دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دست طمع كه پيش كسان می كني دراز...

No image
دست طمع كه پيش كسان می كني دراز...

بررسی آثار زيانبار و راه های علاج آز و طمع

نويسنده: مجتبی ستوده

اخلاق فردي ناظر به فضايل و صفاتي است که منش و شخصيت فرد را شکل مي دهد. البته انسان براساس شاکله و شخصيت خود عمل مي کند؛ از اين رو، برخي از رذايل و صفات پست در کليت زندگي انسان تاثير سوء به جا مي گذارد. از جمله آنها، صفت پست آز و طمع است که نويسنده با نگاهي به تعاليم اسلام آثار آن و راههاي درمان اين رذيله اخلاقي را تبيين کرده است.

آزمندی و طمع منفی، از مصاديق هواهای نفسانی

نفس انساني حقيقتي بسيار شگفت انگيز است؛ زيرا در عين بساطت، مجمع اضداد است؛ از اين رو نيازمند شاخصي از درون و برون است تا بتواند اعتدال و تسويه الهي خود را هم چنان حفظ کند. (شمس، آيه 7) در غير اين صورت هر قوه از قواي نفس بر آن است تا بيشترين بهره را برگيرد و سرزمين نفس را به اشغال کامل و مطلق خود درآورد.

نفس انساني در مرتبه اي از مراتب خودش، خواسته ها و هواهايي دارد که بايد مديريت و مهار شود. به اين خواسته ها که به شکل افراطي بروز و ظهور مي کند هواهاي نفساني مي گويند. در شرايطي هواهاي نفساني چنان قوي مي شود که ديگر به قواي ديگر اجازه بروز و ظهور يا اصلانمي دهد يا بسيار کم اجازه ظهور مي دهد. در اين صورت است که نفس از حالت اعتدال طبيعي خارج مي شود و به شکل «نفس اماره» و نفس بدفرمان در مي آيد. (يوسف، آيه 53)

از خصوصيات نفسي که تحت سلطه نفس اماره در آمده، زياده خواهي و افراط گري است. به طوري که انسان به کارهايي چون اسراف، تبذير، طمع و مانند آن روي مي آورد. اگر اين امور در ذات شخص لانه کند و به شکل حالت، ملکه و در نهايت مقام شود، به عنوان صفات پست و رذايل اخلاقي شناخته مي شود.

به سخن ديگر، در يک فرآيندي شخص نخست تنها هر از گاهي اسراف و تبذير دارد که از آن به حال و حالت ياد مي شود، سپس تقويت شده و به شکل ملکه در روانش مي نشيند که تغيير آن بسيار سخت و دشوار خواهد بود، آنگاه تبديل به مقام مي شود و ديگر جا خوش مي کند و به هيچ وجه قابل تغيير و دگرگوني نيست؛ زيرا قوام و اساس شخصيت فرد مي شود.

طمع هر چند که در آغاز به عنوان يک حالت نفساني معرفي مي شود، ولي در نهايت پس از عبور از ملکه شدن تبديل به مقام و قوام شخصيتي فرد خواهد شد. از اين رو بايد از اين صفت بسيار بد دوري کرد و آلوده به آن نشد.

طمع، به معناي تمايل نفس به چيزي است که خارج از دست او است. اين واژه در مقابل استغناي نفس به کار مي رود. استغناي نفس به معناي قناعت به داشته ها است، نه به معناي منفي آن که نوعي خود برتربيني در برابر خداوند غني حميد است (عبس، آيه 5، ليل، آيه 8)؛ زيرا از نظر قرآن انسان بايد همواره به فقر وجودي در برابر خداوند غني حميد خود توجه داشته باشد. (فاطر، آيه 15)

به هر حال، صفت طمع که در فارسي آز و آزمندي گفته مي شود، صفتي از صفات مهلکه انساني و از رذايل اخلاقي به شمار مي رود؛ زيرا اين صفت برخاسته از گرايش افراطي نفس در طلب خواسته هاي دنيوي و شهواني و غضباني است. از اين رو آن را از آثار دنيا دوستي دانسته اند.

طمع، انسان را به جايي مي کشاند که آبرو وحيثيت را از وي سلب مي کند و او را در پيش چشم مردم خوار مي گرداند.

 صائب گويد: دست طمع که پيش کسان مي کني دراز

                                                                  پل بسته اي که بگذري از آبروي خويش

طمع ارزشی و غيرارزشی

طمع آن حالتي است که انسان به چيزي که بيرون از دسترس اوست گرايش و تمايل دارد و علاقه دارد تا به آن برسد و براي آن نيز تلاش مي کند. اگر متعلق و مورد طمع، امري پسنديده باشد مي توان از آن به طمع مثبت و ارزشي ياد کرد، ولي اگر متعلق طمع امري ضدارزشي همانند دنياپرستي، پاسخگويي افراطي به هواها و خواسته هاي غضباني و شهواني نفس باشد، به عنوان طمع منفي و مذموم از آن ياد مي شود.

پس ارزش و ضدارزشي بودن طمع به متعلق و مورد طمع بستگي دارد. بايد توجه داشت که در طمع، مولفه اي به نام عدم استحقاق وجود دارد؛ يعني چه در طمع ارزشي و چه ضد ارزشي شخص نسبت به چيزي طمع دارد که مستحق آن نيست و استحقاق داشتن متعلق طمع را ندارد؛ مثلاً کافران طمع دارند که به بهشت بروند در حالي که استحقاق آن را ندارند (معارج، آيات 36 و 38)، يا مؤمنان طمع دارند که خداوند پاسخ مثبت دعاهايشان بدهد. (اعراف، آيه 56؛ سجده، آيه 16)

آنچه در اينجا از مفهوم طمع مراد است همان آزمندي در برابر قناعت ورزي است که از صفات پست و رذايل اخلاقي شمرده مي شود. در روايات وقتي از طمع نکوهش مي شود مراد همين قسم اخير است.

نکوهش طمع منفی در قرآن

خداوند در آياتي از قرآن طمع و آزمندي در امور دنيوي و دنياپرستي و تن دادن به خواسته ها و هواهاي نفساني را مذموم دانسته و آزمندي را نکوهش کرده است. به عنوان نمونه خداوند در آيات 11 تا 15 سوره مدثر طمع ورزي در به چنگ آوردن ثروت و قدرت بيشتر را خصلتي ناپسند و مورد سرزنش دانسته است.

امام هادي(ع) نيز درباره اين صفت زشت و خصلت ناپسند مي فرمايد: الطمع سجيه سيئه؛ طمع، خصلت بدي است. ( فهرست ميزان الحکمه، ج 6، بلب نکوهش طمع)

آثار زيانبار طمع منفی

در آيات و روايات آثار زيانباري براي طمع منفي و گرايش افراطي به امور دنيوي بيان شده است. در اينجا به برخي از آنها اشاره مي شود.

    1- خواری و پستی: طمع منفي و گرايش و علاقه افراطي به دنيا و ماديات به جاي قناعت ورزي موجب مي شود که انسان خوار و ذليل شود. امام علي(ع) مي فرمايد: ذليل ترين مردم، کسي است که طمعکار، حريص و وسوسه گر باشد. (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص 295، ح 6618) پيامبر خدا(ص) نيز مي فرمايد: چه بد بنده اي است آن بنده اي که طمعش او را به ننگ و پستي کشاند. (فهرست ميزان الحکمه، ج 6، باب نکوهش طمع) امام علي(ع) مي فرمايد: ازري بنفسه من استشعر الطمع؛ هر کس جامع طمع به تن کند، خود را خوار گرداند. (نهج البلاغه: الحکمه2؛ منتخب ميزان الحکمه: ص 344).

    2- ريشه زشتی ها: امام موسي کاظم(ع) در اندرز به هشام مي فرمايد: از طمع بپرهيز و به آنچه مردم دارند، چشمداشتي نداشته باش، چشمداشت به مخلوق را در خود بميران؛ زيرا طمع، کليد هر خواري است و عقل را مي دزدد و انسانيت ها را مي درد و آبرو را مي آلايد و دانش را از بين مي برد. (بحارالانوار، ج 78، ص 315، حديث 1)

    3- قربانگاه عقل: عقل آدمي از قواي نفس است که مي بايست در شرايط اعتدال رشد يافته و به بلوغ برسد، اما اگر انسان، طمعکار باشد و به خواسته ها و هواهاي نفساني نفس پاسخ دهد و به سخن نفس اماره و نفس بدفرمان گوش فرا دهد، عقل را به قربانگاه برده است.

اميرمؤمنان علي(ع) درباره مبارزه تن به تن و کشتي گرفتن طمع و عقل مي فرمايد: اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع؛ قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمع ها است. (نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 507، ح 219؛ تصنيف غررالحکم و دررالکلم ص 298، ح 6750)

امام علي(ع) با اشاره به برق زدن طمع، بر اين نکته تاکيد دارد که عقل چون به عدالت و اعتدال فرمان مي دهد، هيچ برق تجملي در آن نيست؛ زيرا عمل به فرمان عقل در بسياري از موارد به معناي چشم پوشي از لذت ها و پا گذاشتن به خواسته هاي نفساني است؛ در حالي که طمع، گرايش افراطي نفس به خواسته ها و هواهاي نفساني است که به طور طبيعي براق و چشم خيره کن است. اين گونه است که در مبارزه تجملات و لذت طلبي ها عقل به سادگي شکست خورده از ميدان بيرون مي رود. پس عاقل کسي است که بتواند برق طمع را بگيرد و اجازه ندهد تا با پرتوهاي خيره کننده و فريبنده خود قلوب و نفوس را رام خود کند و عقل را از ميدان بيرون راند.

    4- زوال ايمان: از امام صادق(ع) سوال شد: چه چيزي ايمان را در بنده تثبيت و پابرجا مي کند؟ حضرت فرمود: ورع و دوري از گناه؛ از آن حضرت سوال شد: چه چيزي ايمان را از دل بنده بيرون مي برد؟ فرمود: طمع. (اصول، ص 259) پس زوال ايمان به طمع است و کسي که طمع مي ورزد بايد آماده باشد که ايمانش را از دست خواهد داد. (نگاه کنيد: مجالس، ص 174).

    5- فقر حاضر: طمع، فقر حاضر است که انسان مي بايست از آن رها شود؛ يعني همان طوري که قناعت، غناي حاضر است چنانکه پيامبر(ص) مي فرمايد؛ طمع، فقر حاضر است. آن حضرت(ص) فرموده است: اياک و الطمع فانه الفقر الحاضر؛ از طمع دوري کن؛ زيرا فقر حاضر و آماده است. (من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 348)

    6- بردگی دائمی: انساني که گرفتار طمع مي شود، ديگر نمي تواند خود را از بند بردگي آن رها سازد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايد: الطمع رق موبد؛ طمع ورزي، بردگي هميشگي است. (نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 501، ح 180)

    7- محل هلاکت: امام علي(ع) مي فرمايد: طمع آبشخوري است که وارد شونده اش، بيرون نمي آيد و ضامني است که به ضمانت خود وفا نمي کند، چه بسا که آشامنده آب، پيش از سيراب شدن، آب گلوگيرش شود. هر چه مطلوب، ارزشمندتر باشد، مصيبت از دست دادن آن بزرگتر است، آرزوها، چشم هاي بصيرت را کور مي کند و نصيب هر کس، گر چه در پي آن نرود، به او مي رسد. (همان) آن حضرت همچنين مي فرمايد: هيچ چيز مانند بدعت، دين را ويران نکرد و هيچ چيز مثل طمع آدمي را تباه نساخت. (همان)

    8- بدترين بندگان: از بدترين بندگان خداوند کسي است که گرفتار طمع است. امام باقر(ع) مي فرمايد: چه بد بنده اي است آن بنده که طمع، زمامدار او باشد. (الکافي: ج 2، ص 320، حديث 2؛ منتخب ميزان الحکمهًْ: ص 344)

    9- بی تقوایی: طمع موجب مي شود که انسان از تقوا خارج شود؛ زيرا ورع و تقوا با طمع جمع نمي شود و هر جا که طمع آمد تقوا مي رود. امام علي(ع) مي فرمايد: لايجتمع الورع و الطمع؛ پارسايي و آزمندي، با هم جمع نمي شوند. (غرر الحکم: 10578 منتخب ميزان الحکمهًْ: 344)

درمان طمع و آزمندی ضدارزشی

از آنجا که خاستگاه صفت و خصلت پست طمع منفي و ضد ارزشي، پاسخگويي افراطي به هواهاي نفساني و لذت جويي نفس بدفرمان است، بايد با مخالفت با لذت جويي و لذت خواهي نفس، اجازه بروز و ظهور طمع و آزمندي داده نشود.

بهترين راه هايي که مي توان به درمان طمع و آزمندي پرداخت عبارتند از:

    1- قناعت: انسان اگر قناعت را شيوه و رويه خود در زندگي کند، مي تواند بر صفت زشت طمع منفي غلبه کند. امام سجاد(ع) مي فرمايد: الخير کله قد اجتمع في قطع الطمع عما في ايدي الناس؛ تمامي خير و خوبي در بريدن طمع و چشم نداشتن به آنچه که در دستان مردم جمع شده، مي باشد. (کافي، الاسلاميه، ج 2، ص 148، ح 3).

    2- عفت: عفيف بودن يک حالت نفساني است که انسان را نگه مي دارد و اجازه نمي دهد تا هر گونه رفتار و کرداري داشته باشد. عفت خاستگاه حيا و شرم است. همچنين کسي که عفت مي ورزد، هرگز دست طمع و چشم طمع به سوي ديگري و دستان مردم ندارد. اين گونه است که مي تواند خود را از آزمندي رها سازد. پس تقويت عفت به معناي رهايي از طمع خواهد بود. اميرمومنان علي(ع) مي فرمايد: الکف عما في ايدي الناس عفه و کبر همهًْ؛ طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، نشان عفت، عزت نفس و بلند همتي است. (تصنيف غررالحکم و دررالکلم ص 398، ح 9245)

    3- مهار آرزو: طمع آدمي نسبت به چيزي است که استحقاق آن را ندارد. آرزوهاي بلند و طولاني و آمال دست نيافتني را بايد کنار گذاشت تا گرفتار طمع نشد. امام علي(ع) مي فرمايد: شگفت ترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه هايي از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مي گرداند و اگر طمع در آن سر برکشد، حرص نابودش مي کند و اگر نااميدي بر آن مسلط شود، اندوه، او را مي کشد... هر کوتاهي برايش زيانبار است و هر زياده روي برايش تباهي آفرين. (علل الشرايع ج 1، ص 109، ح 7)

    4- استعاذه: از ديگر روش هاي درمان بيماري طمع منفي، پناه بردن به خداوند است. انسان همان طوري که بايد از حسادت و ديگر صفات پست به خدا پناه برد؛ زيرا خود انسان نمي تواند بي ياري خداوند به تزکيه نفس بپردازد و همواره در خطر است، بهترين پناهگاه براي انسان خداوند سبحان است. از اين رو پيامبر خدا(ص) مي فرمايد: به خدا پناه بريد از طمعي که به ننگ و پستي کشاند و از طمعي که به نتيجه نرسد و از طمعي که بيجاست. ( فهرست ميزان الحکمه، ج 6، باب نکوهش طمع). در جايي ديگر نيز مي فرمايد: از سه چيز به خدا پناه ببريد: از طمع بيجا و طمعي که به ننگ و پستي کشاند و طمعي که به طمع ديگري سوق دهد. (همان)

    5- توجه به علم: علم بهترين مانعي است که مي تواند به درمان اين بيماري کمک کند؛ زيرا انسان وقتي نسبت به امور، علم داشته و حقيقت توانايي و استحقاق خود را بداند طمع نمي ورزد. طمع سنگ صاف لغزنده اي است که هر کس روي آن رود سقوط مي کند، مگر عالم، چنانکه پيامبر(ص) مي فرمايد: آن تخته سنگ لغزنده اي که پاي علما روي آن قرار نمي گيرد، طمع است. (همان؛ تنبيه الخواطر، ج 1، ص 49؛ منتخب ميزان الحکمهًًًْْْ: ص 344)

    6- تقوا: با تقواي الهي مي توان به جنگ و مبارزه با صفت زشت طمع رفت. امام علي(ع) در توصيف پرهيزگاران فرمود: از نشانه هاي هر پرهيزگار اين است که او را در دين نيرومند مي بيني ... و در سختي ها صبور و طالب روزي حلال و در پيمودن راه هدايت، چالاک و پر نشاط، و از طمع به دور. (همان)

    7- آزادی: از ديگر راه هاي رهايي از طمع حريت و آزادگي واقعي است که در بندگي خداوند تجلي مي يابد نه بردگي و بندگي نفس و هواهاي آن. (آل عمران، آيه 35) امام علي(ع) مي فرمايد: هر که مي خواهد ايام عمر خود را آزاده زندگي کند، طمع را در دل خويش جاي ندهد. (تنبيه الخواطر: ج 1، ص 49؛ منتخب ميزان الحکمهًْ: ص 344)

روزنامه كيهان، شماره 21112 به تاريخ 1/5/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS