دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عطیّه ملوکانه

No image
عطیّه ملوکانه  ,آیت الله کوهستانى ارادت عمیقى نسبت به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) داشت و در شب هاى پنج شنبه و جمعه هر هفته مراسم سوگوارى حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) و یارانش را بر پا مى کرد. وقتى مدّاحان به ذکر مصایب ائمّه(علیهم السلام)مى پرداختند، سیل اشک از دیدگانش جارى مى شد. او در وصیت نامه خود تأکید کرد که بازماندگانش این مجلس را برپا دارند.

در محرم سال 1392 هـ .ق. بر اثر کسالت شدید از شرکت در مجلس سوگوارى باز ماند. براى آن که از چنین فیضى محروم نماند، یکى از طلاّب را فرا خواند تا براى او روضه خوانى کند. او با این که در بستر بیمارى افتاده بود، به همان حال سینه مى زد و اشک مى ریخت.

حاج آقا سید محمود حسینى مى گوید: آن مرد خدا در دهه عاشورا، هر شب در مجلس عزا شرکت مى کرد و در میان جمعیت مى ایستاد و بر سینه مى زد و اشعار سوزناکى را که حاضران مى خواندند، زمزمه مى کرد.([52])

آقاى صدرایى اشکورى ـ از واعظان رشت ـ به علّت عارضه قلبى، در بیمارستان آبان تهران بسترى شد. خطیب مشهور، حجت الاسلام محمّدتقى فلسفى از وى عیادت نمود و ضمن گفت و گو با ایشان پرسید: حالتان چطور است؟ او جواب داد: عطیّه آقا سیّدالشهداء(علیه السلام) ما را اداره مى کند. آقاى فلسفى گفت: ما همه از آقا امام حسین(علیه السلام)برخورداریم. او در پاسخ گفت: امّا ما یک حساب دیگرى داریم. استاد فلسفى کنجکاو شد و از او خواست تا این راز را فاش کند، صدرایى گفت: یک قطعه باغ چاى دارم که هدیه سالار شهیدان، حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) است و در دوران کهولت مرا اداره مى کند. مرحوم فلسفى پرسید: از کجا مى گویید عطیّه سیدالشهداء است؟ او خاطرنشان ساخت: این باغ را براى معامله، قولنامه کرده بودم و دو روز پس از آن به دیدن آیت الله کوهستانى رفتم. وقتى که مرا دید، فرمود: چرا عطیّه ملوکانه را مى فروشى؟! عرض کردم: با شاه کارى ندارم. فرمود: منظورم این نیست، آقا سید شهیدان را مى گویم. این ها، این الفاظ را دزدیده اند.یادت هست جوان بودى، رفتى حرم امام حسین(علیه السلام)، بالاسر آقا، سرت را به شبکه ضریح نزدیک کردى و گفتى: «آقا، سیدالشهداء، من یک لطفى مى خواهم که در دوران پیرى و از کار افتادگى سر سفره شما اداره شوم.» این باغ اجابت آن دعاست. چرا قصد فروش آن را داشتى؟ دست آقا را بوسیدم، از پله ها پایین آمدم. به رشت بازگشتم و قولنامه را پاره کردم و تا الان زندگى من از این باغ اداره مى شود.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : رغبت امیر المومنین(ع) به مرگ

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع رغبت امیر المومنین(ع) به مرگ
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : رستگاری امیرالمومنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع رستگاری امیرالمومنین(ع)
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : ذکر مصیبت امیرالمؤمنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع ذکر مصیبت امیرالمؤمنین(ع)
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : دفن پنهانی امیرالمؤمنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع دفن پنهانی امیرالمؤمنین(ع)
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : خطبه های انسان ساز امیرالمومنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع خطبه های انسان ساز امیرالمومنین(ع)

پر بازدیدترین ها

No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : وصیت امیرالمؤمنین(ع) بر غسل و دفن شبانه وی

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع وصیت امیرالمؤمنین(ع) بر غسل و دفن شبانه وی
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : ذکر مصیبت امیرالمؤمنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع ذکر مصیبت امیرالمؤمنین(ع)
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : امیرالمومنین(ع)، غمخوار فقرا و یتیمان

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع امیرالمومنین(ع)، غمخوار فقرا و یتیمان
No image

ذكر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام : رستگاری امیرالمومنین(ع)

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع رستگاری امیرالمومنین(ع)
Powered by TayaCMS