دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

در دعای ماه رجب می خوانیم "وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ"؛ چرا در فراز دوم این دعا، لفظ "جمیع" تکرار نشده است؟

No image
در دعای ماه رجب می خوانیم "وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ"؛ چرا در فراز دوم این دعا، لفظ "جمیع" تکرار نشده است؟

    پرسش

    در دعای ماه رجب می خوانیم: "أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ"؛ چرا در فراز دوم این دعا، لفظ جمیع تکرار نشده است؟

    پاسخ

    پاسخ اجمالی

    برخی می گویند: این اختلاف عبارت به این مطلب اشاره دارد که شر امرى عدمى است - که همان دورى از رحمت خدا و محرومیت از بخشایش الاهى است -، ولى چون خیر امرى وجودى است، گویا انواع آن بى‏شمار است و اما این که چرا «جمیع شر الدنیا، تمامى شرهاى دنیا» در دعا آمده گویا به این جهت است که شرهاى دنیا متعدد است و انواع مختلف دارد، براى همه مردم معلوم نیست.

    پاسخ تفصیلی

    "شرّ" مصدر، جمع آن "شُرُور" به معنای بدى است. این واژه ضد "خیر" است و شامل همه بدی ها و پستی ها است.[1]

    در برخی از روایات و ادعیه واژه شرّ برای دنیا نیز تنها و بدون واژه "جمیع" آمده است: از امام جعفر صادق از پدرانش (ع) از پیامبر (ص) نقل شده که آن حضرت فرمود: کسی که در تعقیبات نماز جمعه این دعا را بخواند تا جمعه بعدی به هیچ بلا و فتنه ای گرفتار نمی شود: "... صل على محمد و آل محمد و أعطنی خیر الدنیا و خیر الآخرة و اصرف عنی شر الدنیا و شر الآخرة".[2]

    برخی می گویند: در عبارت «أعطنی جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخره» کلمه جمیع تکرار شد، ولى در این عبارت «و اصرف عنى جمیع شرّ الدنیا و شرّ الآخره» این کلمه تکرار نشده است، اگر کسی در این عبارات بیندیشد، شاید به این نتیجه برسد که این اختلاف عبارت به این مطلب اشاره دارد که شرّ امرى عدمى است - که همان دورى از رحمت خدا و محرومیت از بخشایش الاهى است -، ولى چون خیر امرى وجودى است، گویا انواع آن بى‏شمار است. و اما این که چرا «جمیع شر الدنیا، تمامى شرهاى دنیا» در دعا آمده گویا به این جهت است که شرهاى دنیا متعدد است و انواع مختلف دارد، براى همه مردم معلوم نیست.[3]

منابع:


    [1] مهیار، رضا، فرهنگ أبجدی عربی- فارسی، ص 79.

    [2] سید على بن موسى بن طاوس، جمال ‏الأسبوع ‏بکمال‏ العمل ‏المشروع، ص 422، انتشارات رضى قم.

    [3] ملکى تبریزى، جواد آقا، کتاب المراقبات یا «أعمال السنة»، ص 137.

    http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa8445

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS