمه «پیشرفت» به جای «توسعه» فرمودند: کلمه توسعه، یک اصطلاح متعارف جهانی، با بار معنایی و ارزشی و الزامات خاص خود است که ما با آنها موافق نیستیم، بنابراین از کلمه «پیشرفت» استفاده شد ضمن اینکه وام نگرفتن از مفاهیم دیگران، در طول انقلاب اسلامی سابقه داشته است.
ایشان همچنین ترسیم وضع مطلوب و مشخص کردن چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب را از ضرورتهای روند ترسیم و تدوین الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت خواندند و افزودند: استفاده از دو مفهوم «اسلامی و ایرانی»، به هیچ وجه به معنای استفاده نکردن از دستاوردهای دیگران و تجارب صحیح آنان نیست و ما در این راه، با چشمان باز و انتخابگر، از هر علم و معرفت درست استفاده میکنیم. با این حال باید گفت که در خصوص مفهوم توسعه و عدم بهره گیری از آن در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جای صحبت بسیار است.پرهیز از استفاده از واژه «توسعه» در این مبحث در حقیقت به دلیل بار معنایی و الزامات خاص این واژه است.«سازمان ملل»، توسعه «Development» را (فرایندی که کوششهای مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متحد کرده و مردم این مناطق را در زندگی یک ملت ترکیب نموده و آنها را به طور کامل برای مشارکت در پیشرفت ملی توانا سازد) میداند. «مایکل تودارو»، توسعه را جریانی چند بعدی میداند که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است و «پروفسور گولت» توسعه را واقعیتی مادی و ذهنی میداند و میگوید: بر حسب توسعه، جامعه از طریق ترکیب فرایندهای اجتماعی ، اقتصادی و نهادی، وسایلی را برای به دست آوردن زندگی بهتر تامین میکند. در تعریفی دیگر «توسعه» را به مثابه درختی دانستهاند که ریشه آن را «فرهنگ» و غذای آن را «آموزش» و «سرمایه» تخصیص یافته به فعالیتهای توسعهای تشکیل میدهد. بر اساس این تعریف؛ تنه و شاخ و برگ درخت، «نظام مناسب اقتصادی» و میوه شیرین آن برطرف شدن فقر و محرومیت، حفظ استقلال و خودکفایی و تامین اقتصادی ـ اجتماعی مردم است و در یک جمله : توسعه، یعنی بهبود در وضعیت زندگی انسانها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی و .... که اگر فرایند بهبود در زندگی انسانها، بدون تخریب محیط زیست بوده و توام با عدالت اجتماعی باشد و در نتیجه با کمترین نوسان ادامه یابد به آن «توسعه پایدار» گفته میشود.
با این حال و علی رغم ظاهر بسیار عدالت محورانه و محرومیتزدای مفهوم توسعه باید گفت که «Development» همراه با خود گفتمانی را نیز به همراه دارد که تمامی اهداف اقتصادی و توسعهای در ذیل آن تحقق پیدا میکند. نگاهی بر سابقه تاریخی ایجاد مفهوم توسعه غربی به خوبی فرایند و اجزای این روند را هویدا میسازد. در غرب و پس از ایجاد جنبشهای پروتستانیسم علیه کلسیا به تدریج راه برای ایجاد تغییرات اساسی در فلسفه و علوم اجتماعی باز شد به نحوی که انسانی که تا چندی پیش برای دستیابی به بهشت باید به کلیسا باج میداد به تدریج خود را محور کاینات دید. با ایجاد چنین تغییر عمدهای در جهان بینی غرب، راه برای تحکیم بنیانهای نظام سرمایه داری که مبتنی بر لذت محوری بود هموار گشت و در نهایت لیبرالیسم توانست زمام هدایت جوامع را در غرب به دست گیرد. با آغاز قدرتیابی اندیشههای سکولار اومانیستی بر شدت و تمایلات اقتصادی در جوامع نیز افزوده شد و در نهایت روند توسعه غربی با تکیه بر آزاد بودن بی قید و شرط انسان و تقدیس تولید ثروت به هر طریق آغاز گشت و تمدنی به نام تمدن غرب در آغاز هزاره سوم شکل گرفت. در حقیقت توسعه غربی که نکات اهداف بسیار قابل پذیرشی مانند رفع محرومیت از سطح جامعه و فقر زدایی را نیز همراه خود دارد در مبنا دچار مشکلات جدی است که در نهایت به ایجاد انحرافات اقتصادی ، اخلاقی و عدم توسعه ارزشهای انسانی در یک جامعه میشود. به عنوان مثال در توسعه غربی رفع محرومیت از جامعه یک هدف بسیار مهم محسوب میگردد و این هدف نیز مورد قبول همگان است. با این حال در نظام توسعه محور غربی برای دستیابی به شاخصهای بالای کمی و کیفی توسعه مانند رفع محرومیت میتوان به استعمار سایر جوامع پرداخت و جنگ هایی را به راه انداخت تا در خلال آن اقتصاد یک کشور روبه پیشرفت نهد و در نهایت محرومیت از جامعه رخت بربندد.
پر واضح است که در دین اسلام توسعه محور اساسی حرکت جوامع انسانی نیست که پس از آن به دلیل اصل بودن افزایش سطح توسعه افراد اجازه اشتغال به هر امری را داشته باشند. بلکه در جهان بینی اسلامی ایرانی هدف، کمال و رسیدن انسان به سعادت اخروی است که این سعادت خود در گرو نحوه عملکرد مادی است. شاید در برخی از اهداف مانند زدودن محرومیت از جامعه اسلام و دنیای غرب آرمانی مشترک داشته باشند اما در دین اسلام چنین هدفی خود بهانه ای برای دستیابی به هدف والاتر و اصلی است و اگر در این مسیر انحرافی از هدف اصلی و والا پیدا شود حتی در صورتی که هدف نزدیک تر نیز به دست آمده باشد این روند مورد مطلوب ارزیابی نمی شود. از این روست که میتوان گفت بهره گیری از واژه پیشرفت میتواند بیانگر چنین تفاوتهای اساسی بین روند رشد در جامعهای اسلامی با آرمانشهرهای تمدن غرب باشد. رهبر معظم انقلاب در همین نشست اخیر به خوبی به این تفات اشاره کردهاند. ایشان به صراحت دستیابی به مقوله معنویت را یکی از شاخصهای بنیادین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت معرفی کردهاند که این امر کاملا تفاوت دو نسخه توسعه اسلامی و غربی را مشخص میکند. ایشان معنویت را مهمترین عرصهای دانستند که در کار پیچیده – دقیق و بلند مدت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید به آن توجه شود چرا که معنویت، روح پیشرفت واقعی در همه زمینهها و مسائل است. ایشان همچنین توجه به مسئله توحید را در این الگو دارای ضرورت کامل دانستند و افزودند: اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامی، توجه به معاد و محاسبه اخروی را در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خود گذشتگی برشمردند و خاطرنشان کردند: این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز، باید در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، معنا یابد. پیوستگی و عدم تفکیک دنیا و آخرت و محور بودن انسان در نگاه اسلام از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب اسلامی در زمینه محتوای اسلامی الگوی پیشرفت مورد توجه قرار دادند. ایشان، محور بودن انسان «در اسلام و در فلسفههای مادی غرب» را کاملاً متفاوت از یکدیگر خواندند و خاطرنشان کردند: هدف نهایی اسلام، رستگاری انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت، رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود. حضرت آیت الله خامنهای، انسان در نگاه اسلام را موجودی مختار، مُکلّف و در معرض هدایت الهی دانستند و با تاکید بر تجلی این نگاه در الگوی پیشرفت خاطر نشان کردند: در این نگاه، مردمسالاری علاوه بر اینکه حق مردم است تکلیف آنها نیز میشود و کسی نمیتواند بگوید صلاح یا فساد جامعه به من مربوط نیست. لذا در نهایت باید گفت تبری از واژه توسعه در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک اقدام پسندیده و منطقی محسوب میگردد که به خوبی میتواند مانع از تداخل راهکارهای دو نسخه توسعهای شود. با این حال باید به این نکته نیز توجه داشت که استفاده از تجارب غرب در زمینه توسعه نیز ضروری به نظر میرسد. البته استفاده از این تجارب در نهایت باید در راستای تدوین الگوی پیشرفت باشد و نه الگوی توسعه!
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان