9 فروردین 1397, 16:21
آنچه ذیلا بیان میشود گزیدهای از درسهای اخلاق استاد فرزانه و فقیه و فیلسوف گرانمایه، حضرت آیت الله مصباح یزدی است. در قرآن کریم هدف از بعثت انبیا، به خصوص پیامبر اسلام (ص) تعلیم و تزکیه بیان شده است؛ از جمله: «و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»(آل عمران: 164). تزکیه نفس یعنی مراقب آفتهای نفس بودن. نفس به مانند نهالی است که باغبان آن را میکاهد. او وقتی نهالی را غرس کرد، شب و روز از آن مراقبت میکند. مواظب است کرمها، حشرات و سایر آفتها این نهال را فاسد نکنند و از بین نبرند. نفس نیز همین گونه است. انسان باید از نفس خویش آفت زدایی کند. علمای اخلاق به این کار «تخلیه» میگویند؛ یعنی انسان باید خود را از آفات تخلیه کند و آنها را از صفحه ضمیر و نفس خود بیرون بریزد. در مرحله بعد و پس از تخلیه، انسان باید مراقب باشد آنچه را برای سلامت نفس و رشد آن مفید است جذب کند. در این مرحله است که باید نیرو و انرژی لازم را برای پرواز نفس تحصیل نماید.
آفت نفس «گناه» و مایه حیات و رشد و تغذیه آن «یاد خدا» و توجه به معنویات است. قرآن میفرماید خدا و پیامبر شما را به چیزی میخوانند که حیات شما در آن است: «استحبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ اجابت کنید خدا و رسول را آن هنگام که شما را به چیزی میخوانند که شما را زنده میگرداند»(انفال: 24). انذار پیامبر برای کسی مفید است که قلب و دلش حیات داشته باشد؛ چرا که فرمود: «لینذر من کان حیاً؛ تا بیم دهد آن که را زنده است»(یس: 70). و در آیه دیگر فرمود: «انما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمن بالغیب؛ تو فقط کسی را بیم میدهی که در نهان از خدا خوف دارد»(یس: 11). این آیه در واقع تفسیر حیاً در آیه قبل است. در آن آیه فرمود انذار برای کسی است که زنده باشد، نه زنده جسم که زنده روح و جان. در این آیه انذار را مختص کسانی میداند که خشیت الهی در دل و جان دارند؛ یعنی آنچه جان و دل را حیات میبخشد، خشیت الهی و یاد خدا در نهان و آشکار است. دل بی خشیت دل مرده است و حیات ندارد و داروی انذار پیامبر در آن اثری نمی کند. تزکیه نفس که موجب حیات نفس و صفای باطن میگردد به اندازهای اهمیت دارد که خداوند قبل از بیان آن، یازده قسم یاد میکند. در هیچ کجای قرآن نداریم که برای بیان مطلبی یازده قسم خورده باشد. تنها در همین یک مورد است که یازده قسم میخورد؛ و این نشان از اهمیت بالای این مسئله دارد(شمس: 1-9). قرآن میفرماید: «ای انسان؛ اگر طالب رستگاری و نجاتی، بدان که راه آن تزکیه نفس است». تزکیه نفس به چه حاصل میشود؟ به اینکه آفتها را از آن جدا کنی، وسایل تغذیه اش را فراهم سازی و با تمرین و تکرار، آن را قوی و توانا نمایی. تمرین نفس چیست؟ ذکر خدا، که فرمود: «اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و عشیاً؛ خدا را یاد کنید یادی بسیار؛ و صبح و شام او را به پاکی بستایید»(احزاب: 42-41) این قاعدهای کلی است که هر کس در هر کار و زمینهای بخواهد به جایی برسد و مهارت و مقامی کسب کند باید تمرین و تکرار داشته باشد. اگر کسی بخواهد در یک رشته ورزشی قهرمان شود، باید به تمرینهای سخت و فشرده بپردازد. هر قدر آرزوی مقامی بالاتر را داشته باشد به همان میزان باید بر تلاش و تمرین خود بیفزاید. تزکیه نفس و نیل به کمالات انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر چه کسی نفسی پاک تر، روحی باطراوت تر و قلبی مصفاتر خواسته باشد، باید بیشتر ذکر و یاد خدا را در دلش زنده نگاه دارد و سر تسلیم و بندگی بر درگاه ذات اقدس احدیت بساید. تمرین هم باید تمرین قلب و دل باشد نه عبادت خشک و بی روح ظاهری. الله اکبری که فقط سخنی است بر لب، و قلب در آن حال در جای دیگر سیر میکند چندان و شاید هم هیچ اثری ندارد. خم و راست شدنی که هیچ نشانی از حضور قلب در آن نیست چه اثری در تزکیه نفس و قلب میتواند داشته باشد؟!بنابراین جان آدمی به تزکیه زنده میگردد و تزکیه نیز با یاد خدا و دوری از گناه حاصل میشود و آن نیز نیاز به تمرین و تکرار دارد؛ و مسیر خاص تزکیه نفس و تکامل روح انسانی را خدای متعال به فضل خودش از طریق انبیا در اختیار ما قرار داده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان