كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، احد، حمراء الاسد، روحاء، قريش
نویسنده : یدالله حاجیزاده
حمراءالاسد نام منطقهاى در مسیر مدینه به مکه است که حدود هشت میل[1](15 کیلومتر) از مدینه فاصله دارد. لشکرکشى پیامبر(ص) به این منطقه پس از نبرد احد به غزوه «حمراء الاسد» معروف شده است.[2]
هر چند نبرد احد در آغاز به نفع مسلمانان پیشرفت؛ ولى در پایان به شهادت جمعى از آنان و پیروزى قریش انجامید. قریشیان پس از نبرد، سال آینده را برای رویارویى بعدى معین کردند و سپس به سمت مکه به راه افتادند؛ اما در نخستین منزلگاه با مشورت و گفت و گو به این نتیجه رسیدند که باید به مدینه باز گردند و کار مسلمانان را همین جا یکسره کنند. آنها در «روحاء» در دو منزلى مدینه[3] (سى یا چهل میلى مدینه)[4] اردو زدند. برخى از بزرگان آنها مانند صفوان بن امیه با این اقدام مخالف بودند؛ زیرا به پیروزی خود اطمینان نداشتند.[5]
به نظر مىرسد، پیامبر نیز احتمال بازگشت آنان را بعید نمىدانسته است. از این رو فرداى نبرد احد تصمیم گرفت سپاه دشمن را تعقیب کند.[6] بنابر گزارشهایى مخبرانى، تصمیم قریش را به اطلاع پیامبر رساندهاند.[7] با توجه به فاصله دو منزلى روحاء با مدینه به نظر میرسد، اقدام پیامبر پیشگیرانه بوده و سپس با اطلاعاتى که(توسط مخبران) به ایشان رسیده، مشخص شده که پیش بینىها مطابق با واقع است. پیامبر چند تن آشنا به منطقه را، براى ردیابى دشمن اعزام کرد.[8]
بر اساس روایت مغازى سران اوس و خزرج (احتمالا براى محافظت از پیامبر) شب پس از احد را در مسجد خوابیدند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نماز صبح یکشنبه،[9] از بلال خواست تا اعلام کند سپاه دوباره سازماندهى شود[10] و تنها کسانى را مجاز به حضور دانست که در غزوه احد حضور داشتند.[11] جابر بن عبدالله انصارى تنها کسی بود که در غزوه احد شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در غزوه حمراءالاسد شرکت کند. پدر جابر در جنگ احد به او دستور داده بود برای مراقبت از خواهرانش در مدینه بماند.[12]
بخشى از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند[13] و مداواى آنها به زمان طولانىترى نیاز داشت، و از این رو حرکت سپاه مسلمانان قدرى دشوار بود. با این حال مسلمانان پس از اطلاع از دستور پیامبر آماده حرکت شدند. طوایفى چون بنى عبدالاشهل و بنىسلمه (که بیشترین تلفات را داده بودند) با بیشترین تعداد زخمیان در نبرد حمراءالاسد شرکت کردند.[14]
برخى مفسران نوشتهاند آیه 104 نساء مربوط به همین رخداد است.[15] خداوند در این آیه میفرماید: «ولا تَهِنوا فِى ابتِغاءِ القَومِ اِن تَکونوا تَألَمونَ فَاِنَّهُم یألَمونَ کَما تَألَمونَ وتَرجونَ مِنَ اللّهِ ما لا یرجونَ» سستى نکنید، که اگر شما از جراحات و تلفات خود دردمندید، آنان نیز چنینند؛ ولى شما به خدا امید دارید و آنان ندارند.
با توجه به تعداد شهداى احد مىتوان گفت که در نبرد حمراءالاسد حدود شش صد و اندى شرکت کردهاند. برخى منابع حدیثى چون صحیح بخارى، به خطا تعداد سپاه حمراءالاسد را هفتاد تن دانستهاند.[16]
قران کریم در سوره آل عمران از زخمیهای جنگ احد که در حمراءالاسد نیز شرکت جستند به نیکی یاد کرده و آنان را ستوده است و اجر عظیمی به آنان وعده داده است.[17] «اَلَّذینَ استَجابوا لِلّهِ والرَّسولِ مِن بَعدِ ما اَصابَهُمُ القَرحُ لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم واتَّقَوا اَجرٌ عَظیم»[18] آیات 173 تا 175 این سوره نیز که در ادامه آیه قبل آمده است به همین رخداد ارتباط دارد.[19] در آیه 174 خداوند مىفرماید: وقتى به اعزامیان خبر رسید که قریشیان مجددا توان خود را بسیج کردهاند تا به شما حمله برند، نه تنها نترسیدند بلکه بر ایمانشان نیز افزوده شد و خداوند را براى خود کافى دانستند. «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمـنـًا وقالوا حَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَکیل»[20]
پیامبر اکرم(ص) با تعیین عبداللهبن اممکتوم به عنوان جانشین خویش در مدینه[21] پرچم جنگ را به دست حضرت على(ع) سپرد[22] و در ماه شوال (32 ماه پس از هجرت)[23] به سمت دشمن حرکت کرد.[24] به دلیل اختلاف نظر درباره زمان نبرد احد، زمان غزوه حمراءالاسد را نیز به اختلاف هشتم[25] یا پانزدهم[26] شوال گزارش کردهاند. مسلمانان در حمراءالاسد در هشت میلى مدینه[27] اردو زدند.[28] بر این اساس حداقل فاصله اردوگاه پیامبر با اردوگاه قریش بیست و اندى میل خواهد بود. راهنماى پیامبر تا حمراء الاسد ثابت بن ضحاک بود.[29] در حمراءالاسد پیامبر با جنازه دو تن از پیشاهنگانى که گسیل داشته بود، مواجه شد و آنها را همان جا دفن کرد.[30]
شب هنگام پیامبر دستور داد سپاهیان بر بلندىها آتش بیفروزند.[31] مسلمانان نیز هیزمهایى را که در طول روز جمع کرده بودند،[32] آتش زدند. تعداد این شعلهها را حدود پانصد شعله برشمردهاند. هر چند اردوگاه پیامبر از اردوگاه قریش فاصله داشت؛ ولى در تاریکى شب براى قریش قابل رویت بود.[33]
این پیام براى قریش حکایت از حضور و روحیه بالای مسلمانان داشت؛ ولى احتمال درگیرى براى هر دو طرف همچنان وجود داشت. معبد بن ابىمعبد خزاعى در مسیرش به مکه با پیامبر و اصحابش برخورد و در ادامه مسیر و در مواجهه با سپاه قریش، وقتى از تصمیم آنان براى بازگشت مطلع شد و به آنها توصیه کرد از این خیال دست بردارند؛ زیرا پیامبر و یارانش سخت خشمگیناند و آمدهاند تا انتقام بگیرند و به آنها هشدار داد که کسانى که دیروز در احد نبودند، اینک همراه پیامبرند.[34] خداوند در این زمان در دل قریشیان رعب و هراس افکند و سبب شد که از جنگ بپرهیزند و عزم مکه کنند. آیه 155 سوره آل عمران بر همین حقیقت اشاره دارد.[35] «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ »[36]
از طرف دیگر قریش نیز در صدد تضعیف روحیه مسلمانان برآمد و دست به ترفندهاى تبلیغى زدند و چون جمعی از قبیله عبد قیس به قصد رفتن به مدینه با سپاه قریش مواجه شد، ابوسفیان از آنها خواست تا خبر حرکت لشکر خویش را به سوى پیامبر براى نابودى بقیه یاران حضرت به آنها اعلام کنند.[37] آنها در حمراءالاسد این خبر را به پیامبر رساندند و پیامبر نیز عبارت «حسبنا الله و نعم الوکیل» «خداوند براى ما کافى است» را تکرار کردند.[38] این پاسخ بیانگر ایمان راسخ پیامبر به امداد الهى بود. تاکتیک پیامبر و ایستادگى و وفادارى یاران ایشان موجب شد تا سپاهیان قریش از تصمیم خود منصرف شوند و به سوى مکه بازگردند.[39] در ادامه آیه 173، آیه 174 آل عمران اشاره مىکند که به رغم آنکه برخى، سپاه را از قدرت قریش مىترساندند هیچ گزندى به آنان نرسید. اینان در پى رضایت خدا بودند و با نعمت و بخشش خدا بازگشتند[40] « فَانقَلَبوا بِنِعمَة مِنَ اللّهِ وفَضل لَم یمسَسهُم سوءٌ واتَّبَعوا رِضونَ اللّهِ واللّهُ ذو فَضل عَظیم»[41] سرانجام پیامبر(ص) پس از سه روز توقف در حمراء الاسد[42] به مدینه بازگشت.[43] مدت این غزوه را با محاسبه دو روز جابجاییها، پنج روز دانستهاند.[44] در این مدت سعد بن عباده تامین تدارکات سپاه را به عهده داشت و 30 شتر چند راس گوسفند برای سپاهیان ذبح کرد.[45]
در مسیر بازگشت به مدینه، ابو عَزّه جُمَحى؛ از مشرکان مکه به دست لشکر اسلام دستگیر شد.[46] ابو عزه پیش تر در جنگ بدر اسیر شده بود[47] و پیامبر اکرم(ص) وى را به دلیل عائلهمند بودنش با دریافت فدیه آزاد کرده بود به شرط آن که دیگر مشرکان را یارى نکند.[48] با این حال ابوعزه در جنگ احد کفار قریش را همراهی کرد[49] و علاوه بر این، قریش را علیه پیامبر میشوراند[50] و بدین رو به دستور پیامبر کشته شد.[51] سپس آشکار گشت که معاویةبن مغیرةبن ابىالعاص اموی؛ جاسوس قریش در مدینه به خانه پسر عمویش؛ عثمان پناه برده است. مسلمانان معاویه را دستگیر کردند؛ ولی عثمان از او شفاعت کرد.[52] معاویه سه روز مهلت یافت تا از محدوده مدینه بیرون رود[53] و چون روز چهارم او را اطراف مدینه یافتند، جانش را گرفتند.[54]