24 آبان 1393, 13:55
آئين دادرسي كيفري، علوم جنايي، صيانت جامعه، اشتباهات قضايي، حقوق متهم
نویسنده : خسرو بهمن یار
ایجاد امنیت و آرامش در جامعه از طریق به کیفر رسانیدن بزهکاران یا اِعمال تدابیر تأمینی و تربیتی دربارۀ آنان، برعهدۀ قدرت عمومی که از آن به دولت تعبیر میشود نهاده شده است.
مجموع قواعد و مقرراتی که در طول رسیدگی کیفری، به معنای گستردۀ آن، باید رعایت گردد موضوع یکی از شاخههای علوم جنایی است که آئین دادرسی کیفری نامیده میشود.
«آئین دادرسی کیفری مجموعۀ اصول و مقرراتی است که برای کشف و تحقیق جرایم، تعقیب مجرمان، نحوه رسیدگی و صدور رآی و تجدید نظر و اجرای احکام و تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضایی وضع شده است».(مفاد ماده ا قانون آئین دادرسی عمومی و انقلاب در امور کیفری)
1) حفظ و صیانت از مصالح جامعه: همه اندیشمندان و صاحبنظران برای تکامل جامعه مدنی چهار پایۀ امنیت، فرهنگ، بهداشت و عدالت را لازم دانستهاند. عدالت که عالیترین هدف زندگانی است، نیازمند ضوابط درست دادرسی میباشد. جرم، حقوقِ جامعه را تضییع میکند و ضوابطی که در آئین دادرسی مقرر شده است میتواند هدف یاد شده یعنی صیانت از جامعه را تأمین کند.
2) رعایت حقوق متهم و متضرر از جُرم: کسی که در معرض اتهام قرار میگیرد باید بتواند آزادانه از خود دفاع کند.همچنین برای متضرر از جرم هم باید شرایط رسیدن به حقوق از دست رفته باشد و آئین دادرسی کیفری رسالت تأمین حقوق هر دو دسته را به عهده دارد،
3) تفکیک اتهامات صحیح از تعقیبات سقیم و ناروا.
4) پیشگیری از اشتباهات قضایی.
آئین دادرسی کیفری از جلمه حقوق شکلی و حقوق جزاء، از قبیل حقوق ماهوی است. بین این دو رابطۀ مستقیم وجود دارد و میتوان گفت که حقوق جزاء بدون آئین دادرسی کیفری قابل اِعمال و اجرا نیست و در حقیقت لازم و ملزوم یکدیگرند.
1) هدف اولی، حلو فصل دعاوی و اختلافات مدنی است؛ ولی، هدف دومی، حفظ جامعه و رعایت حقوق متهم و متضرر از جرم است؛
2) دعاوی مدنی با منافع خصوصی، انجام تعهدات و اختلافات مالی مربوط است؛ ولی، دومی با جان و مال و حیثیت افراد و امنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد؛
3) در دعاوی مدنی فقط به دلائل و مدارک ابرازی توجه میشود و شخصیت و سوابق اصحاب دعوا مطرح نیست؛ ولی، در دومی، شخصیت متهم نیز همیشه مورد توجه قرار میگیرد.
1) از حیث گذشت نمودن و انصراف دادن از دعوا؛
2) از نظر اقامه دعوا؛
3) از نظر هزینه دادرسی
4) مرور زمان؛
5) اجرای احکام؛
6) دخالت ضابطین، مدیر دفتر و وکیل؛
7) صدور رأی غیابی؛
8) مهلت واخواهی؛
9) اعتراض دادستان و رئیس دادگستری.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان