حجاب امنيت مي آورد
آیات نورانی قرآن کریم مالامال از پیامها و نکتههای اجتماعی است که عمل به آنها ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت است. آنچه در «آیهها و نکتهها» از نظرتان خواهد گذشت، نگاهی به آیات الهی از منظر «تفسیر نور» تالیف «حجت الاسلام والمسلمین قرائتی» است. روسریهای بلند بر خود بیفکنند تا (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیماً»(سوره احزاب، آیه 59) ای پیامبر ! به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو: روسریهای بلند بر خود بیفکنند ، این (عمل) مناسب تر است، تا ( به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و خداوند آمرزنده مهربان است.
نکتهها: جلابیب جمع جلباب، به معنای مقنعهای است که سرو گردن را بپوشاند و یا پارچه بلندی که تمام بدن و سر و گردن را می پوشاند. در آیات گذشته سخن از اذیت و آزار مومنان به دست منافقان بود. این آیه میفرماید : برای آنکه زنان مومن مورد آزار افراد هرزه قرار نگیرند، به گونه ای خود را بپوشانند که زمینهای برای بی حرمتی آنان فراهم نشوند. براساس این آیه، نوعی روسری مورد استفاده زنان آن زمان بوده، لکن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقت نمیکردهاند. لذا سفارش این آیه نزدیک کردن جلباب به خود است، نه اصل جلباب که امری مرسوم بوده است. این آیه که فرمان حجاب میدهد، با تهدید مطرح نشده است بلکه فلسفه حجاب را چنین تبیین میکند: زنان و دختران اگر بخواهند از متلکها، تهمتها، تهاجمها و تهدیدهای افراد آلوده و هرزه در امان باشند باید خود را بپوشانند.
حیای زنانه و حمایت مردانه
«و لما ورد ما مدین وجد علیه امه من الناس یسقون و وجد من دونهم امراتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لانسقی حتی یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر، فسقی لهما ثم ثولی الی الظل فقال رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر» (سوره قصص آیات 23 تا 24 )
و چون موسی(ع) به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در اطراف آن دید که به سیراب کردن چارپایان خویش مشغولند و در کنار آنان به دو زن برخورد که مراقب بودند تا گوسفندانشان با گوسفندان دیگر مخلوط نشود – پس موسی(ع) جلو رفته و به آنان گفت: منظور شما از این کناره گیری چیست؟ گفتند: ما برای پرهیز از اختلاط به مردان گوسفندان خود را آب نمی دهیم تا اینکه همه چوپانان خارج شوند و حضور ما در اینجا برای آن است که پدر ما پیرمردی کهنسال است. پس موسی(ع)گوسفندانشان را برای آنان آب داد. سپس رو به سوی سایه آورد و گفت : پروردگارا ! همانا من به هر خیری که برایم بفرستی نیازمندم.
نکتهها:
تذودان از ماده ذود به معنای منع کردن و جلوگیری کردن است.در این آیه کلمه وجد دو مرتبه تکرار شده که نشانه دو نگاه جداگانه است. در حالی که اگر مردان و زنان در کنار هم بودند با یک نگاه دیده میشوند.
پیامها:
1 . آبها از منابع ملی هستند. نه اموال شخصی «ما مدین ... الناس یسقون»
2. از حیا و ضعف زنان ،سوء استفاده نکنیم. اگر قانون و حمایتی در کار نباشد، بسیاری از مردان حقوق زنان را نادیده میگیرند. «امه ... یسقون و وجد من دونهم امراتین»
3. حریم میان زن و مرد یک ارزش است که دختران شعیب آن را مراعات میکردند. «و وجد من دونهم امراتین»
4. از موقعیت خود سوءاستفاده نکنیم. «و وجد من دونهم امراتین» ( این دو زن، دختران شعیب پیامبر بودند، ولی از مردم نخواستند تا به خاطر پدرشان راه را برای آنان باز کنند)
5. دختران پیامبر خدا چوپانی میکنند، ولی هرگز تن به ذلت و گدایی نمیدهند. «امراتین تذودان»
6. چوپانی شغل بسیاری از انبیای الهی بوده است. «و ابونا شیخ کبیر» اگر پدر ما پیر نبود خودش چوپانی میکرد.
7. مشکلات شخصی ما را از حمایت دیگران باز ندارد. «قال ما خطبکما» ( موسی علیه السلام که جانش در خطر و در حال فرار بود از کمک و حمایت دیگران دست برنداشت)
9. گفت و گوی مرد با زن در صورت لزوم مانعی ندارد. «ما خطبکما»
10. سعی کنیم در حرف زدن با نامحرم خلاصه سخن بگوییم. «ما خطبکما»
11. نسبت به آنچه در اطراف ما میگذرد بی تفاوت نباشیم. «ما خطبکما»
12. کار زن در خارج از منزل اشکالی ندارد به شرط آنکه الف: زن در محیط کار تنها نباشد. «امراتین» ب: با مردان اختلاطی نداشته باشد. «من دونهم ... لانسقی حتی یصدر الرعا» ج : مردی که توان کار داشته باشد، در خانواده نباشد.«ابونا شیخ کبیر»
13. اگر در موضعی غیر عادی قرار داریم، ازخود دفع شبهه کنیم. «و ابونا شیخ کبیر»
14. وقتی پدر و نان آور خانواده از کار می افتد، همه فرزندان حتی دختران نیز مسئول هستند. «ابونا شیخ کبیر»
15. در کمک به دیگران شرطی قرار ندهیم وسریع اقدام کنیم.«فسقی لهما» حضرت موسی(ع) همین که دلیل منطقی آن دو زن را شنید بدون هیچ گونه پرسش و درخواستی بی درنگ به رفع خواسته آنان پرداخت.
16. خدمت به مردم را خالصانه انجام دهیم و حل مشکلات را از خداوند بخواهیم. «فسقی لهما ... رب انی»