دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رعایت مصالح اسلام تنها ملاک علی«ع»

No image
رعایت مصالح اسلام تنها ملاک علی«ع»

رعايت مصالح اسلام تنها ملاك علي«ع»

به راستی چگونه کسانی که حاضر بودند جان خویش را بر کف گرفته با پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به جنگ بروند، آیا در زمان ما اگر کسانی چند سال به جبهه جنگ رفتند، اشتباه نمی کنند و خطری آنها را تهدید نمی‌کند؟ آیا دیگر در تشخیص راه دچار غفلت و هوا و هوس نمی‌شوند و فریب دجال‌ها و سامری‌ها را نمی خورند؟ قرآن می‌فرماید این گونه نیست، بلکه ممکن است فریب بخورند: ام حسبتم ان تدخلوا الجنّه و لمّا یاتکم مثل الّذین خلوا من قبلکم؛ گمان می‌کنید به بهشت می‌روید و داستان گذشتگان برای شما پیش نمی‌آید؟ همان مشکلاتی که برای گذشتگان بود، مشابه آن نیز باید برای شما پیش بیاید. باید امتحان شوید؛ خدا دست از امتحان برنداشته است. امتحانی که برای امت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بعد از وفات حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) پیش آمد، مشابه آن برای ملت انقلابی مسلمان ایران، بعد از رحلت امام(قدس سره) خواهد بود. همان خطری که مسلمانان را بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تهدید می‌کرد، ما مسلمانان انقلابی را بعد از وفات امام(قدس سره) تهدید می‌کند. اگر آن روز مردمی فراموش کردند که چه کسی لیاقت دارد بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) به جای او بنشیند، و به جای عمل بر طبق حکم خدا، طبق نظر و سلیقه و رای خود عمل کردند، این خطر ما را نیز تهدید می‌کند. آن روز کسانی گفتند علی(علیه السلام) هنوز جوان است، فعلاپیرمردها هستند، بعداً نوبت علی(علیه السلام) هم می‌رسد. در آن زمان این منطق عده ای بود؛ امروز هم ممکن است کسانی چنین منطقی داشته باشند. مراقب باشیم و از تاریخ پند بگیریم. ببینیم آنچه موجب سقوط مسلمانان شد چه بود؟ چه مطلبی موجب شد مساله ولایت فراموش شود؟

آن روز کسانی بودند که با امیرالمومنین(علیه السلام) مساله و کینه شخصی داشتند، یا نسبت به آن حضرت حسادت می‌ورزیدند، و یا می‌گفتند، چگونه می‌شود ما تابع او باشیم؟ می‌گفتند اگر او قریشی است ما هم قریشی هستیم، اگر به قریشی بودن است، نسبت ما به هاشم نزدیک تر از او است، پس چرا تابع او شویم؟! کسانی نیز علت مخالفتشان این بود که می‌دانستند اگر حضرت علی(علیه السلام) در راس حکومت قرار بگیرد، منافع آنها تامین نمی‌شود؛ از این رو گفتند، خوب است با کسی بیعت کنیم که مطمئن باشیم با وجود او منافع ما بهتر تامین می‌شود و سهم بیشتری از بیت‌المال مسلمین به ما اختصاص داده خواهد شد و پول و منفعت بیشتری به ما خواهد رسید! آیا این خطرها برای ما نیست و ما از آنها مصون هستیم؟ آیا حب و بغض‌ها و هوا و هوس‌ها در تصمیمات و قضاوت‌های ما دخالتی ندارد؟ تاریخ ثابت کرده است که اکثریت قریب به اتفاق ما مصون از اشتباه نیستیم. در بین ما بسیار کم هستند کسانی که پیرو واقعی معصوم و در درجات بسیار عالی ایمان و تقوا باشند. کدام یک از ما معصوم هستیم؟ کدام یک می‌توانیم ادعا کنیم که تحت تاثیر هوای نفس واقع نمی شویم؟ کدام یک می‌توانیم بگوییم، آن گاه که رای می‌دهیم فقط مصلحت اسلام را در نظر داریم؟ آیا به راستی ما هنگامی که شخصی را برای مقامی تعیین می‌کنیم و به کسی رای می‌دهیم فقط مصلحت اسلام را در نظر می‌گیریم؟ آیا این گونه است که به مصلحت شخص، حزب، صنف و یا به مسایلی نظیر سن، مرد یا زن بودن، جوان یا پیر بودن، روحانی یا غیر روحانی بودن افراد نگاه نمی‌کنیم و تنها ملاکمان این است که مصالح اسلام چه اقتضایی دارد؟

غدیر و سقیفه، عبرت هایی بزرگ برای ما

توجه به مساله غدیر و خلافت امیرالمومنین(علیه السلام) برای این است که هشیار شویم و ببینیم گذشتگان چرا و چگونه فریب خوردند، تا از آن پند بگیریم و سعی کنیم ما دیگر آن فریب را نخوریم. آن روز این مساله که علی(علیه السلام) خلیفه باشد یا کسی دیگر، چندان مساله مهمی به نظر نمی‌آمد. مگر پهنه حکومت اسلام چه اندازه وسعت داشت و جمعیت مسلمانان چقدر بود؟ مگرچه مقدار ثروت در اختیار مسلمانان بود و پایتخت اسلام، شهر مدینه، چقدر جمعیت داشت؟ به جز چند خانه خشت و گلی و چند درخت خرما چه چیز دیگری داشت؟ آیا غیر از این بود؟ هر کس جانشین پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می‌شد، مگرچه عایدش می‌گردید؟ اندک درآمدی حاصل از زکات در اختیار او قرار می‌گرفت که بین فقرا تقسیم کند!

در آن زمان شاید بسیاری از آن مردم فکر نمی‌کردند که چه انحراف بزرگی را در اسلام و تاریخ پایه گذاری می‌کنند. گمان می‌کردند با مساله‌ای ساده روبرو هستند و با خود می‌گفتند، چون ابوبکر و عمر، پدر همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) هستند، احترامشان بیشتر است! فعلااینها حکومت کنند، بعد از چندی نوبت به علی(علیه السلام) هم خواهد رسید!

اما کسانی که این چنین ساده انگارانه به مساله نگاه می‌کردند، جای این بود که فکر کنند، مگر خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) متوجه نبود که پدر همسرش عایشه مسن تر از دامادش است؟ چرا او را تعیین نکرد؟ چه سرّی در این بود که روز غدیر، آن انبوه جمعیت را در آفتاب نگه دارد و آن همه اهتمام و مقدمه چینی درباره این مساله داشته باشد و از مردم اقرار بگیرد؟ پیامبر آن روز فرمود:الست اولی بالمومنین من انفسهم؛2 آیا من نسبت به مومنان سزاوارتر از خود آنها نیستم؟

آیا من وظیفه پیامبری را خوب و درست انجام دادم یا خیر؟ آیا مرا قبول دارید و اطاعت مرا لازم می‌دانید؟ این همه مقدمه چینی برای چه بود؟ چرا مسلمانان صدر اسلام اصلابه این مطالب فکر نکردند؟ در ماجرای سقیفه، چند نفر که به خیال خود خیلی زرنگ، فرصت طلب و موقع شناس بودند و راه فریب دادن مردم و تبلیغات را خوب می‌دانستند، جلو افتادند و برخی از مردم از روی سادگی و کم تجربگی و ضعف شناخت، و عده ای نیز برای هوا و هوس، به دنبال آنها به راه افتادند و با این کار آنها مسیر اسلام عوض شد.

باید بدانیم شبیه این جریانات در آینده زندگی ما نیز محتمل است. ما تافته جدا بافته نیستیم و از عرش نازل نشده‌ایم! جبهه رفته‌هایمان از کسانی که در جنگ احد و بدر شرکت کردند بالاتر نیستند. اکثریت جامعه ما مثل اکثریت آنها است. انقلابیون ما نیز از کسانی که صدر اسلام به پیغمبر(صلی الله علیه وآله) ایمان آوردند، چندان محکم‌تر نیستند. مگر پدر عایشه، همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله)، از جمله کسانی نبود که همان اوایل به آن حضرت ایمان آورد؟ بعضی از اصحاب سقیفه از «سابقین مهاجرین» و برخی از آنها از «اصحاب رضوان» و «عشره مبشّره» و جزو بیست نفر اولی بودند که به پیامبر(صلی الله علیه وآله) ایمان آوردند. اما همین افراد مسیر انقلاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به انحراف کشاندند و از پیش خود برای آن حضرت جانشین تعیین کردند و اسمی از علی(علیه السلام) نبردند!

رعایت مصالح اسلام و جامعه اسلامی، تنها عامل در موضع گیری‌های علی(علیه السلام) مساله دیگر در همین زمینه این است که پس از انحراف خلافت از مسیر اصلی خود، امیرالمومنین(علیه السلام) چگونه رفتار کرد؟ گاهی تعبیر بعضی از ما شیعیان این است که علی(علیه السلام) قهر کرد و در خانه نشست، یا این که علی(علیه السلام) 25 سال خانه نشین شد. این گونه تعابیر درست نیست. اگر می‌گوییم خانه نشین شد، مقصود این است که حق خلافت آن حضرت را غصب کردند، اما چنین نبود که امیرالمومنین(علیه السلام) در کارهای مسلمانان دخالت نکند و قهر کرده، در خانه بنشیند و بگوید، یا همه آنچه که اسلام گفته، باید باشد، یا هیچ چیز اسلام نباشد. به عکس، علی(علیه السلام) در متن مسایل اجتماعی حضور داشت و خلفا در هر مساله‌ای که به مشکل برخورد می‌کردند به سراغ آن حضرت می‌آمدند. اهل تسنن در کتب معتبر روایی، در قضایای متعددی از خلیفه اول و دوم این مضمون را نقل کرده‌اند که اگر امیرالمومنین(علیه السلام) نبود آنان در اداره امور حکومت در می‌ماندند. خود اهل سنّت از خلیفه دوم نقل کرده‌اند که گفت: لاابقانی اللّه لمعضله لیس لها ابوالحسن؛ خدا مرا نگه ندارد در مشکلی که علی(علیه السلام) نباشد. هم چنین نقل شده که خلیفه دوم بارها گفت:لولا علی لهلک عمر، اگر علی(علیه السلام) نبود عمر هلاک می‌شد.

بسیاری از اوقات، خلفا در مسایل جنگی با حضرت مشورت و طبق نظر ایشان عمل می‌کردند. اگر علی(علیه السلام) از حکومت و جامعه قهر کرده بود، پس این روایات چیست؟ بنابراین باید به این نکته توجه کرد که حضرت علی(علیه السلام) نفرمود، حال که خلافت مرا نپذیرفتید من هم با شما کاری ندارم! آن حضرت(علیه السلام) مصلحت اسلام را رعایت می‌کرد، نه آن که قهر کند و بگوید حال که خلافت من نشد پس هیچ! شعار «یا همه یا هیچ»، در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در چنین مواردی پذیرفتنی نیست. اگر زمانی ممکن نشد تمام احکام اسلام اجرا شود، آیا باید قهر کنیم و برویم در خانه بنشینیم، یا باید سعی کنیم به همان اندازه که امکان دارد احکام اسلام را اجرا کنیم؟ رویه درست این است که اگر نود درصد ممکن است احکام اسلام پیاده شود، به اندازه همان نود درصد، اگر نشد، هشتاد درصد، و خلاصه هر مقدار که ممکن است، باید همان را عمل کنیم، نه آن که کناره بگیریم و هیچ اهتمامی به اجرای احکام اسلام نداشته باشیم. اگر چنین سیره‌ای از سوی ائمه(علیهم السلام) در پیش گرفته می‌شد، اسمی از اسلام باقی نمی‌ماند. ظلمی که به امیرالمومنین(علیه السلام) شد در تاریخ بی‌سابقه بود، اما عکس‌العمل آن حضرت این نبود که قهر کند و کنار برود. در هر موردی باید مصلحت اسلام سنجیده شود. طبق برخی روایات، در داستان فدک وقتی حضرت زهرا(علیها‌السلام) به خانه برگشتند به امیرالمومنین(علیه السلام) عرض کردند که چرا کمک نمی‌کنی تا حق خود را بگیرم. حضرت(علیه السلام) فرمود: اگر می‌خواهی صدای اذان بلند باشد، باید تحمّل کنی؛یعنی اگر می‌خواهی اسلام باقی بماند و در همین حدی که الآن هست به اسلام عمل شود، باید صبر پیشه کنی. این مساله (رعایت و تقدم مصالح اسلام و جامعه اسلامی در همه امور) یکی از درس‌های بزرگی است که باید از مکتب غدیر و امیرالمومنین(علیه السلام) بیاموزیم.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS