جامعه روحانيت مبارز، جامعه روحانيون مبارز، جمهوري اسلامي،امام خميني(ره)، شوراي انقلاب، روحانيت.
نویسنده : مصطفي رضايي و محمد علي زندي
روحانیت شیعه تاکنون فراز و فرودهای زیادی داشته است. روحانیت از عهد صفویه به این طرف، یکی از گروههای با نفوذ سیاسی-اجتماعی به شمار میرفته و در مقایسه با دیگر گروههای اجتماعی از شأن و حقوق قابل ملاحظهای برخوردار بوده است. با روی کار آمدن رضا شاه و نوسازی که در دستور کار خود قرار داد، نفوذ روحانیون در صحنه سیاسی – اجتماعی ایران کم رنگ شد؛ ولی دوباره با برکناری رضا شاه، فضای باز سیاسی ایجاد شد و روحانیون بخشی از نفوذ از دست رفته خود را مجددا به دست آوردند. در جریان 15 خرداد 1342 و شروع نهضت امام خمینی، روحانیون به طور جدی وارد صحنه سیاسی شدند. حوادث و اتفاقاتی که در سال 56 به وجود آمد، از اواسط سال 56 روحانیون طرفدار امام در تهران در میان خود تشکلی به نام «جامعه روحانیت مبارز تهران» به وجود آوردند ، که افرادی همچون: استاد مطهری، آیت الله خامنهای، دکتر بهشتی، دکتر مفتح، دکتر باهنر، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله امامی کاشانی، آیت الله جنتی، آیت الله مشکینی و ... در آن به فعالیت پرداختند.[1]و[2]
اساسنامه این گروه در سال 57 نگاشته شد و برای تأیید نزد امام خمینی ارسال گردید. همچنین در زندان، برخی از روحانیون مبارز دیگر همچون آیت الله منتظری و هاشمی رفسنجانی آن را تأیید کردند.[3]
اهداف و خط مشی جامعه روحانیت مبارز
هدف و خط مشی جامعه روحانیت مبارز، 1- پاسداری مکتبی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، 2- تقویت کلیه سازمانها و نهادهای انقلابی، 3- هماهنگی و تمرکز بین اسلام و روحانیت، 4- نظارت بر جریانات کشور، 5- برقراری روابط منظم با مراکز خبری و تبلیغی، 6- فعال کردن مساجد، مراکز اسلامی و تبلیغی و 7- ایجاد مرکز تحقیقات دینی و فرهنگی، اعلام شده بود.[4]
نقش جامعه روحانیت مبارز در شکل گیری انقلاب
جامعه روحانیت مبارز نقش مهمی در تحکیم رهبری روحانیت در جریان گسترش انقلاب ایفا نمود. این تشکیلات که مرتباً از طریق استاد مطهری و دکتر بهشتی با امام خمینی در ارتباط بود، علاوه بر مشاوره با امام، نقش بازوی اجرایی انقلاب را نیز بر عهده داشت. برپایی تظاهرات و راهپیمایی، برگزاری مجالس یادبود و گرامیداشت شهدا، اعلام عزای ملی، دعوت به میتینگها، تعطیل عمومی، ایجاد و برنامهریزی کمیته تنظیم اعتصابات، کمیته استقلال از امام خمینی(ره)، بخشی از فعالیتهای جامعه روحانیت مبارز بود.[5]
جامعه روحانیت مبارز همچنین نقش بسیار مهمی را در شورای انقلاب ایفا کرد. این شورا که 22 دی ماه 57 اعلام موجودیت کرد، مرکب از افراد مورد تأیید امام خمینی بود که اکثر آنها از جامعه روحانیت مبارز بود. این شورا دو وظیفه اصلی را بر عهده داشت: یکی تصویب قوانین مورد نیاز کشور و دیگری اجرای آن.[6]
هدف از تشکیل این گرایش سیاسی حمایت و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی، التزام به اصل ولایت فقیه، حمایت و دفاع از نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ارکان آن، حفاظت از اصول و موازین شرع مقدس اسلام عنوان شده است. این اهداف همگی در راستای نقش رهبری روحانیت و با تأکید بر اصل همراهی دین و سیاست در نظام سیاسی ایران قرار دارد.
کارکردهای جامعه روحانیت مبارز بعد از انقلاب
جامعه روحانیت مبارز بعد از انقلاب نیز حضوری فعال داشت. در رفراندوم جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان قانون اساسی حضور فعال داشت. در سال 58 در انتخابات اولین رئیس جمهوری، از نامزدی ابوالحسن بنی صدر حمایت نمود که وی با اکثریت قاطع آراء به پیروزی رسید، که این نشان دهنده میزان اعتماد مردم به جامعه روحانیت مبارز بود.
این تشکل تا امروز بتدریج مناصب مهم حکومتی را بدست آورده، در اکثر مجالس حضور فعال داشته و توانسته است در کابینههای مختلف چندین وزیر داشته باشد و بتواند در شورای نگهبان، سپاه و سایر نهادهای دیگر نفوذ پیدا کند و بخش عمده حاکمیت کشور را بر عهده داشته باشد.
جامعه روحانیت مبارز همواره در این سالها، با جامعه مدرسن حوزه علمیه قم و جمعیت موئلقه اسلامی در اکثر زمینهها همسو و از موضع پدری نسبت به گروههای سیاسی همفکر دیگر برخوردار بوده و این همسویی تا مدتی ادامه داشت تا آنکه برخی از اختلاف نظرها بر سر مسائل روز اقتصادی و سیاسی سبب شد تا جامعه روحانیت مبارز دچار انشعاب شود و از درون آن، در سال 66 با موافقت امام(ره)، «مجمع روحانیون مبارز» شکل گیرد.
مواضع و دیدگاههای جامعه روحانیت مبارز
از لحاظ سیاسی، ولایت فقیه را به عنوان یک عنصر مهم تلقی میکند و آن را محور نظام و ستون انقلاب میداند.
از لحاظ اقتصادی، به بخش خصوصی و مشارکت مردم و کاهش نقش دولت توجه ویژهای دارد.
از لحاظ فرهنگی، یک گرایش سنتی قوی را تجویز میکند و بر حفظ ارزشهای معنوی انقلاب تدکید دارد.
در سیاست خارجی، نگرشی باز دارد. اسرائیل را رژیمی نامشروع میداند و ارتباط با امریکا را نیز در حال حاضر و پیش از اجرای شروط امام خمینی (ره) نفی میکند. و همچنین معتقد به برقراری ارتباط بر اساس عزت و اقتدار است.[7]
جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر این ارزشها ی دینی، گرایشهای خود در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دنبال کرده است.[8]
گرایشات سیاسی:
جامعه روحانیت مبارز چون از بستر حوزۀ علمیه برخاسته است با تأکید بر اصل ولایت فقیه، چارچوب نظام سیاسی ایران را بر اساس همراهی دین و سیاست تعریف میکند و بر اساس آن التزام و اعتقاد راسخ به اصل ولایت فقیه و همراهی دین و سیاست در عرصه سیاسی اجتماعی داخل و خارج حاکمیت ایران دارد.
گرایش اقتصادی:
جامعه روحانیت مبارز با توجه به آموزههای دینی و واقع گرایی با تکیه بر فعالیت بخش خصوصی و مشارکت مردم در اقتصاد از کاهش نقش دولت در اقتصاد و بازار حمایت میکند و با توجه این اصل نظام بازار آزاد به معنای حمایت از مالکیت خصوصی و دولت محدود را در راستای تحقق آرمانهای نظام جمهوری اسلامی میپذیرد.
گرایش فرهنگی:
جامعه روحانیت مبارز با توجه به آن که خاستگاه آن حوزۀ علمیه قم و پایگاهای مردمی است، به رعایت و حفظ سنتهای دینی – ملی تأکید فراوان داشته و در همین زمینه چالشهای جدی با دیگر گرایشهای سیاسی دارد. جامعه روحانیت مبارز در جایگاه موضع گیری در برابر سنت یا مدرنیسم از تجدید حیات سنت در برابر مدرتیسم غربی که خواهان بی اعتبار کردن هویت ایرانی است شدیداً حمایت میکند.[9]
این تشکل تا امروز بتدریج مناصب مهم حکومتی را بدست آورده، در اکثر مجالس حضور فعال داشته و توانسته است در کابینههای مختلف چندین وزیر داشته باشد و بتواند در شورای نگهبان، سپاه و سایر نهادهای دیگر نفوذ پیدا کند و بخش عمده حاکمیت کشور را بر عهده داشته باشد.
جامعه روحانیت مبارز همواره در این سالها، با جامعه مدرسن حوزه علمیه قم و جمعیت موتلفه اسلامی در اکثر زمینهها همسو و از موضع پدری نسبت به گروههای سیاسی همفکر دیگر برخوردار بوده و این همسویی تا مدتی ادامه داشت تا آنکه با بروز بعضی اختلافات بر سر نوع نگاه به مسائل اقتصادی و ولایت فقیه باعث شد تا یک انشعاب درون گروهی در اواخر سال 1366در این تشکل روی داد و جامعه روحانیت مبارز به دو گروه حد اکثری «جامعه روحانیت مبارز» و حداقلی «جامعه روحانیون مبارز» تقسیم شد و مجمع روحانیون مبارز که از اقتصاد دولتی حمایت می کرد از جامعه روحانیت مبارز به عنوان راست معتدل که دارای دیدگاههای آزادسازی اقتصادی و طرفدار بازار بود، منشعب شود. این دسته بندی ادامه داشت تادر سال 1374که جریان راست مدرن با نام کارگزاران از جامعه روحانیت مبارز جدا شد و نیروهای فعال در عرصه سیاسی کشور به سه دسته تقسیم شدند.جامعه روحانیت مبارز بعد از انشعاب سال 74، با تاکید بر دفاع از نهادهای سنتی مانند روحانیت، رهبری، مقدسات دینی و جلوگیری از بی بندوباریهای اجتماعی به عنوان راست محافظهکار شناخته شد. این تشکل سیاسی بعد از آنکه توسط نیروهای راست مدرن ومجمع روحانیون مبارز در مجلس پنجم و ششم و دولتهای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی به حاشیه رفته بود، با انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری دولت نهم دوباره وارد عرصه سیاسی کشور شد.