دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کتاب فرهنگ ما فرهنگی باز یا بسته

کتاب فرهنگ ما، فرهنگی باز یا بسته، مختصر به سه سؤال مهم پاسخ می‌دهد، نخست؛ باز بودن فرهنگی قبل از شکل گیری و استحکام آن، دوم؛ باز بودنی که در دریافت و اقتباس از فرهنگ‌های دیگر سهل انگار باشد، سوم؛ باز بودنی که شیفته و مغلوب فرهنگ‌های دیگر باشد.
کتاب فرهنگ ما فرهنگی باز یا بسته
کتاب فرهنگ ما فرهنگی باز یا بسته

این اثر تلاشی است در جهت بازشناسی عناصر فرهنگ اسلامی و تبیین نحوه تعامل آن با فرهنگ‌های دیگراست؛ از اساسی‌ترین مسا‌ئل فرهنگی امروز، نحوه تعامل یک فرهنگ با فرهنگ‌های دیگر است، جامعه بزگ انسانی، دارای فرهنگ‌های گوناگونی است که گسترش ارتباطات و سهیم شدن آنها در آینده مشترک جهانی، آنها را به سمت تعامل روز افزون سوق داده است.

کتاب فرهنگ ما، فرهنگی باز یا بسته، مختصر به سه سؤال مهم پاسخ می‌دهد، نخست؛ باز بودن فرهنگی قبل از شکل گیری و استحکام آن، دوم؛ باز بودنی که در دریافت و اقتباس از فرهنگ‌های دیگر سهل انگار باشد، سوم؛ باز بودنی که شیفته و مغلوب فرهنگ‌های دیگر باشد.

در بخش اول این کتاب با عنوان «فرهنگ ما، مفهوم و ویژگی های آن» به مفهوم فرهنگ، فرهنگ ما در میان فرهنگ‌های دیگر، ویژگی‌های فرهنگ ما و در بخش دوم «باز بودن در فرهنگ ما» به دلایل باز بودن در فرهنگ اسلامی، فرهنگی که از گفتگو استقبال می‌کند، فرهنگی که نوآوری و نو سازی را باور دارد و در بخش سوم «تعامل و باز بودن غیر مجاز» به تعامل و باز بودن پیش از رشد فرهنگی، باز بودنی که در دریافت از دیگران سهل انگار است، باز بودنی که شگفت‌زده و مرعوب فرهنگ ماست و در بخش آخر به نمونه‌هایی از میراث فرهنگی ما «ابوحامد غزالی و ابوالولید ابن رشد» می‌پردازد.

در این کتاب به چند ویژگی فرهنگ عربی اسلامی که آن را از دیگر فرهنگ‌ها متمایز می‌سازد اشاره می‌کند که به اختصار فقط نام می‌بریم: الهی بودن، اخلاقی بودن، انسانی بودن، جهانی بودن، تسامح، تنوع، اعتدال، تکامل، عزت نفس.

نویسنده اثر، ارتباط مسلمان با فرهنگ‌های مختلف را به مانند زنبور عسل می‌داند که ازپرتو وحی الهی میان شکوفه‌ها گردش می‌کند، راههایی که خدا برایش هموار کرده را طی می‌کند و از تمام میوه‌های نیکو استفاده می‌نماید غذای خود را مکیده و جزو بدن او می‌شود آنگاه آن غذا‌ها را به نوشیدنی رنگارنی تبدیل کرده که شفابخش آدمیان است.

یکی از مصادیق تعامل، تعاملی است که از سر فریفتگی نسبت به دیگر فرهنگ‌ها صورت می‌گیرد ،این امر دو بار در تاریخ فرهنگ ما رخ داده است، نخستین بار در مقابل فلسفه یونانی؛ و آن زمانی بود که مسلمانان با فرهنگ و فلسفه یونان آشنا شده و به ترجمه کتاب‌های آنان پرداختند، دومین بار در مقابل فرهنگ غربی؛ فرهنگ جدید غرب که در عصر معاصر امت ما را مورد تهاجم قرار داد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS