دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قالَ رسول الله (ص): «نَظَرُ الْوَلَدِ اِلی والِدَیْهِ حُبّاً لَهُما عِبادَةٌ»

رسول خدا (ص) فرمود: «نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب می‌شود». (بحارالأنوار، 74/80)
قالَ رسول الله (ص): «نَظَرُ الْوَلَدِ اِلی والِدَیْهِ حُبّاً لَهُما عِبادَةٌ»
قالَ رسول الله (ص): «نَظَرُ الْوَلَدِ اِلی والِدَیْهِ حُبّاً لَهُما عِبادَةٌ»

حقوق پدر مادر

رسول خدا (ص ) فرمود:« احسان به پدر و مادر از نماز، حج ، عمره و جهاد در راه خدا بالاتر است .»

از زکریا بن ابراهیم نقل شده که مى گوید:« من نصرانى بودم و اسلام آوردم و به مکه رفتم ؛ خدمت امام صادق (ع ) رسیدم و عرض کردم : من نصرانى بودم و مسلمان شده ام . فرمود: از اسلام چه دیدى ؟ گفت : این سخن خداى تعالى را:« هاکنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا »،

فرمود: بیقین خداوند تو را راهنمایى کرده است . آنگاه سه مرتبه فرمود: خدایا هدایتش کن ! پسرم هرچه مى خواهى بپرس . عرض کردم : پدر، مادر و خانواده ام نصرانى هستند، و مادرم نابیناست ، من همراه آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم ؟ فرمود: آیا آنها گوشت خوک مى خورند؟ عرض کردم : نه ، بلکه با آن تماس هم ندارند، فرمود: اشکالى ندارد، مواظب مادرت باش و با او خوشرفتارى کن و چون از دنیا رفت او را به دیگرى وامگذار، خودت به کار او اقدام کن و به کسى نگو که نزد من آمده اى تا در منى پیش من آیى - ان شاء اللّه تعالى - زکریا مى گوید: در منى خدمت امام (ع ) رسیدم در حالى که مردم اطرافش را گرفته بودند و او مانند آموزگار کودکانى بود که گاهى این و گاهى آن ، سؤ ال مى کردند، و چون به کوفه رفتم نسبت به مادرم مهربانى کردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را نظافت مى کردم و خدمتکارش بودم ، مادرم به من مى گفت : پسرم تو زمانى که دین مرا داشتى چنین رفتار با من نمى کردى ، این چه رفتارى است که از تو مى بینم از زمانى که از دین ما رفته اى و به دین پاک وارد شده اى ؟ گفتم : مردى از فرزندان پیغمبر به من این طور دستور داده است .

مادرم گفت : آن مرد پیغمبر است ؟ گفتم : نه ، بلکه پسر پیغمبر است ، گفت : نه ، آن مرد، خود پیامبر است ، زیرا دستورى که به تو داده است از سفارشهاى پیامبران است ، گفتم : مادرجان ، پس از پیامبر ما پیامبرى نباشد و او پسر پیامبر است . گفت : دین تو بهترین دین است ، آن را به من تعلیم ده ، من اسلام را به او عرضه داشتم و او مسلمان شد و برنامه اسلام را به او آموختم ، او نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء را خواند و در همان شب عارضه اى به او رخ داد، به من گفت : پسرم آنچه به من آموختى دوباره بیاموز من آنها را تکرار کردم ، مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت و چون صبح شد، مسلمانان آمدند، او را غسل دادند و من خود به جنازه او نماز خواندم و او را در قبرش گذاشتم .»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS