قال الصّادق علیه السّلام: المفوّض امره إلى الله فی راحة الابد، و العیش الدّائم الرّغد، و المفوّض حقّا هو العالی عن کلّ همّة دون الله تعالى.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید: هر که تفویض کرد، کار خود را به خداى تعالى، هرگز زحمت نمىبیند و همیشه در راحت است و روزى او آماده و وسیع است و مفوّض به حقّ، کسى است که نفس خود را باز دارد از هر قصدى و مطلبى که آن غیر خدا باشد.
کما قال امیر المؤمنین علیه السّلام:
رضیت بما قسّم الله لی و فوّضت امرى إلى خالقى
کما احسن الله فیما مضى کذلک یحسن فیما بقی
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مىفرماید که: من راضىام به آن چه خداوند عالم و قاسم الارزاق قسمت کرده است براى من، و گذاشتهام من کار خود را به کسى که مرا خلق کرده است، و چنانکه در زمانهاى گذشته، لمحهاى از إحسان او فارغ نبودهام و همیشه از خوان إحسان او متنعّم بودهام و در زمان آینده نیز چنین خواهد بود، چرا که کریم على الاطلاق و رحیم بالاستحقاق، وظیفه روزىخواران را کم و قطع نمىکند.
قال الله تعالى فی المؤمن من آل فرعون: وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ. فَوَقاهُ الله سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ. [1] چنانکه خداوند عالم در قرآن مجید، حکایت مىکند از مؤمن آل فرعون که او مىگفت: من تفویض مىکنم امرم را و کارم را به خداى تعالى و او بینا و دانا است به بندگان خود، و محافظت مىکند بنده خود را از مکر فرعون و بدى ایشان. و مراد از «مؤمن آل فرعون»، «حبیب نجّار» است. و فرو گرفت به آل فرعون، بدترین عذابها.
و التّفویض خمسة أحرف لکلّ حرف منها حکم، فمن اتى بأحکامه فقد اتى به.
مىفرماید که: تفویض پنج حرف است و از براى هر حرفى حکمى هست، پس هر که احکام مستنبطه از این حروف را بجا آورد به تحقیق که بجا آورده است حقّ تفویض را.
التّاء من ترک التّدبیر فی الدّنیا، و الفاء من فناء کلّ همّة غیر الله تعالى، و الواو من وفاء العهد و تصدیق الوعد، و الیاء من الیاس من نفسک و الیقین بربّک، و الضّاد من الضّمیر الصّافى للَّه و الضّرورة إلیه.
مىفرماید که: «تاى تفویض» اشاره است به ترک تدبیر و ترک تعلّق به دنیا.
یعنى: مؤمن باید که کارهاى خود به خدا گذارد و کرده او را عین حکمت و مصلحت داند، و تدبیر خود را مناط اعتبار نداند و تارک دنیا باشد و به دنیا و متعلّقات دنیا، علاقه نداشته باشد.
و «فاء»، اشاره است به فناى هر چه شاغل از خدا است و دورى کردن از هر چه منافى قرب به او است.
و «واو»، اشاره است به وفا کردن به عهد و به مضمون: «أوفوا بالعهد»، عمل نمودن، و تصدیق و إذعان به وعد کردن، و خود را در سلک آیه کریمه: إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ[2] ، منسلک داشتن.
و «یا» و «صاد»، اشاره است به صفاى ضمیر و ضروریّات به پروردگار واگذاشتن.
و المفوّض لا یصبح الاّ سالما من جمیع الآفات، و لا یمسی الاّ معافى بدینه.
و چون دانستى که مفوّض کسى است که کارهاى خود را به خدا گذارد و تدبیر خود را بالکلّیّه ساقط داند پس هر شب را که به روز مىآرد و صبح مىکند، سالم است از جمیع آفات، و هر روز را که به شب مىرساند و شام مىکند، دینش محفوظ است از افعال و اعمال نامناسب. چرا که منشأ اکثر مفاسد، علاقه به دنیا است. و مفوّض چون تارک دنیا است، از آفات اخروى محفوظ است، و چون در پى مال دنیا و جمع دنیا نیست، از آفات دنیا نیز سالم است.[3]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت:
-
[1] . سوره غافرآیات 44- 45
-
-
[3] . ترجمه مصباح الشریعة، صص521- 524