2 بهمن 1389, 0:0
حقوق متقابل رهبر و فرماندهان نيرو هاي مسلح
عارف ایرانی
امام نخستین شیعیان در قسمتی از نامه خویش به فرماندهان قوای نظامی خود حقوق متقابل بین رهبر و فرماندهان نیروی نظامی را برشمردهاند: « بدانید که حق شما بر من آن است که رازی از شما پوشیده ندارم مگر در امر جنگ و کاری بدون مشورت شما انجام ندهم مگر در کار حکم و اینکه در ادای حق شما در جایی که باید درنگ روا ندارم و تا آن حق به شما نرسد از کوشش باز نایستم و حق شماست که در نظرم یکسان باشید وقتی چنین کردم برخدای واجب آید که بر شما نعمت فرستد و برشما واجب آید که طاعت من کنید (وقتی وظایفی را که شرح دادم، نسبت به شما جای آوردم، آن گاه است که خدای نعمت حیات انسانی بر شما نثار میکند و آن گاه است که شما باید از من اطاعت کنید) و چون شما را فراخوانم درنگ نکنید و در اجرای صلاح کوتاهی نورزید و در راه حق در امواج دشواریها فرو روید. پس اگر در این کارها با من راست کردار نباشید از شما هیچ یک نزد من فرومایه تر از آن کسی نباشد که راه کج پیماید آن گاه رواست که ناراست کردار را کیفر دهم کیفری سهمگین و او از کیفر من رهایی و رخصتی نیابد» از کلام فوق میتوان استنباط کرد که حقوق فرماندهان قوای مسلح برعهده رهبر عبارت است از:
1- پوشیده نگه نداشتن هیچ رازی مگر در امر جنگ: علت اینکه نباید هیچ کسی جز رهبر از جنگ و تصمیم گیری در مورد آن مطلع باشد این است که ممکن است افراد ساده لوحی باشند و این اطلاعات را که به مصلحت جامعه و سیاست دفاعی آن مربوط میباشد افشا نموده و پیروزی در جنگ و بقای جامعه را به مخاطره اندازند و یا افراد غفلت زده ای که در مورد آنها نیز میتوان اصطلاح ساده لوح را به کار برد وجود داشته باشند که به اندک وعده ای از سوی دشمنان یا هر گروه دیگری فریفته شده و این اطلاعات را در اختیار بیگانه و دشمن بگذارند.
2- مشورت با آنها مگر در کار حکم: درست است که افراد حق دارند که ابراز رای و اظهار نظر نمایند، در برنامه ریزیها مداخله و مشارکت نمایند چون هیچ کس جز حاکم و یا نمایندگان اذن داده شده از سوی او نباید در حکم تصمیم گیری کند چون هیچ کس مانند رهبر صلاح جامعه خود را نمیداند و به اصطلاح صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
3- رعایت مساوات: و اجرای انصاف و عدل در مورد فرماندهان قوای مسلح که این حق نه تنها حق فرماندهان نیرویهای نظامی بر رهبر است که حق مسلم تمام افراد تحت زعامت و کفالت رهبر میباشد بر عهده رهبر جامعه.
و اما حقوقی که رهبر بر عهده فرماندهان نیروی مسلح دارد عبارتند از: 1- اطاعت از رهبر 2- تلاش در راه حق و صلاح مطابق متن نامه ؛وقتی اطاعت رهبر بر فرماندهان و مردم واجب است که رهبر در ادای حقوق مردم درنگ نکند و دوستدار مردم و خواهان خیر و صلاح آنها باشد و برای سعادت و سلامت و امنیت و آرامش آنان از هیچ تلاشی فروگذار ننماید. پس اگر حاکم جابر و ستمگر باشد و به وظایف اجتماعی خود عمل نکند و تنها منفعت شخص خویش را در امور کلی و تغییر ناپذیر نهضت و حکومت مدنظر داشته باشد نباید تسلیم او شد و او را کورکورانه اطاعت کرد، درست است که حق رهبر بر فرماندهان این است که او را اطاعت مطلق کنند اما این حق، حق رهبر شایسته و صالح و عالم به امور جامعه است و مردم نیز در قبال این حق رهبر بر عهده او حقوق متقابلی نیز دارند. پس وقتی حاکم حقوقی را که بر عهده دارد به جا نیاورد در واقع محدوده و ارزش حقوق اجتماعی را نمیشناسد که در این صورت حق او بر عهده مردم ساقط شده و مردم دیگر مجبور به اطاعت از او نیستند؛ در واقع زمانی حق برگردن شخصی نسبت به دیگران پیدا میشود که آن شخص دیگر کاری خیر را در مورد این فرد انجام دهند که به این طریق در مقابل عمل خیر آن شخص حق بر گردن دیگری پیدا میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان