دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حقیقت وحی

No image
حقیقت وحی

كلمات كليدي : وحي، الهام

نویسنده : محسن فتاحي اردكاني

واژه وحی در زبان عربی به معنی سرعت است مثلاً گفته می‌شود: «أمرٌ وحی یا سیر وحی» یعنی چیزی سریع یا حرکتی سریع. از این معنی به معنای اشاره سریع مثل چشمک زدن که اشاره‌ای سریع برای فهماندن یک مطلب به شخصی است منتقل شده و به همین جهت به اشاره سریع هم وحی گفته‌اند. در اشعار و تعبیرات فصحای عرب، واژه وحی در مورد اشاره سریع چه با چشم یا غیر چشم به کار رفته است از این معنای دوّم هم به هر فهماندن خصوصی و امری توسعه داده شده است هر فهماندی که غیر مخاطب متوجه نشود چه اینکه غیر مخاطب قدرت درک آن مطلب را نداشته باشد یا اینکه گوینده به شکلی گفته خود را القاء کند که دیگران نفهمند و از همین جا است که عرب به سخن گفتن رمزی ایحاء می‌گوید این سه معنی برای واژه‌های وحی در زبان عربی است ولی در قرآن وحی به معنای سوم (تفهیم خصوصی) به کار رفته است و این معنی اعم از معنایی است که در اصطلاح علم کلام برای وحی شده است زیرا در قرآن مواردی هست که در مورد غیر انبیاء و حتی غیر انسان تعبیر وحی به کار رفته است که در کار بردهای وحی ما به اقسام و موارد مختلف وحی در قرآن اشاره خواهیم کرد[1]

در اصطلاح علم کلام وحی تفهیم مطالبی از جانب خداوند به بنده برگزیده‌ای که مأمور هدایت مردم می‌باشد از راه غیر عادی است – نه از راه حس، عقل، حدس، و امثال آن – تا اینکه آن انسان بعد از یادگیری آن مطالب را به مردم برساند.[2]

کار بردهای وحی در قرآن

1. القائات شیطانی: در افراد غیر معصوم راه نفوذ شیطان باز است و توان القای سخنان شیطانی را دارا می‌باشد ولی در افراد معصوم راه نفوذی برای شیطان نیست خداوند در قرآن می‌فرماید:

«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» (انعام/ 112)

«و همچنین برای هر پیامبری از شیطانهای جن و انس دشمنی قرار دادیم که آنها برخی با برخی دیگر سخنان آراسته ظاهراً فریبنده القاء کنند»

و باز در جایی دیگر می‌فرماید:

«وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَى أَوْلِیآئِهِمْ» (انعام/121)

«شیاطین سخت به دوستان خود القاء می‌کنند.»

بنابراین شیطان شبهات وحی گونه خود را از راههای پنهانی و سریع و مرموز وارد دل شخص و از آنجا وارد جامعه می‌کند.

2.وحی به آسمانها و زمین: قلمرو وحی خداوند همه آسمانها و زمین است و آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از وحی او فرمان می‌برند و از چهارچوب قوانین حاکم بر آنها خارج نمی‌شوند گویا شعور و ادراکی چونان آدمیان دارند که تسلیم فرمان او هستند.

3.

«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یوْمَینِ وَ أَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا» (فصلت/12)

پس حکم کرد آنها را هفت آسمان باشند در دو روز و هر آسمانی امرش را وحی فرمود.

در مورد زمین خداوند می‌فرماید:

«یومئذ تحدث اخبارها بان ربک أوحی لها»؛ (زلزله/ 4و 5)

«زمانی که زمین مردم را به حوادث خویش آگاه کند چرا که خدا به او چنین وحی کرده است.»

4. وحی به حیوانات: قرآن همچنین از برخی حیوانات گیرنده وحی یاد کرده است:

«و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخّذی مِن الجبال بیوتاً و من الشّجر وَ ممّا یعرِشون» (نحل/ 68)

«و خدا به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل گیرد.»

5. وحی یا الهام به عمل: وحی گاهی به اندیشه و تصور یا تصدیق و جزم تعلق می‌گیرد که در محور تعلیم و تعلم است و گاهی به انگیزه و عزم تعلق می‌گیرد مانند:

«فأوحینا إلیه أن اصنع الفلک بأعیننا و وحینا» (مؤمنون/47)

پس وحی کردیم به نوح که در حضور، و به وحی و دستور، کشتی ساز.

6.وحی به پیامبران: قرآن در رابطه با وحی به پیامبران بارها سخن گفته است:

«کَذَلِکَ یوحِی إِلَیکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (شوری/3)

«این چنین به سوی تو و رسولان پیش از تو خداوند مقتدر دانا وحی می‌کند.»

7. وحی به فرشتگان: فرشتگان نیز دریافت کننده وحی الهی هستند قرآن می‌فرماید:

«إِذْ یوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلآئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ» (انفال/12)

«زمانی که پروردگار تو به فرشتگان وحی کرد که من با شما هستم مؤمنان را ثابت قدم بدارید.»[3]

در فرهنگ قرآن چون همه موجودات از علم و شعور برخوردارند و همه می‌توانند از سخن وحی وحی و الهام بهره‌ای داشته باشند سراسر جهان آفرینش در مدرسه هستی زیر تدبیر الهی قرار دارد و او معلّم آنها است و این امکان وجود دارد که خداوند گاهی از راه وحی یا الهام حقیقتی را به انسان، فرشتگان حیوانات حتی جمادات القاء و تفهیم کند[4] امّا وحی‌ای که به انبیاء اختصاص دارد ادراک خاصی است که از سایر ادراکات ممتاز است زیرا چنین وحی‌ای حاصل حسّ و عقل و غریزه نیست بلکه شعور و ادراکی است که حقیقت آن قابل شناخت نیست و خداوند آن را در انبیاء قرار داده است شخص نبی در ادراک وحی دچار اشتباه و شک نمی‌شود و در اینکه وحی از جانب خداوند است نیازی به دقت نظر و دلیل و برهان ندارد.[5] خداوند در آیه 51 سوره شوری می‌فرماید:

«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِی بِإِذْنِهِ مَا یشَاء إِنَّهُ عَلِی حَکِیمٌ»

«هیچ بشری نیست که خدا با او سخن بگوید مگر به وحی یا از پس پرده یا رسولی از فرشتگان فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد وحی کند که او خدای دانای بلند مرتبه است.»

در این آیه می فرماید خداوند از سه راه با بشر سخن می‌گوید: از راه وحی یا از پس پرده‌ای و یا از راه رسول و پیام آوری که می‌فرستد.

این تفریع و بیان انواع با «أو» نشانه مغایرت این سه راه با یکدیگر است که در اولی هیچ گونه واسطه‌ای نیست ولی در دو راه دیگر واسطه حجاب و یا رسولی است که واسطه وحی خدا به پیامبرش می‌باشد اما هر سه قسم از انواع وحی به خداوند نسبت داده شده است بنابراین صحیح است که مطلق وحی را به خداوند نسبت داد.[6]

ذکر این نکته در پایان لازم است که ماهیت و حقیقت وحی برای، قابل شناخت نیست چرا که وحی در واقع نوعی تعلیم الهی است که از راههای عادی موجود در اختیار انسانها واقع نمی‌شود ما هر چه تعبیر برای تبیین وحی به کار ببریم فقط به شرح لفظ وحی پرداخته‌ایم اینکه گفته می‌شود که خدا به قلب پیغمبر القاء می کند القاء یعنی چه؟ نمی‌دانیم کیفیت وحی چگونه است؟ اینکه پیامبر چندین دفعه جبرئیل را به صورت اصلی خودش دیده است اینکه صورت اصلی جبرئیل چیست؟ نازل شدن جبرئیل از جانب خدا یعنی چه؟ و خیلی سؤالات دیگر همه این حقایق برای ما مجهول است و ما اجمالاً از طریق شناخت کارکردهای وحی و آثار و ویژگی‌های آن می‌دانیم که وحی چیست ما زمانی می‌توانیم بفهمیم که وحی به پیامبر چگونه بوده است که به خود ما نیز وحی شود و الاّ حقیقت آن برای ما قابل فهم نیست.[7]

بر این اساس آن چه در مورد وحی مهم است این است که معتقد باشیم حقیقتی به نام «وحی» وجود دارد و خداوند از راه «وحی» به پیامبران برگزیدۀ خود، پیام ‌های خود را به بشر رسانده است.

مقاله

نویسنده محسن فتاحي اردكاني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

راههای شناخت صفات خدا

No image

تعریف علم کلام

No image

ازلیت و ابدیت

Powered by TayaCMS