دختران در آيينه اسلام
زینت كیانی
نقش تعیین کننده زن در بقاء و رشد جامعه بشری همیشه مورد توجّه مثبت و منفی اندیشمندان، سیاست مداران، مدیران و رهبران جوامع بوده است. تاریخ، گویای این واقعیت است که زن در کنار مرد در تمدّن بشری - مستقیم و غیر مستقیم - نقش آفرین بوده است ولی از دیر زمان و با انگیزههای مختلف از حقوق الهی و انسانی خود محروم گردیده است. تاریخ، این حقیقت را در سینه خود ثبت کرده است که پیامبران و اولیای الهی هم در احقاق حقوق و هم در ایفای نقش سالم و سازنده زنان، برترین جریانسازی و هدایت را داشتهاند.
راز تفاوتها
آنچه بیشتر موجب شده تا نقش اصیل و سازنده زن در جوامعْ نادیده گرفته شود، برداشت ناصحیح از تفاوتهای طبیعی زن با مرد است که همانا حکمت و تدبیر الهی در خلقت این دو موجود است. همانگونه که نیازهای بشر در سنین مختلف، متفاوت میباشد مثلاً غذای او در کودکی با دوره جوانی و بزرگسالی فرق دارد و خداوند برای او غذایی متناسب با رشد و سنّ او در طبیعت فراهم ساخته است، حقوق فردی و اجتماعی او را نیز از بزرگسالان ممتاز کرده است. و همان گونه که نیازهای طبیعی و مادّی کودک با نیازهای حقوقی و معنوی وی هماهنگ است، همه آنها با نیازهای بزرگسالی نیز متفاوت است. و این تفاوتها همه لازمه آفرینش و همراه با عدالت و در مسیر «نظام احسن» است. (مسلّماً ما انسان را در بهترین شکل و نظام آفریدیم.)[1] و همان گونه که تفاوت سلیقهها و استعدادها میان انسانها در چرخش نظام اجتماعی امری ضروری است، نوع انسانی نیز در دو صنف زن و مرد تشکیل شده است و هر یک از این دو صنف نیازهای مخصوص به خود را دارند و در عین اشتراک در بسیاری از امور، تفاوتهای روشنی نیز از نظر خلقت میان آنها به چشم میخورد.
با نگاهی به پیشینه این موضوع، به روشنی میتوان دریافت که ریشه ستمهایی که بر زن رفته است، ناشی از عدم معرفت به این تفاوتها و یا دست آویز قرار دادن همین تفاوتها برای ستم بر زنان و بلکه ستم بر کلّ بشر بوده است. تساوی زن و مرد در هویت انسانی و حتّی در خطابهای الهی و دریافت پاداش یا عذاب که توسّط پیامبران به بشر رسیده است مانع از اختلاف روحی، روانی و جسمی زن و مرد نیست. زن و مرد در عین اشتراک در هویت انسانی، از تفاوتهای عمیق روحی و روانی نیز برخوردارند و به تبع آن، بخشی از مسؤولیتهای فردی و اجتماعی آنان نیز متفاوت و متمایز خواهد بود و این، همان چالش بزرگ میان زنان و مردان و حتّی گاه میان خود زنان بوده است. تکریم بانوان در آموزههای اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، آنچه ملاک سنجش است در یک نگاه کلّی «تقوا» است. قرآن کریم خطاب به مردان و زنان میفرماید: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامیترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست. خداوند دانا و خبیر است.»[2] یعنی معیار خوب و بد بودن، «قُرب» و «بُعد» الهی است و در اینباره هیچ فرقی میان انسانها از نظر جنسیت نیست. بی تردید با آنکه بسیاری از اوصاف، تکالیف و حتّی حقوقی که در قرآن کریم برای اهل ایمان ذکر شده است - چه در حوزه عبادات، اقتصاد، اخلاق و غیره - مشترک میان مردان و زنان مؤمن است و هر کسی که در این اوصاف و تکالیف از دیگری سبقت بگیرد، از پاداش الهی برخوردار و نزد خداوند محبوبتر خواهد بود. «پاداش هیچ کسی از بین نمیرود خواه مرد باشد یا زن.»[3] در برخی آیات نیز اوصاف، نشانهها و تکالیفی آمده است که مستقلاً برای زنان است. قرآن کریم که قانون اساسی اسلام است، به احیاء و اصلاح جایگاه زن در جامعه پرداخته است. و به حقیقت، تحوّلی مثبت و شگرف در تکریم شخصیت و حقوق زنان پدید آورده است و با دقّت در آیات قرآن روشن میشود که این تحوّل و تکریم، همه در سیر «نظام اجتماعی احسن» قابل تبیین و شکلگیری است. آغاز این تحوّل و حرکت شگرف را در پدیده شوم زنده به گور کردن دختران میتوان یافت. زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیت، عمق تحقیر شخصیت زن را هویدا میسازد و مبارزه اسلام با این پدیده شوم، اوج تکریم و تجلّی ارزشهای والای انسانی زن را پدیدار میکند.
سیمای جاهلیت
سنّت «دخترکشی» که بین مردم قبل از اسلام امری عادّی بود، با برخورد و عکسالعمل شدید قرآن مواجه گردید. در چند جای قرآن، این حرکت جاهلی با شدّت محکوم و از مظلومیت و معصومیت دختران دفاع شد. قرآن کریم در سوره «نحل» خشم مردم را از داشتن دختر بیان میکند و زنده به گور کردن دختران را توسّط پدران، بازگو مینماید: «هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده، چهرهاش (از فرط ناراحتی) سیاه میشود و آکنده از خشم میگردد. از قوم و قبیله خود متواری میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ، نگهداری و یا در خاک پنهانش کند»؟)[4] داستان وئاد (از دختران زنده به گور شده) پر از حوادث بسیار دردناک است؛
مردی خدمت پیامبر آمد، اسلام آورد، اسلامی راستین؛ روزی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و سؤال کرد: آیا اگر گناه بزرگی کرده باشم، توبه من پذیرفته میشود؟ فرمود: خداوند توّاب و رحیم است. عرض کرد: ای رسول خدا! گناه من بسیار عظیم است. فرمود: وای بر تو! هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگتر است. عرض کرد: اکنون که چنین میگویی بدان: من در جاهلیت به سفر دوری رفته بودم، در حالی که همسرم باردار بود، پس از چهار سال بازگشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکی در خانه دیدم، پرسیدم: این دختر کیست؟ گفت: دختر یکی از همسایگان است! من فکر کردم ساعتی بعد به خانه خود میرود امّا با تعجّب دیدم نرفت، غافل از اینکه او دختر من است و مادرش این واقعیت را مکتوم میدارد، مبادا به دست من کشته شود. سرانجام گفتم: راستش را بگو، این دختر کیست؟ گفت: به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی باردار بودم؛ این، نتیجه همان حمل است و دختر تو است. آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم، گاهی به خواب میرفتم و گاهی بیدار میشدم، صبح نزدیک شده بود، از بستر بر خاستم و کنار دخترک رفتم، در کنار مادرش به خواب رفته بود، او را بیرون کشیدم و بیدارش کردم و گفتم همراه من به نخلستان بیا، او به دنبال من حرکت میکرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم؛ من شروع به کندن حفرهای کردم و او به من کمک میکرد تا خاک را بیرون آورم، هنگامی که حفره تمام شد، من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم. (در این هنگام هر دو چشم پیامبر(صلی الله علیه وآله) پر از اشک شد) سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست، خاک بر او افشاندم! و او پیوسته دست و پا میزد و مظلومانه، فریاد میکشید: پدر جان! چه با من میکنی؟ در این هنگام، مقداری خاک بر روی من ریخت، او دستش را دراز کرد و خاک را از صورت من پاک نمود ولی من همچنان قساوتمندانه خاک بر روی او میریختم، تا آخرین نالههایش در زیر قشر عظیمی از خاک محو شد! در اینجا پیامبرصلی الله علیه وآله در حالی که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشکها را از چشم پاک میکرد، فرمود: «اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود هر چه زودتر، انتقام از تو بگیرد.»[5] مسأله تحقیر شخصیت زن و دختران به همین جا پایان نمیپذیرفت و تا آنجا پیش رفته بود که اصلاً نَسَب را به مرد مربوط میدانستند و مادر را تنها ظرفی برای نگاهداری و پرورش جنین محسوب میکردند چنانچه در اشعار خود چنین میسرودند: فرزندان ما، فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزندان مردان بیگانه اند. مفسّران و مورّخان در اینکه انگیزه عرب جاهلی از این عمل حیرتانگیز و منحط، چه بوده است؟ مطالب فراوانی گفته و نوشتهاند از جمله: جنگها و به اسارت رفتن دختران و در نتیجه، جریحهدار شدن غیرت آنان و یا عدم توان و کارایی دختران در تولید؛ امّا آنچه اهمیت دارد، برخورد قرآن کریم با این پدیده و سنّت زشت است و چه قدر هنرمندانه و ظریف حالات روحی پدران را بیان میکند که خودِ این شیوه بیان حادثه، حکایت از نکوهش جدّی و عمیق این عمل زشت دارد. در سوره «تکویر» نیز جریان زنده به گور شدن دختران را به گونه ای جانسوز و تکان دهنده و در جملاتی کوتاه بیان میکند، آنجا که میفرماید: «در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده پرسیده میشود: به کدامین گناه کشته شدند»[6] قرآن کریم با قرار دادن این پرسش از پرسشهای قیامت و حسابرسی روز رستاخیز، بر اهمیت این مسأله افزوده است؛ آنگونه که امینالاسلام طبرسی، در مجمع البیان در ذیل این آیات میفرماید: «توجّه خطاب به دختران قربانی در قیامت به جای پدران آنان که عامل جنایت و در واقع قاتل بودهاند، حاکی از نوعی تعریض و توبیخ نسبت به آنان است. گویا آنها به قدری پست و بیارزش هستند که حتّی ارزش مخاطب بودن برای بازپرسی را ندارند.»
جایگاه دختر در اندیشه عترت
در عصر کنونی که جاهلیت با چهره جدید و مدرن رخ نموده است - به ویژه جامعه غربی که در اوج تحقیر و بهره کشی از زنان و دختران به سر میبرد و تلاش میکند با قانونمند کردن ضدّ ارزشهای خود برای دیگر جوامع و فرهنگها، فشارهای فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد - توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان(علیهمالسلام) داروی شفابخش روزگار ماست. در این نوشتار، نمونههایی از رفتار و سخن آن بزرگواران را میخوانیم. پیامبر صلیالله علیه وآله و دخترش فاطمه در عصری که جهان، غرق در جهل و نادانی، ظلم و ستم، غارتگری و وحشیگری به سر میبرد، و به این زندگی افتخار و مباهات میکرد، خداوند پیامبری را برانگیخت که «رحمة للعالمین» بود و منجی انسانها از سیاهی، او هم با شرک و بت پرستی مبارزه کرد و هم با سنّتها و ضدّ ارزشهایی همچون تحقیر و زنده به گور کردن دختران. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) این رسالت عظیم را، هم در سخن و هم در عمل انجام میداد. آن حضرت در برخورد با دخترش فاطمه (علیهاالسلام) همگان را به حیرت وامیداشت. دست دخترش فاطمه(علیهاالسلام) را میبوسید و میفرمود: «پدرش فدای او باد.»[7] و زمانی که حضرت عازم سفر بود فاطمه (علیهاالسلام) آخرین کسی بود که پیامبر از او خداحافظی میکرد و در بازگشت نیز زودتر از هر کسی به دیدن وی میرفت و میفرمود: «بوی بهشت را از دخترم فاطمه استشمام میکنم.»[8] رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله) با این سخنان و برخورد عملی با دختر خود، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهل بیت علیهم السلام و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود، میخواستند به تمامی انسانها ثابت کنند که در آخرین دین الهی، «دختران و زنان» از کرامت و جایگاه خاصّی برخوردارند. و به حق میتوان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را بنیان گذار تکریم دختران و زنان دانست.
در حدیثی نقل شده است که به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله خبر دادند، خداوند به وی دختری عطا کرده است؛ حضرت نگاهی به اصحابش کرد، آثار ناخشنودی را در چهره آنان نمایان دید. لذا فرمود: «این، چه حالتی است که در شما میبینم؟ خداوند گُلی به من داده است که آن را میبویم و (اگر نگران روزی او هستید) روزی او با خداست.»[9] آن حضرت با آنکه پسری برای او نماند ولی هرگز شنیده نشد که اظهار گلایه کند.
دختر؛ هدیه الهی
در سیره امامان معصوم(علیهمالسلام) نیز اگر کسی از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودی میکرد، آن بزرگواران با آنان برخورد میکردند و سعی داشتند تا رسوبات جاهلی را از ذهن آنان پاک کنند. در حدیثی چنین نقل شده که فردی از یاران امام جعفر صادق(علیهالسلام) دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: «اگر خداوند به تو وحی کند که آیا میخواهی چیزی را من برای تو انتخاب کنم یا تو برای خودت انتخاب میکنی؟ چه پاسخ میدهی؟» آن مرد گفت: به خدا عرض میکنم: آنچه را تو برایم بپسندی و انتخاب کنی، میپسندم. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «اکنون خداوند فرزند دختر را برای تو انتخاب کرده است.» سپس فرمود: «آن عالم و ولی خدا (خضر علیهالسلام) که همراه موسی(علیهالسلام) بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چراکه بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وا دارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جای او فرزندی پاکتر و با محبّتتر به آن پدر و مادر بدهد.»[10] امام صادق(علیهالسلام) در ادامه فرمود: «خداوند به آن دو، دختری عنایت کرد که از او و نسل وی هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.»[11]
گاه میشد که افرادی از امامان علیهمالسلام برای داشتن فرزند پسر دعایی طلب میکردند، امّا معصومان علیهمالسلام دختر را برای آنان میپسندیدند. به عنوان نمونه در حدیثی آمده است: یحییبنزکریا - از اصحاب امام هادی(علیهالسلام) – نامهای به آن حضرت نوشت و عرض کرد: همسرم باردار است، دعا کن خداوند پسری روزیام گرداند! امام(علیهالسلام) در پاسخ او نوشت: «چه بسا دختری که از پسر بهتر است.»[12]
در تاریخ میخوانیم که گاه برخی از پیامبران، از خداوند درخواست فرزند دختر میکردند تا از رأفت و دلسوزی او بهرهمند شوند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم علیهالسلام از خداوند تقاضا کرد به وی دختری عنایت فرماید تا بعد از مرگش برای او گریه کند.[13]
از چشمه سار نور
در فرهنگ اهل بیت(علیهمالسلام) که ریشه در وحی و کلام الهی (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است. در سخنان معصومان(علیهم السلام) از دختران با واژههایی چون: ریحانه (گل)، قواریر (بلورها)، و حسنه (نیکی) یاد شده است؛ که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگی خاصّ طبیعی و روحی دختران دارد. در اینجا به برخی از سخنان معصومان(علیهمالسلام ) اشاره میکنیم:
میزان سنجش مردان
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) میزان سنجش و ارزش مردان را در نوع برخورد و تعامل با زنان و دختران میداند. لذا میفرماید:«بهترین شما (مردان) کسی است که برای زنان و دخترانش بهترین باشد.»[14]
محبّت الهی بر دختران
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند بر زنان و دختران مهربان تر است تا بر مردان و پسران.»[15] آنچه از این حدیث شریف برمیآید، درسی است که به خانواده و جامعه داده میشود که چه الگویی بالاتر از خداوند است که بتوان به آن اقتدا کرد. و این ارتباط مهربانتر بودن نسبت به زنان و دختران را باید از خداوند علیم و حکیم آموخت؛ چرا که این مهربانی بیشک هماهنگ و بر اساس فطرت و جسم و روح دختران است.
مجالست با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در بهشت پاداش همنشینی با اولیای خدا - به ویژه پیامبران و بالأخص اشرف مخلوقات، نبی گرامی اسلام - آن هم در بهشت، امتیازی است که بنابر نقل روایات به اشخاص و گروههای خاص و بلندمرتبهای تعلّق دارد. از جمله، این امتیاز بزرگ نصیب کسانی میشود که دخترانی را در نزد خود سرپرستی کنند. رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «هر کس سه خواهر یا سه دختر شایسته داشته باشد و به آنان نیکی و احسان نماید، من و او در بهشت همانند این دو انگشت (اشاره به انگشتان سبّابه و وسطی) در کنار یکدیگر خواهیم بود.» راوی پرسید: ای رسول خدا! اگر دو نفر سرپرستی شوند، چه؟ فرمود: همان پاداش را دارد. راوی پرسید: اگر یک نفر سرپرستی شود، باز هم همان پاداش را دارد؟ فرمود: آری.[16] دختران را نکشید تعبیر بسیار زیبا و بلندی که در سخن امام سجّادعلیهالسلام است، حاکی از ارزشها و لطافتهای روحی و روانی دختران است که تنها میتوان در سخن بزرگ مردی چون امام سجّاد(علیهالسلام) آن را یافت. آن حضرت میفرماید: «زنان چون بلورند، آنها را نشکنید.»[17]
رحمتهای الهی
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «خانه ای که در آن دخترانی وجود داشته باشند، هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل میشود و رفت و آمد ملائکه از آن خانه قطع نمیشود و برای پدر در هر شب و روز، عبادت یک سال را مینویسند.»[18]
شادی دختران
رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «کسی که از بازار هدیه ای بخرد و آن را برای خانوادهاش ببرد، مانند کسی است که صدقاتی را برای افراد مستمند میبرد، پس باید هنگام تقسیم هدیه دختران را مقدّم بدارد؛ زیرا کسی که دخترش را شاد کند، مانند آن است که برده ای از فرزندان حضرت اسماعیل(علیهالسلام) را خریده و در راه خدا آزاد کرده است.»[19] همچنین میفرماید: «هدایا را در میان فرزندان به عدالت تقسیم کنید. اگر من میخواستم فضیلتی را (در تقسیم هدیه میان دختر و پسر) در نظر بگیرم، دختران را (در دادن هدیه) مقدّم میداشتم.»[20]
نشانه سعادت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «از نشانههای سعادت و نیکبختی زن آن است که نخستین فرزندش دختر باشد.»[21]
دختران حسناتاند
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «پسران، نعمت خداوند هستند ولی دختران، حسنات الهی میباشند. خداوند از نعمت سؤال میکند و به حسنات پاداش میدهد.»[22]
رزق و روزی دختران
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: چون شب معراج از سدرةالمنتهی گذشتم، از جانب پروردگار خطاب آمد: «ای محمّد! به دختردارها بگو بر این نونهالان غمگین و دلتنگ نباشند، من همان گونه که آنان را آفریدم، خود روزی شان را میدهم.»[23]
بانگ فرشتگان
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هنگامی که دختری به دنیا میآید، خداوند فرشتهای را مأمور میکند تا بال خود را بر سر و سینه نوزاد دختر بگستراند و بگوید: او دختری ناتوان و ضعیف است؛ هر کس او را کمک کند، تا روز قیامت مورد توجّه خداوند خواهد بود.»[24]
برکات اخروی و دنیوی
رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «بهترین فرزندان، دختران هستند. هر کس یک دختر را سرپرستی کند، خداوند متعال او را از آتش دوزخ دور نگه میدارد و آن کس که دو دختر را سرپرستی کند، خداوند او را داخل بهشت میکند و کسی که سه دختر، یا سه خواهر را سرپرستی کند، جهاد در راه خدا و صدقه دادن از او برداشته میشود.»[25] پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «چه فرزند خوبی است دختر! هم پرمحبّت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده.»[26]
پدر دختران
امام صادق(علیهالسلام) در عظمت دخترداری فرمود:«رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) (که اشرف مخلوقات عالم است) خود، پدر چند دختر بود.»[27]