كلمات كليدي : تقسيم، مقسم، قسيم، قسم، شرايط تقسيم
نویسنده : مهدي افضلي
تقسیم در لغت تجزیه یک پدیده به امور مختلف است. از نظر منطقدان تقسیم یک امر بدیهی و بینیاز از تعریف است، لذا همان تعریف لغوی را در منطق صرفا به عنوان یک تعریف لفظی ذکر میکنند. با توجه به تعریف نامبرده، در هر تقسیم دو چیز داریم:
1. آنچه به اقسام مختلف تقسیم میشود که اصطلاحا آنرا "مقسم" مینامند.
2. چیزهایی که در مقسم میگنجند که آنرا "اقسام" مینامند.
هریک از این اقسام نسبت به مقسم، "قسم" و نسبت به همدیگر "قسیم" نامیده میشوند. از باب نمونه وقتی انسان به شاعر، معمار، نانوا و مانند آن تقسیم میشود، انسان "مقسم" برای شاعر و معمار و ... است، شاعر و معمار و نانوا نسبت به انسان "قسم" و نسبت به همدیگر "قسیم" میباشند.
ثمره تقسیم
تامل در زندگی انسانی نشان میدهد که زندگی عرفی بر اساس تقسیم اشیا شکل گرفته است. انسان در مواجه شدن با اشیا نخستین کارش تقسیم آنها به زمینی و آسمانی است. آنگاه موجودات زمینی را به جانداران، گیاهان و جمادات تقسیم میکند، جانداران نیز به خردورز و غیر خردورز تقسیم می شود و همینطور این سیر ادامه دارد. وقتی به جایی رسید که بر اساس آن چیز مشخصی را به دست آورده و لفظی را برای آن قرارداد کرد دیگر تقسیم را پایان میدهد.
علوم و فنون مختلف بر اساس همین تقسیمبندیها شکل گرفته و بر اساس آن موضوع و مسائل هر یک از دیگری متمایز شده و سرانجام علوم سامان یافته است. از سوی دیگر برخی اوقات تعریف اشیا از طریق حد و رسم ممکن نیست، یا مشکل است، در این صورت با تقسیم میتوان راه میانبری را طی کرده و اشیاء را تعریف کرد.
در زندگی متعارف غیر علمی نیز تقسیم کاربردهایی پر شماری دارد. فروشگاهی که اجناس آن به نیکی از همدیگر تفکیک شده و هرکدام در جای خاص خود قرار گرفته است، هم مشتری به آسانی میتواند بدان دسترسی پیدا کند و هم فروشنده میداند که چه کالایی تمام شده و کدام یک رو به اتمام است و کدام یک روی دستش مانده است تا بر اساس آن خریدهای بعدیاش را تنظیم کند.
کتابفروش یا کتابدار نیز برای دسترسی آسان به منابع مورد نیاز، رده بندی و تقسیمات ضابطهمندی را برای چینش کتابها در قفسهها در دستور کار قرار میدهد.
بدین ترتیب سراسر زندگی علمی و عملی انسانی پر از انواع و اقسام ردهبندیها و تقسیم کردنها است و چنین کاری زندگی او را راحت ساخته و بدون سرگردانی سراغ همان چیزی که مورد نیاز اوست میرود و بیهوده بدینسو و آنسو به گردش نمیپردازد.
ضوابط تقسیم بندی
روشن است به همان میزان که تقسیم بندی در زندگی انسان کار را آسان و خاطر را آسوده میکند، تقسیم بندیهای بیضابطه نیز بر سرگردانی انسان میافزاید. بدینرو منطقدانان برای آنکه از ثمرات آن بهرهمند شوند ضوابط و معیارهایی را برای تقسیم در نظر گرفتهاند که از آن جمله میتوان امور زیر را برشمرد:
1. ثمره علمی یا عملی داشتن
نخستین ضابطه برای تقسیم این است که فایده مند باشد، در غیر این صورت هدف اصلی را تامین نخواهد کرد. از باب نمونه اگر در علم منطق دلالت به لفظی، طبعی و عقلی تقسیم میشود این تقسیم چون غرض منطقی را تامین میکند درست است، ولی در آنجاییکه تقسیم دلالت عقلی و طبعی به لفظی و غیر لفظی برای منطقدان ثمری ندارد و لغو میباشد از آن صرف نظر کرده است.
2. تباین اقسام
در تقسیم مفید، شرط دیگر این است که اقسام با یکدیگر تباین داشته باشند. اگر میان اقسام مواردی یافت شود که بایگدیگر همپوشانی و تداخل دارند در این صورت تقسیم یک تقسیم مفید و علمی به شمار نمیآید. از باب نمونه اگر انسانها را به زن، مرد، اندیشمند و غیر اندیشمند تقسیم کنیم درست نیست. زیرا اقسام با یکدیگر تباین ندارند، انسان میتواند مرد باشد و اندیشمند و زن باشد و اندیشمند، چنانکه زن و مرد هریک میتوانند غیر اندیشمند نیز باشند. اگر نخست انسان به زن و مرد و آنگاه هریک به اندیشمند و غیر اندیشمند تقسیم میشد، تقسیم درست بود.
بر اساس این شرط چند گونه تقسیم از مدار خارج میشوند:
الف) تقسیمی که در آن قسم یک شیء، قسیم آن قرار گرفته است، از باب نمونه تقسیم انسان به مرد و اندیشمند نادرست است، زیرا اندیشمند یک قسم از اقسام مرد میباشد.
ب) تقسیمی که در آن قسیم یک شیء قسم آن قرار گرفته باشد، از باب نمونه اگر اسب را به گوسفند و ماده تقسیم کنند غلط خواهد بود، زیرا گوسفند قسیم اسب است.
ج) تقسیمی که یک شی به خود و غیرش تقسیم شده باشد، از باب نمونه انسان را به انسان و اسب تقسیم کنند.
3. مبنای یگانه
در تقسیم شرط است که بر اساس معیار و ملاک یگانه صورت گیرد. اگر یک کتابخانه بخواهد کتابهایش را تقسیم کند ناگزیر است که یکی از معیارهای ردهبندی را ملاحظه کند در غیر این صورت هدفش تامین نخواهد شد. برخی از کتابخانهها کتابها را بر اساس نام نویسنده و برخی دیگر بر اساس نام کتاب و عدهای دیگر بر اساس رشته علمی تفکیک و رده بندی کردهاند. اگر کسی بر اساس نام نویسنده و نام کتاب دست به رده بندی بزند گرفتار مشکل خواهد شد. مثلا کتاب "عدل الاهی" ،که نام نویسنده آن "مرتضی مطهری" است، براساس نام کتاب در قفسه "ع" و بر اساس نام نویسنده در قفسه "م" جای خواهد گرفت.
4. جامع و مانع بودن
شرط دیگر تقسیم این است که مجموع اقسام با مقسم برابر باشند. تقسیم انسان به مرد و زن از چنین ویژگی برخوردار است، مجموع زن و مرد با انسان تساوی دارد، ولی تقسیم جانداران به پرندگان و چرندگان جامع تمام افراد حیوانی نیست، زیرا خزندگان و آبزیان و ... از آن بیرون میمانند.