دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اعراب گذاری قرآن

No image
اعراب گذاری قرآن

كلمات كليدي : اعراب، علامت، نقطه، اعجام

نویسنده : حسين دانش

در ابتدا خط قرآن، هیچ گونه علامتی نداشت، علت آن عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید به عنوان مثال کلمه‌ای مثل «تَتلوا» ممکن بود به صورت‌های مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

عرب با ذوق فطری خود و با اتکاء به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علایقی نداشتند به طور صحیح قرائت می‌نمود، اما بعد از فتوحات که قلمرو و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد به گونه‌ای که دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، که آنها را از هر گونه حرکت و اعرابی، بی‌نیاز می‌ساخت وجود نداشت.[1]

اولین اعراب گذار

عموماً این اقدام را برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت داده‌اند او شاعر و تابعی مشهور است که بیشتر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع علم نحو نام برده‌اند.

او خواست کتابی به وجود آورد تا کجی‌های مردم را درست نماید، ابوالاسود گفت بهتر است از اعراب قرآن شروع کنم، یک نفر را خواست و قرآنی به او داد و رنگی برخلاف رنگ متن انتخاب کرد، به آن کسی که قرآن در دست داشت گفت هرگاه دهانم را باز کردم نقطه‌ای بالای آن حرف بگذار و اگر دهانم را پائین آوردم نقطه‌ای را زیر حرف بگذار و اگر دهانم را جمع کردم نقطه را در جلو حرف بگذار، اگر یکی از این حرکات را با غنه و تنوین ادا کردم دو نقطه بگذار این چنین کرد تا مصحف به پایان رسید.[2]

اعجام قرآن

واژه «عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیر فصیح را «اعجم» تعبیر می‌کند و اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان علایم اعرابی قرآن به دست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف معجمه (نقطه‌دار) از مهمله (حروف بی‌نقطه) به خاطر عدم نشانه‌گذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ.

دانشمندان علوم قرآنی نوشته‌اند که عبدالملک، حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانه‌هایی وضع کنند. «یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «نضربن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطه‌گذاری حروف متشابه قرآن دست زدند. اعراب‌گذاری ابوالاسود که به صورت نقطه‌گذاری بود پس از چندی توسط «خلیل بن احمد خواهیدی» (م 175ق) انجام شد و فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین به نشانه‌هایی از حروف کوچک ـَــــِـ ُ و ــًــــٍـ تبدیل شدند.[3]

سهم ایرانیان

جالب توجه است که ایرانیان نیز در نهضت آسان‌تر ساختن قرائت قرآن سهم به سزایی داشته‌اند از قدمای سرشناس می‌توان نام «یزید فارسی» و به دنبال آن از «خلیل بن احمد» دانشمند بصری که اصالتاً ایرانی است نام برد و ضبط حرکات و کلمات به این روش امروزی یادگار اوست.[4]

مقاله

نویسنده حسين دانش
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - علوم قرآنی - تاریخ قرآن - رسم الخط

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS