3 دی 1390, 0:0
حكومت مطلوب از منظر افلاطون
رضا احمدیان راد
افلاطون در رساله خود به طبقهبندی حکومتها و ویژگی و نوع سیاست حاکم در آنها پرداخته است. افلاطون حکومت مطلوب خود را با مواجهه با حکومتهای نامطلوب توضیح میدهد. وی حکومتهای تیمارشی، الیگارشی و دموکراسی را از انواع فاسد حکومتها میداند و معتقد است که این حکومتها جامعه را به سوی غلبه فردی ستمگر یا حکومت تیرانی سوق میدهند که در این صورت جامعه در بدترین وضعیت خود قرار خواهد گرفت.
در شهر آرمانی افلاطون حکومت در دست قوه عاقله است. در چنین وضعیتی همه چیز در جای خود و در حال تعادل قرار دارد، اما در انواع دیگر حکومت، یکی از اجزای نفس، احساسات زودگذر یا همت و اراده، بر اجزای دیگر حکومت دارد. در چنین وضعیتی مدینه از حکومت عقل و وضعیت متعادل خارج شده، به فساد سوق یابد.
در تیمارشی، جزء همت و اراده بر اجزای دیگر غلبه یافته و حکومت به سوی استعلای شرف و شجاعت و عشق به کشور گشایی سوق مییابد. حکومت تیمارشی نوعی رقابت برای شکوه و افتخار است. بنابراین، پیوسته منابع عمومی را در جنگ و کسب افتخارات ناشی از آن صرف میکنند. به این ترتیب، به تدریج گروه تاجر پیشه، حرفهمندان و زمینداران را زیر سلطه خود میبرند و حکومت آنان به جای کسب شکوه و افتخار به تدریج در خدمت و پیروزی در میآید و به این ترتیب، گروه اندکی که قدرت نظامی برتری دارند بر دیگران چیره میشوند؛ وضعیتی که به آن حکومت الیگارشی یا حکومت گروه اندک میگویند و در آن عشق به افتخار و شکوه جای خود را به عشق به پول داده است. به بیان دیگر، در چنین وضعیتی حکومت حامی کسانی است که پول بیشتری دارند و دست فقرا از کرسیهای حکومت و کسب موقعیتهای آموزشی و شغلی و در شئون طبیعی و عادلانه ای که ترسیم شد، کوتاه میشود.
به این ترتیب، انحصار قدرت و انباشت ثروت در دست گروه اندک، موجب میشود که عشق به افتخار و پیروزی، مبدل به عشق به پول شود. عشق به پول موجب میشود که عموم مردم از ارزشهای مدنی غافل و به جای توجه به فضایل مدنی و بنیادهای آن، متوجه ظواهر زندگی شوند. از آنجا که عموم مردم فقیرند، گاهی ابزارهای تولید خود را برای گذران زندگی میفروشند و زمانی دیگر ابزاری برای تولید ندارند، برای ادامه حیات ناچار به فکر کسب قدرت میافتند تا با سلطه بر منابع قدرت و شغل بهتر حس جاه طلبی خود را تامین نمایند. در چنین شرایطی که پول پرستی مانع پرتوافکنی فضایل مدنی شده است، هر کس به راحتی و بدون اینکه احساس مسئولیت کند، بر جای دیگری قرار خواهد گرفت و این آغاز دموکراسی است.
در این حکومت، افراد فرصت دارند تا شانس خود را برای به زیر کشیدن فرمانروایان و بنیاد «فرمانروایی بینوایان» امتحان کنند. آزادیهای عمومی حاصل از دموکراسی، موجب ناامنی نیز خواهد شد. در چنین شرایطی ارزشهای مدنی به کلی زایل میشود. با این حال مردم از روی غفلت چنین شرایطی را آزاد و مطلوب میپندارند. در چنین آشفته بازاری حکومت تیرانی، طرفداران زیادی پیدا خواهد کرد. در واقع حکومت تیرانی محصول دموکراسی است؛ حکومتی که میتواند انسان را به «نهایت بردگی» سوق دهد.
افلاطون دموکراسی را نوعی آزادی مفرط یا بیقانونی همراه با خشونت تفسیر کرده است. تنها تمایز وضع تیرانی با دموکراسی در تعداد حکومت کنندگان است که در تیرانی تمامی در یک فرد جمع شده است. در طبقهبندی حکومتهای فاسد او توزیع قدرت و ثروت بین گروههای مختلف مردم نقش اساسی دارد. عاملی که میتواند یک حکومت را از دیگر حکومتها متمایز کند، قوه عاقله است. او آزادی افراطی را باعث عقب ماندگی و آشفتگی جامعه میداند و همین مسئله باعث نامطلوب بودن حکومت دموکراسی در نظر افلاطون گشته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان